جستجو در وبلاگ



در اين وبلاگ
در كل اينترنت

پیوندهای روزانه
خوراک وبلاگ


با اضافه کردن خوراک ما به خبرخوان خود بدون مراجعه به وبلاگ از آخرین مطالب ما باخبر شوید.
امکانات جانبی

Powered By LoxBlog.COM

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 24
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 29
بازدید کل : 55364
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

Quran Flash ابزاری قدرتمند برای مرور قرآن کریم می باشد این نرم افزار در واقع یک مالتی مدیای جهت مرور قرآن می باشد که قابلیت هایی جالبی داشته که از آن جمله می توان به قابلیت مرور قرآن به صورت صفحه به صفحه اشاره نمود. البته فهرستی نیز در این نرم افزار مالتی مدیا به دو صورت چینش بر اساس اسامی سوره ها و چینش بر اساس شماره جزء ها موجود می باشد. امید است این مجموعه قرآنی مورد پسند کلیه کاربران و روزه داران محترم قرار بگیرد

قابلیت های کلیدی نرم افزار Quran Flash:
- مرور کلیه سوره ها بدون نیاز به نصب ابن نرم افزار
- قابلیت مرور صفحه به صفحه قرآن کریم
- فهرست بندی بر اساس نام سوره ها و یا شماره جزء های قرآن
- قابلت اجرا بروی نسخه های مختلف ویندوز
- محیطی با کاربری ساده و آسان
- و...

 


دانلود با حجم ۱۸ مگابایت

پسورد فایل : www.kamyabonline.com

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

 

معنی : روزگار

علت نام گذاری : آیه اول سوره می باشد دهر به معنی عصر ، روزگار و برهه ای از زمان می باشد آیات نخستین این سوره انسان و کیفیت آفرینش و خلقت آو را بیان می کند

نام های دیگر:انسان ، هل اتی ، الابرار

محتوا ی سوره :

آفرینش انسان و خلقت او

انسان ، عمل ، اخلاص، ایثار و عاقبت کار او در قیامت

ستایش علی (ع) و فاطمه(س) به خاطر نظرشان که سه روز روزه گرفتند و هر روز هنگام فطار غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند

فرمان صبر و استقامت

فضیلت سوره:

امام باقر (ع) فرمود : یکی از پاداش های کسی که سوره ی هل اتی را در صبح هر پنج شنبه بخواند این است که در قیامت یا پیامبر اکرم خواهد بود

 

منبع:کتاب آشنایی با سوره های قرآن مولف جعفر شیخ الاسلامی انتشارات پیام آزادی .

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

 

 

 

 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

آثار و خواص تمام یک‌صد و چهارده سوره قرآن کریم

به گزارش جهان تمام سوره های قرآن دارای خواص زیادی است که دانستن آنها می تواند در حل بسیاری از مشکلات زندگی کارگشا باشد.

۱- فاتحه :

مال وثروت - زنده شدن مرده- آرام بخش درد ها- کلید بهبودی-برآورده شدن حاجات- درمان بیماری ها – رهایی از عزاب فرشتگان نوزده گانه- بخشش گناهان – راه رسیدن به بهشت جهت عبور از پل صراط – بخشایش گناهان پدر ومادر

۳- آل عمران:

درود فرشتگان – رفع آتش دوزخ – پر بار شدن درخت – سهولت زایمان رفع دیون آسان شدن مشکلات – ازدیاد روزی

۴- نساء :

پاداش الهی – حکم صدقه – رهایی از فشار قبر

۵- مائده :

استقامت در توحیداعطای حسنات – بخشش گناهان

۶- انعام :

رفع بیماری – ستایش فرشتگان تا روز قیامت – استجابت حا جات – نرفتن به دوزخ- محافظت فرشتگان از او – رفع ما لیخولیا – دفع بلایا

۷- اعراف :

رفع بازخواست روز قیامت – همنشینی با حضرت آدم – مقابله با درندگان و دشمنان

۸- انفال :

محافظت از نفاق – افتخار شیعه – شرمندگی دشمنان – شفاعت پیامبر در روز قیامت – محافظت در برابر تعدی – پیروزی در جنگ ها - درود فرشتگان – بخشندگی گناهان – ارتقای مقام

۹- توبه :

جلوگیری از نفاق – محافظت از دستبرد دزدان محافظت از آتش – اعطای حسنات – رفع جهل – تقرب به خدا – رفع پیری –آشکار شدن عیوب - اعطراف دزد

۱۱- هود علیه السلام :

اعطای حسنات – رستگاری روز قیامت – بر انگیخته شدن در گروه پیامبران – بخشوده شدن گتاهان – استعانات از خداوند – پیروزی بر دشمنان – بیمناک شدن دشمنان از او – مقام شهید یافتن در روز قیامت

۱۲- یوسف علیه السلام :

چهره زیبا یافتن – رفع هراس – صالح شدن – آسان شدن سختی مرگ

مقاوم شدن در برابر چشم زخم – یافتن قدرت و مکنت –برآورده شدن حاجات

۱۳- رعد:

رهایی ازصاعقه –ورود به بهشت شفیع شدن برای خانواده – کمک به انقلاب علیه ظالمان اعطای حسنات استقامت در روز قیامت

۱۴- ابراهیم علیه السلام :

رفع فقر وجنون ومصیبت – جلوگیری از گریه و وحشت کودک –گرفته شدن ازشیر مادر –اعطای حسنات – رفع ناراحتی کودکا ن

۱۵- حجر:

اعطای حسنات- رفع فقر و جنون ومصیبت –ازدیاد شیر زنان –ازدیاد رزق حسن خرید و فروش

۱۶- نحل:

عدم پرداخت تاوان –رفع هفتاد نوع بلا-استقرار در بهشت –ثمره دادن درختان –منغرض نمودن دشمنان –عدم بازخواست در روز قیامت

۱۷- اسراء (بنی اسرائیل):

شاهد ظهور حضرت قاِِِئم شدن –خطا نرفتن تیر –به سخن امدن کودک –قابل فهم شدن سختیها

۱۸- کهف:

بیدار شدن به موقع از خواب شهید از دنیا رفتن –بخشوده شدن گناهان –نورانی شدن –رفع تنگ دستی –امان یافتن از آزار-دور شدن آفات –در امان ماندن از فتنه دجا ل-قرار گرفتن در بهشت –کفاره شدن بر گناهان

۱۹- مریم:

به دست آوردن ثروت و فرزند –اصحاب عیسی شدن در قیامت –شوکت سلیمان یافتن درقیامت –اعطا حسنات-خواب های خوش دیدن –جلوگیری از دستبرد دزدان-رفع ترس-خیر و برکت درخانه –دور شدن حوادث ناگوار از خانه

۲۰- طه:

پاداش در آن دنیا ثواب مهاجرین وانصار را یافتن –شنیدن پاسخ مثبت در خواستگاری-ایجاد صلح –حفاظت در مقابل زورمداران –اجابت خاسته ها-خواستگار یافتن دختر –آسان شدن ازدواج

۲۱- انبیا:

دیدن عجایب در خواب –رفع بی خوابی

۲۲- حج:

تشرف به مکه –اهدای حسنات –سقوط حاکم ستمگر

۲۳- مومنون:

عاقبت به خیر شدن –به بهشت رفتن –تنفر از شراب

۲۴- نور:

بیمه شدن جان و دارایی و زنان –آمریزیده شدن-اعطای حسنات-

۲۵- فرقان:

رهایی ازعذاب دوزخ –محاسبه نشدن –رفتن به بهشت –مردن حیوان مورد نظر –عدم اتمام معاملات

۲۶- شعرا:

اولیای خداوند شدن –دچار مشکل نشدن –رفتن به بهشت –اعطای حسنات –خواننده ی کتب الهی شدن –شفا از بیماریها –دستیابی به گنج –در امان ماندن از درد آتش و سیل سخت آمدن طلاق بر زن

۲۷- نمل:

اعطای حسنات –در امان ماندن خانه از مار و حیوانات موذی

۲۸- قصص:

اعطای حسنات-شهادت به راستگویی- رفع درد ها وبیماری ها –رفع شکم درد ودرد طهال وکبد

۲۹- عنکبوت :

رفع گناهان –اعطای حسنات-رفع بیماری ها ودردها –شادابی قلب – خوش خوابیدن

۳۰- روم:

اعطای حسنات –یافتن گمشده –بیمار کردن دشمن

۳۱- لقمان :

حفاظت از شیطان – همنشینی با لقمان در قیامت –اعطای حسنات – رفع بیماری ها ودردها قطع خونریزی بدن – رفع بیماری درد ورنج

۳۲- سجده:

داده شدن ناممه عمل به دست راست –عدم بازخواست در روز قیامت – همنشینی با پیامبر و خاندانش در روز قیامت – ثواب راز ونیاز شب قدر –رفع بیماری تب –درمان سر درد ودرد مفاصل – درمان تب سه روزه

۳۳- احزاب:

قرار گرفتن کنار پیامبر وهمسرانش در روز قیامت –درامان بودن قبر –افزایش خواستگاران

۳۴- سباء:

حفاظت شب تا صبح توسط خداوند –کسب خیرات در دنیا وآخرت –داشتن همنشین سالم در روز قیامت –دور شدن حیوانات و حشرات –بری شدن از ترس

۳۵- فاطر:

ورود به بهشت –منکوب کردن مخالفین –رفع بیماری سردرد – جلوگیری از تخریب هنگام زلزله

۳۶- یاسین:

افزایش رزق وروزی حفاظت شدن در برابر خطرات وشیطان وافت ها - ورود به بهشت – غسل به دستان فرشتگان –مصونیت از فشار قبر-نورانیت- همراهی فرشتگان در پل صراط – مقام بالا نزد خداوند –ایستادن درکنار پیامبران –شفاعت شدن –بازخواست نشد ن- همنشینی با پیامبر(ص)-اعطای حسنات – مصون بودن در برابر فقر وبدهی و ویرانی و بلا وجنون وجزام و وسواس و...-تخفیف وحشت قبر –آمرزش وخشنودی خداوند –ثواب دوازده بار تلاوت قرآن – تقویت حافظه-پیروزی در مناظرات – مصونیت در برابر چشم زخم وحسادت وجن وانس وجنون وحشرات –ازدیاد شیر در زنان

۳۷- صافات :

تسهیل مرگ –مصون بودن در برابر آفات و بلایا – ازدیاد رزق – حفاظت از گزند شیطان – مبعوث شدن با شهیدان – اعطای حسنات – دیدن جنیان و عدم آسیب آنان – آرامش از اضطراب

۳۸- ص:

اعطای خیرات در دنیا و آخرت – ورود به بهشت – جلوگیری از گناهان صغیره و کبیره – آشکار کردن معایب حاکم یا قاضی-

۳۹- زمر:

شرف و بزرگی در دنیا و آخرت – مورد احترام واقع شدن – حرمت آتش دوزخ بر او- ورودبه بهشت – کسب سلام پیامبران و صدیقان – آمرزیده شدن –مورد ثنا و تشکر واقع شدن

۴۰- مومن (غافر):

بخشایش گناهان –کسب تقوا –خیردر اخرت –خرم شدن باغ- خیر وبرکت مغازه – شفای مالیخولیا – درمان دمل – رفع بیماری وحشت زدگی – التیام دل درد – درمان بی هوشی وغش –درمان دردطحال-

۴۱- فصلت (حم سجده):

نورا نیت در روز قیامت قیامت – سعا دت در زندگی دنیوی – اعطای حسنات درمان درد قلب- درمان چشم درد

۴۲- شوری (حمعسق):

نورانیت در روز قیامت – ورود به بهشت – رفع چشم درد – درود فرشتگا ن بر او –در امان بودن از گزند مردم –رفع خطرات سفر

۴۳- زحزف:

مصون بودن از گزند حیوانات زمین وفشار قبر – ورود به بهشت – عدم احتیاج به دارو –رفع مرض صرع

۴۴- دخان:

سهولت محاسبه در روز قیامت –پاداش ازاد کردن صد هزار فرد گرفتار- بخشیدن گناهان –رهایی از نیرنگ شیطان – خوابهای نیکو دید ن –رفع بیماری سر درد – ازدیاد ثروت – رونق تجارت –رهایی ازگزند حاکم –محبوبیت نزد مردم – رفع بیماری یبوست

۴۵- جاثیه:

ندیدن آتش جهنم ونشنید ن صدا وصیحه ی ان- همراهی حضرت محمد –ازبین رفتن ترس و وحشت در روز قیامت – پوشیده شدن زشتیها – در امان ماندن از قدرت زورمندان – محترم شدن نزد مردم – در امان ماندن از فتنه گران – نگهدار کودک خواهد بود

۴۶- احقاف :

در دنیا دچار وحشت نشدن -در امان ماندن روز قیامت – به تعداد انسانهای زمین ده حسنه نوشته وده گناه بخشوده وده مرتبه بر مقام او افزوده میشود –جسمی قوی یافتن –سالم ماندن در برابر بیماری های کودکانه – ارامش یافتن از زمان کودکی محبوب شدن نزد مردم – شنیده ها را درک کردن – تسکین و درمان بیماری ها

۴۷- محّمد صلّی الله علیه وآله وسلم :

هرگز مشرک نگردد – شک به دین راه نیابد – فقیر نشدن – نترسیدن از حاکم – مصون ماندن از شک در دین تا هنگام مرگ – هزار فرشته در قبرش نماز می خوانند – همراهی فرشتگان – در پناه خداوند و پیامبر قرار گرفتن – پس از برانگیخته شدن صورت پیامبر را دیدن – سیراب شدن از نهرهای بهشتی – مصون ماندن از امور ناپسند و بیماری ها – دوری جنیان از وی

۴۸- فتح:

بیمه شدن مال و ثروت و همسران و املاک- ورود به بهشت – مصون ماندن ازدزدان – پذیرفته شدن سخن وی نزد مردم – تویت حافظه – کسب خیرو برکت – رفع بیماری هراس – در امان ماندن از غرق شدن

۴۹- حجرات:

در شمار زایران پیامبر اکرم قرار گرفتن – اعطای حسنات – در امان بودن از وحشت جنگ – باز شدن درهای خیر و برکت – پیروزی در جنگها خروج شیطان از بدن - مصون ماندن از ترس – فزونی یافتن شیر مادر

۵۰- ق:

ازدیاد روزی – مثبت شدن نامه ی اعمال –سهولت مرگ –درمان صرع – ازدیاد شیر مادر

۵۱- ذاریات :

سا مان یافتن زندگی – ازدیاد روزی – روشن شدن قبر – اعطای حسنات – رفع درد درون – سهولت زایمان – آسان شدن مرگ

۵۲- طور :

اعطای خیر و برکت – دور شدن از عذاب الهی – رسیدن به بهشت – ازادی اسیر و زندانی – خوشایندی سفر – بهبودی عقرب گزیدگی

۵۳- نجم:

زنگی با اوصاف نیک – بخشایش گناهان – اعطای حسنات – شجاعت در برابر زورمندان جلب احترام حاکم – شجاعت در برابر شیاطین

۵۴- قمر (اقتربت):

رسیدن به بهشت – روسفیدی در قیامت – مورد احترام بودن در سفره ها – محبوبیت میان مردم – سهل شدن امور مشکل

۵۵- الرحمن :

شفاعت کردن در روز قیامت – شهید محسوب شدن –آسان شدن مشکلات- شفای چشم درد امنیت یافتن - سهل شدن امور مشکل – رفع بیماری آفات از خانه

۵۶- واقعه :

عزت در میان مردم – رفع بیماری بدبختی و فقر – همنشینی با حضرت علی علیه السلام - نورانیت وجه در هنگام ملاقات خداوند – خیر و برکت خانه – پیروزی و ثروت و موفقیت- بخشش گناهان – سهولت احتضار

نقل است که عثمان بن عفان بعیادت عبدالله بن مسعود رفت در مرضی که با آن فوت شد باو گفت که از چه شکوه داری گفت از گناهان خود گفت چه چیز میل داری گفت رحمت پروردگار خود گفت جهت تو طیب مرا بیمار کرده گفت:امر نکنم که بتو عطیه بدهند گفت در وقتیکه احتیاج داشتم بمن ندادی الحال که مستغیم میدهی گفت آنچه میدهم جهت دختران تو بوده باشد گفت ایشانرا بدان حاجتی نیست جهت اینکه من ایشانرا امر کردم بخواندن سوره واقعه و من شنیدم از حضرت رسول صلی الله علیه و آله که میفرمود هر که بخواند ای سوره را در هر شب نمیمیرد باو پریشانی هرگز و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل است که هر که بخواند ین سوره را هر شب پیش از آنکه بخوابد ملاقات کند خدای عزوجل را در حالتی که روی آن شخص چون ماه باشد در وقت تمامی آن و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که مشتاق باشد به بهشت و به وصف بهشت این سوره را بخواند .

۵۷- حدید :

عدم عذاب در دنیا – رفع بلایا – درکظهور حضرت قا ئم علیه السلام – نعمت بهشت – آزادی زندانی – مصونیت در جنگ – التیام درد

۵۸- مجادله:

تسکین درد –حفظ د فینه – آرامش بیمار – مصونیت از حوادث ناگوار- رفع آفات از حبوبات

۵۹- حشر:

درود فرستادن کا ینات به او- در حکم شهید قرار گرفتن – مصون شدن از بلایا- اجابت خواسته ها- آسان شدن مشکلات تقویت حا فظه

۶۰- ممتحنه:

دفع فقر – نورانیت دیدگان – رفع جنون –درود فرشتگان – در حکم شهید قرار گرفتن – شفاعت شدن – درمان بیماری طحال – آسودگی در زندگی

۶۱- صف :

قرار گرفتن در صف فرشتگان و پیامبران – همنشینی حضرت عیسی علیه السلام - امنیت در سفرها

۶۲- جمعه :

پا داش بهشت - اعطای حسنات –رفع هراس – بخشودگی گناهان – رهایی از وسوسه های شیطان

از حضرت صادق علیه السلام منقولست که واجبست بر هر مومن هر گاه شیعه ما باشد که بخواند در نماز شب سوره جمعه و در نماز ظهر آن جمعه و منافقین را و هرگاه این را به عمل آورد چنان است که گویا عمل رسول خدا صلی الله را بجا آورده است و ثواب و جزای او بر خداوند بهشت است .

۶۳- منافقون :

رفتن به بهشت – رفع بیماری نفاق و شک – درمان دمل – رفع دردهای درونی – شفای بیمار – درمان چشم درد

۶۴- تغابن:

شفاعت شدن – به بهشت رفتن – همجواری پیامبر – درک ظهور حضرت قا ِِیم علیه السلام رفع مرگ ناگهانی – رفع شر حاکم

۶۵- طلاق:

رفع آ تش دوزخ –رسیدن به تو به ی نصوح – ایجاد فتنه در محل دشمن

۶۶- تحریم :

نصیب شدن توبه نصوح – شفای گزیده شده – درمان صرع – دفع لرزش- درمان بی خوابی –رفع بی پولی و قرض

۶۷- ملک (تبارک ) :

مصون بودن در روز قیامت – رفع عذاب قبر – پاداشی همچون پاداش شب قدر – مونس قبر – شفاعت شدن – رفع گرفتاری روح مردگان

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که بخواند سوره الملک را در مکتوبه پیش از آن که بخواهد پیوسته اندر امان خدایتعالی خواهد بود تا داخل صبح شود و در امان خدای خواهد بود روز قیامت تا داخل بهشت شود قطب راوندی از بن عباس نقل کرده است که مردی خیمه زد بروی قبری و ندانست که آن قبر است پس خواند این سوره را پس شنید صحیحه زننده را گفت این سوره منجیر است پس این مطلب را بحضرت رسول اکرم عرض کرد آنحضرت فرمود آن سوره نجات دهنده است از عذاب قبر

۶۸- قلم :

رفع فقر – دفع عذاب قبر – رسیدن به ثواب اصحا ب کهف – رفع دندان درد – آسانی محاسبه درروز قیامت – حفظ جنین هوش و حافظه ی کودک

۷۰- معارج:

رفع بازخواست در روز قیامت – هم منزلی با حضرت محمدصل الله علیه و اله وسلم گشایش در کار زندا نی – رفع احتلام در خواب

۷۱- نوح علیه السلام :

قرار گرفتن در منزل پاکان ازدواج با حو ریه های بهشتی – اجابت دعا –مقدر شدن بهشت

۷۲- جن :

عدم ابتلا به چشم زخم و سحر و افسون ونیرنگ جنییان - رسیدن به اجر بزرگ – فرار جنییان – مصون شدن از گزند حاکم – رفع گرفتاریهای انسان – سهولت مشکلات

۷۳- مزمل :

زندگی پاک و نیکو در د نیا – مرگ راحت و خوب - رسین به اجرآزاد کردن فرد گرفتار- در خواب دیدن پیامبر علیه السلام –رفع بیماری سختی های دنیا وآخرت- اعطای حسنات

۷۴- مدثر :

مقامی نزدیک به مقام پیامبر علیه السلام – مصونیت از سختی وستم دنیا – اعطای حسنات – سعه قلب – افتخار حفظ قرآن

۷۵- قیامت :

همراه پیامبر علیه السلام از قبر برانگیخته خواهد شد – همراهی پیامبر علیه السلام تا عبور از پل صراط – شهادت دادن پیامبر علیه السلام و جبرئیل به ایمان او- نورانیت چهره در روز قیامت – فزونی رزق حفظ در برابر حوادث – محبوبیت نزد مردم – فروتن ساختن قلب – پاک دامن کردن انسان – از هیچ زور مداری نمی هراسد

۷۶- انسا ن (دهر):

همنشینی با پیا مبر – به ازدواج حورالعین در آمدن – پاداش بهشت و حریر گرفتن – قوی شدن نفس ضعیف – تسکین درد قلب – تندرستی – هر چه بخواهد پاداش گیرد – سود بردن بدن – نیرومند گشتن جان – قوت بخشیدن به اعصاب تسکین نگرانی و اضطراب

۷۷- مرسلات :

میان او و حضرت محمد آشنایی برقرار گردد – در زمره کسانی ست که به خداوند شرک نمی ورزند – قدرتمند گشتن بر د شمن در محاکمه – پیروزی بر دشمن – تسکین دل درد

۷۸- نبا ء :

مشرف شدن به خانه ی خدا – محا سبه در روز قیامت به اندا زه ی نوشتن سوره خواهد بود – رفتن به بهشت – دفع شپش – قدرت و هیبت یافتن – به خواب نرفتن – حفظ در برابر حوادث

۷۹- نازعات :

سیراب از دنیا رفتن – سیراب برانگیخته شدن – سیراب وارد بهشت شدن – در امان ماندن ا ز عذاب خدا وند – نوشیدن شراب گوارای بهشتی – در امان ماندن از گزند دشمنان

۸۰- عبس (اعمی):

قرار گرفتن زیر سا یه ی کرامت الهی دربهشت – حفظ از رسوایی درقیامت – درمان چشم درد و آب ریزش آن

۸۲- انفطار :

ازبین رفتن حجاب میان او وخدا وند در روز قیامت – مستور ماندن دشتی ها درقیامت – مانع رسوایی در قیامت – آزاد شدن اسیر – اصلاح شدن امر انسان در قیامت – بخشوده شدن گناهان – فزونی نور دیدگان – درمان چشم درد و تاری

۸۳- مطففین :

در امان ماندن از آتش جهنم – نو شیدن از شراب گواری بهشتی – مصون ماندن انبار از آفت ها – در امان ماندن شی از گزند حشرات

۸۴- انشقاق:

از بین رفتن حجاب میان او و خداوند - درامان ماندن از گرفتن نامه ی عمل از پشت سر – آسان شدن زایمان- درامان ماندن خانه وحیواناتاز گزندحشرات

۸۵- بروج :

در محشر همراه پیامبر و صالحان بودن – اعطای حسنات – نجات یافتن از گرفتاری – پاداش بزرگ – در امان ماندن از ترس - گرفتن از شیر آسان شدن بر کودک – در پناه خداوند بودن

۸۶- طارق :

مقام والا نزد خدا داشتن – در بهشت همنشین مومنین بودن اعطای حسنات – محافظت اشیاء- چرکی نشدن زخم – شفایافتن

۸۷- اعلی:

وارد شدن به بهشت از در دلخواه - فضیلت خواندن مصحف مو سی و ابراهیم علیه السلام را یافتن – دادن پاداش به او – تسکین درد گوش – رفع بواسیر – تسکین درد – شفای شکستگی

۸۸- غاشیه :

مشمول رحمت خدا واقع شدن- موصون ماندن از عذاب جهنم – محاسبه اسان –آرام شدن گریه نوزاد –آرام شدن حیوان سرکش –رفع بیماری دندان درد –صحت و سلامت در غذا

۸۹- فجر:

در قیامت همراه امام حسین بودن –بخشوده شدن گناهان –اعطای حسنات فرزند پسر –قرار دادن نور در قیامت –در امان ماندن از گزند هر چیز

۹۰- بلد:

مشهور شدن به نیکوکاری در دنیا –یافتن مقام بالا نزد خدا – همنشینی پیامبران و شهیدان در قیامت –در امان ماندن از خشم خدا –در امان ماندن کودک از بیماری –در امان ماندن از گردنه کوود-در امان بودن گریه کودک –دفع درد بینی در کودک –

۹۱- شمس:

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت –به بهشت رفتن به منزله صدقه دادن –موفق گشتن – عزیز شدن نزد مردم – افزایش رزق – آرام گرفتن لرز بدن

۹۲- لیل:

:شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای نعمت از جانب خدا – حل مشکلات – خوش خوابیدن – فضیلت تلاوت ربع قرآن – پذیرفته شدن نماز نزد خدا – اجابت حاجات – خواب خوب دیدن – بهبود یافتن صرع و بیهو شی

۹۳- ضحی :

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – شفاعت حضرت محمد – اعطای حسنات – بازگشت گمشده – حفاظت شیئ مخفی

۹۴- انشراح :

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای یقین و سلامتی – درمان سینه درد – درمان بند آمدن ادرار – رفع بیماری قلب درد – شفای زکام و سرماخوردگی –

۹۵- تین :

رسیدن به بهشت – رسیدن به پاداش بسیار – رفع ضرر غذا

۹۶- علق :

شهید از دنیا رفتن – همانند کسی است که در رکاب پیامبر جنگیده – پاداش تلاوت یک جزئ از قرآن – در امان ماندن از غرق شدن – در امان ماندن انبار از آفت دزد – دفع بلاهای سفر

۹۷- قدر :

گوئی در راه خدا جهاد کردن – بخشوده شدن گناهان – پداشی همچو یک ماه روزه گرفتن در رمضان – در امان ماندن انبار از آفت و دزد – همنشینی با بهترین مخلوقات در قیامت – درمان لرزه های اعضای بدن – در پناه خداوند بودن- حفظ اموال – افزایش برکت انبار غقله

۹۸- بینه :

بیزاری از مشرکان –پیوستن به دین محمد –در زمره مومنان برانگیخته شدن –اسان شدن محاسبه در روز قیامت قیامت –درمان لقوه –رسوا شدن دزد –درمان یرقان –درمان آب مروارید و پیسی-رفع هر نوع آماس –سود بخشیدن به زن باردار

۹۹- زلزال:

رفع زلزله –نمردن با بلایای دنیایی –خارج شدن اسان روح از بدن –رسیدن به منزلگه بهشتی –همراهی فرشتگان –رسیدن به پاداش تلاوت ربع قرآن –رسوا کردن دزد –رهایی از ترس –دفع لرزش بدن

۱۰۰- عادیات :

مبعوث و همنشین شدن همراه حضرت علی-رسیدن به پاداش تلاوت کل قرآن –ادای سریع قرض –رفع بیماری ترس و تشنگی

۱۰۱- قارعه:

در امان ماندن از دجال و آتش جهنم –سنگین گشتن ترازوی احسان –گشوده شدن در رحمت –فزونی رزق-اآسان گشتن کار برای انسان محروم –نیکو گشتن تجارت

۱۰۲- تکاثر:

رفع عذاب قبر –مقرر داشتن صواب صد شهید –ایستادن چهل ردیف فرشته در نماز با وی –رفع بازخواست –بخشوده شدن گناهان –در پناه خدا بودن

۱۰۳- عصر:

برانگیخته شدن با چهره خندان و درخشان در قیامت-اعطای حسنات –عاقبت به خیر شدن –از جمله پیروان حق و حقیقت شدن –حافظ اشیائ مدفون

۱۰۴- همزه:

دفع فقر –فزونی رزق-دفع مرگ بد –اعطای پاداش-درمان درد چشم

۱۰۵- فیل:

شهادت دشت ها بیابان ها و کوهها به نماز گزار بودن او در قیامت –بازخواست نشدن در قیامت –درامان ماندن از عذاب و مسخ نشدن در دنیا- توان اینکه هدفش را خورد سازد –به لرزه افتادن لشکر دشمن –قلب را قوت می دهد

۱۰۶- قریش:

سوار بر مرکب بهشتی برانگیخته شدن –اغطای پاداشی چون طواف خانه خدا و اعطکاف در مسجدالحرام –

۱۰۷- ماعون :

همانند کسی شدن که نماز و روزه اش مورد قبول خدا قرار گرفته-محاسبه نشدن در قیامت –بخشوده شدن گناهان –محافظت

۱۰۸- کوثر:

از حوض کوثر سیراب شدن –هم صحبتی با رسول خدا –اعطای پاداش –دیدن پیامبر در خواب

۱۰۹- کافرون:

رسیدن به ثواب تلاوت ربع قرآن –از شرک مبّرا شدن –بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –سعادتمند شدن شهید مردن و شهید بر انگیخته شدن دور ماندن از گزند شیطان –در امان ماندن از وحشت قیامت –حفظ در هنگام در خواب –بر اورده شدن حاجات

۱۱۰- نصر:

پیروز شدن بر تمام دشمنان –بر انگیخته شدن با کتاب ناطق –پناه از گرمای دوزخ و آتش جهنم -به بهشت رفتن –گشوده شدن درهای خیر و برکت در دنیا-استجابت حاجات – ثواب کسی که در رکاب پیامبر ودر فتح مکّه بوده – پذیرفته شدن نماز در درگاه الهی

۱۱۱- لهب(مسد):

تنفر از ابو لهب –تسکین درد شکم در پناه خدا بودن

۱۱۲- اخلاص (توحید):

بخشوده شدن گناهان پنجاه سال –اعطای خیر در دنیا و آخرت - بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –پس از مرگ فرشتگان و جبرئیل بر بدن او نماز می خوانند-در امان بودن از بدیهای مردم-رفع بیماری شر و زور –پذیرفته شدن توبه –حفاظت از او –گناه نکردن –همچون تلاوت یک سوم قرآن و تورات وانجیل و زبور بودن –در امان بودن مال و ثروت –دور شدن فقر از خانه –تلاوت آن مانند تلاوت تمام قرآن است –نجات از عذاب دوزخ خدا دوستار او خواهد بود –حافظ در برابر هر آفت و بلا بودن –تسکین درد شکم –اعطای پاداش –پیروزی بر دشمنان

۱۱۳- فلق:

در امان بودن از درد و بیماری –در امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و بیماری معده –محفوظ و سالم ماندن تا زمان مرگ –پاداش همچون کسی که حج واجب و عمره نموده و روزه گرفته مقرر داشتن دفع چشم زخم و بدی ها و بلایا- رسیدن به پاداش بزرگ همانند کسی که در مکه روزه گرفته بودن

۱۱۴- ناس:

در امان بودن از درد بیماری - امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و معده –در امان و حفظ خدا بودن –در امان بودن از گزند جنیان و وسوسه –پذیرفته شدن نماز .

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

تسبیح کهکشانها و الکترونها
خداوند عزوجل در آیه ۴۴ سوره اسراء می فرماید:(تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا) آسمانهای هفتگانه و زمین و همه کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او را می گویند، هر موجودی تسبیح و حمد او را می گوید ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید. او بردبار و آمرزنده است. بیائیم در ماه مبارک رمضان بروی آیات خداوند کمی تامل کنیم...

                                                   
در مورد حرکت تسبیح وار الکترونها  اتم  فکر کنیم



« ادامه مطلب »

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

 

درسهایی از یک داستان آموزنده قرآنی

«در بیان آثار و سرگذشت گذشتگان عبرتی است بر صاحبان خرد.»
قرآن بارها سرگذشت پیامبران و اصحاب آنان را نقل کرده است و مسلمانان را تشویق کرده است تا از سرگذشت گذشتگان عبرت گیرند. 

اشاره: «لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب»(۱)

«در بیان آثار و سرگذشت گذشتگان عبرتی است بر صاحبان خرد.»

قرآن بارها سرگذشت پیامبران و اصحاب آنان را نقل کرده است و مسلمانان را تشویق کرده است تا از سرگذشت گذشتگان عبرت گیرند. یکی از قصه های قرآنی، داستان موسی (ع) و حضرت خضر (ع) است که موسی به امر خداوند بزرگ قرار است تا به دیدار و شاگردی خضر (ع) که علم لدنی ویژه ای دارد، برود، تا از او کسب علم و دانش کند. …

باید توجه داشت که قصه های قرآنی با داستان های کتاب دیگر، تفاوت های بسیاری دارد؛ قصه های قرآنی یافتنی است، نه بافتی؛ عبرت آموز است نه سرگرمی؛ حق است، نه باطل؛ آموزنده است نه بدآموز.

قصه رویارویی موسی (ع) با حضرت خضر (ع) نیز درسهای بسیاری برای صاحبان خرد و اندیشه دارد، بنابراین در ابتدا، این قصه قرآنی را نقل خواهیم کرد و سپس به برخی از درسهای تربیتی و مدیریتی که از این قصه قرآنی می توان دریافت، اشاره خواهیم کرد.
● قصه شاگردی موسی (ع)

خداوند به حضرت موسی (ع) امر می کند تا به دیدار و شاگردی معصومی رود که، علم لدنی ویژه ای دارد. حضرت، به همراه فردی، طی طریق کرده، مصمم است تا ایشان را بیابد، اگر چه عمری را در این راه، صرف کند.

وعدگاه، جایی است که ماهی بریان شده همراه آنان زنده شود و راه دریا را پیش گیرد ؛ این اتفاق، رخ می دهد؛ ولی جوان همراه موسی (ع) از فرط خستگی فراموش می کند تا خبر دهد؛ بعد از طی مسافتی و گرسنه شدن، جریان را متوجه می شوند و به همانجا برمی گردند. هنگامی که موسی، خضر را ملاقات می کند، پرنده ای در برابر آنان قطره ای از آب دریا را با منقارش برمی دارد و بر زمین می ریزد. خضر (ع) به موسی (ع) می گوید: آیا رمز این کار را دانستی؟ او به ما می آموزد که علم ما در برابر علم خداوند، همانند قطره ای در برابر دریای بی کران است.

حضرت موسی (ع) تقاضای شاگردی حضرت خضر (ع) را دارد؛ موسی به خضر می گوید: آیا اجازه می دهی در پی تو بیایم تا از آنچه برای رشد و کمال به تو آموخته اند، به من بیاموزی؟

اما خضر (ع) نمی پذیرد! و در پاسخ موسی (ع) می گوید: تو هرگز نمی توانی بر همراهی من صبر کنی. و چگونه بر چیزی که آگاهی کامل به اسرار آن نداری صبر می کنی؟

اما موسی (ع) اصرار می کند، تا اینکه خضر می پذیرد ؛ به این شرط که در مقابل کارهای عجیب او سکوت کند؛ تا در فرصت مناسب، معلم الهی خود به تبیین آن، بپردازد.

حضرت موسی و خضر به راه می افتند و سوار کشتی می شوند. خضر (ع) کشتی را که در پهنه دریاست، سوراخ می کند؛ موسی (ع) شرط خود را فراموش کرده، اعتراض می کند؛ آیا کشتی را سوراخ کردی تا سرنشینان آن را غرق کنی؟ راستی که کار ناروایی انجام دادی!

اما خضر (ع) به موسی تذکر می دهد؛ آیا نگفتم که نمی توانی همراه من شکیبایی کنی؟

موسی (ع) با تذکر خضر متنبه شده و سکوت اختیار می کند و به خضر می گوید: مرا به خاطر ترک قرار مواخذه مکن و از این کارم بر من سخت مگیر.

موسی (ع) و خضر (ع) به راه خود ادامه می دهند تا اینکه با کودکی نابالغ روبه رو می شوند. خضر (ع) ، آن کودک نابالغ را به قتل می رساند!

موسی (ع) شدیداّ اعتراض می کند؛ آیا بی گناهی را بدون آنکه کسی را کشته باشد، کشتی؟ به راستی کار زشت و منکری انجام دادی!

این بار خضر (ع) با تذکر سختی موسی (ع) را شرمنده می کند؛ آیا نگفتمت که نمی توانی همپای من صبر کنی؟

موسی (ع) این بار خود شرط می کند در صورت تکرار، معلم الهی مصاحبت با موسی (ع) را رها کند ؛ از این پس اگر چیزی از تو پرسیدم، مصاحبت مرا مپذیر که از سوی من معذور خواهی بود.

موسی (ع) و خضر (ع) به راه خود ادامه می دهند تا به یک آبادی می رسند، در حال گرسنگی و بی پولی، از مردمان آن آبادی درخواست طعام می نمایند، ولی آنان از خست و طمع از پذیرایی ابا می کنند و از مهمان کردن آن دو، سرباز می زنند. در این میان، حضرت موسی (ع) و خضر (ع) با دیوار در حال سقوط روبرو می شوند که در حال فرو ریختن بود. پس حضرت خضر (ع) با آن حال خستگی و گرسنگی مفرط، دیوار را به پا می سازد!

حضرت موسی (ع) با تعجب و با ملایمت توام با بی حوصلگی حاصل از خستگی و گرسنگی، اعتراض می کند؛ لااقل خوب بود بر این عمل، مزدی دریافت می کردی تا با آن رفع گرسنگی می کردیم.

بلافاصله حضرت خضر (ع) تخلف از شرط را به موسی (ع) تذکر می دهد و اعلام جدایی می کند؛ این هنگام جدایی میان من و توست، پس تو را از راز آنچه نتوانستی بر آن صبر کنی آگاه می سازم.

خضر (ع) قبل از جدا شدن ، فلسفه کارهایش را با منطق الهی، توضیح می دهد و به موسی (ع) می گوید که همه این کارها به امر خدا صورت گرفته است و هیچ کدام به رای شخصی، نبوده است:

در حادثه اول، کشتی متعلق به مردمانی فقیر بود، ماموران حکومتی به مصادره کشتیهای سالم می پرداختند، با معیوب کردن، کشتی از تصرف مصون ماند.

در حادثه دوم، پسر بچه، از آن پدر و مادر مومنی بود، لیکن در شرارت، این پسر بچه چنان بود که از او، خوف منحرف کردن آن دو، می رفت ؛ پس به حیاتش خاتمه داده شد؛ و به جای او، فرزندی صالح، به آن دو عطا شد.

در حادثه سوم، دیوار متعلق به دو یتیم بود که زیر آن، گنجی برایشان قرار داشت و پدرشان فرد صالحی بود ؛ از این رو، دیوار ترمیم شد، تا گنج حفظ شود، تا اینکه دو کودک به سن بلوغ برسند و آن گاه گنج خویش را که رحمتی از سوی پروردگارت بود، استخراج کنند.
درس اول) هجرت برای کسب علم

اسلام به علم ارزش والایی داده است و قرآن بارها انسان ها را به کسب علم دعوت نموده است ؛ قرآن هفت مرتبه با فرمان «سیرو فی الارض» مسلمانان را به سیر در زمین و جهانگردی هدف دار دعوت کرده و هفت مرتبه با جمله «او لم یسیروا» کسانی را که سیر نمی کنند، توبیخ کرده است.

همچنین در قرآن می خوانیم: کسانی که با ترک هجرت و ماندن در دیار فساد، هدف و عقیده خود را از دست داده و به خود ستم کرده اند، هنگام مردن فرستگان از آنها می پرسند: در چه وضعی بودید، گویند: در زمین مستضعف بودیم: (قالوا کنا مستضعفین فی الارض). فرشتگان این توجیه را نمی پذیرند و به آنها می گویند: مگر زمین خدا گسترده نبود تا در آن هجرت کنید: (الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها).

حدیت معروف «اطلبوا العلم و لو بالصین» که به مسلمانان اجازه می دهد برای تحصیل علم، حتی به کشور کفر سفر کنند (البته به شرطی که بتوانند عقیده خود را حفظ کنند) ، از ارزش و جایگاه ویژه هجرت برای کسب کسب علم و دانش حکایت دارد.

حضرت موسی (ع) نیز برای کسب علم و دانش، به بیابانگردی تن می دهد تا از معلمی همچون خضر (ع) استفاده کند. حضرت موسی (ع) خود پیامبر خداست اما درخواست شاگردی حضرت خضر (ع) را دارد و این نشان می دهد که علم انبیاء نیز، محدود و قابل افزایش است و پیامبران اولوالعزم نیز از فراگیری دانش دریغ نداشتند.
درس دوم) ادب و تواضع شاگرد در مقابل استاد

حضرت موسی (ع) این گونه درخواست خود را برای شاگردی حضرت خضر (ع) مطرح می کند ؛ آیا اجازه می دهی در پی تو بیایم تا از آنچه برای رشد و کمال به تو آموخته اند، به من بیاموزی؟

از همین جمله می توان نکات متعددی در ادب و تواضع شاگرد نسبت به استاد دریافت کرد؛ موسی همراهی خود را با اجازه آغاز می کند، خود را شاگرد و خضر را استاد خود معرفی می کند، تعلیم استاد را مایه رشد خود می داند و …

▪ بنابراین می توان گفت که:

۱) برای کسب علم و دانش، باید در مقابل استاد، ادب و تواضع داشت.

۲) کسی که عاشق علم و آموختن است، باید تلاش و حرکت کند.

۳) مسافرت با عالم و تحمل سختی در راه کسب علم و دانش برای رسیدن به رشد و کمال ارزش دارد.

۴) طالب علم باید به دنبال علم باشد و شخصیت زده نباشد. موسی (ع) به شرط یادگیری حرکت می کند، نه به عنوان هیئت همراه و تشریفات.

۵) پیمودن راه تکامل و رسیدن به معارف ویژه الهی به معلم و راهنمای الهی نیاز دارد.

۶) دانش ارزش آفرین است که مایه رشد باشد، نه غرور و مجادله.
درس سوم) صبر و شکیبایی در راه علم

حضرت خضر (ع) در پاسخ به درخواست حضرت موسی (ع) برای شاگردی اش می گوید: تو هرگز نمی توانی بر همراهی من صبر کنی. و چگونه بر چیزی که آگاهی کامل به اسرار آن نداری صبر می کنی؟

پاسخ خضر (ع) چند درس تربیتی دارد.

۱) مربی و معلم باید از ظرفیت شاگرد آگاه باشد.

۲) ظرفیت افراد متفاوت است حتی موسی (ع) تحمل کارهای خضر (ع) را ندارد.

۳) رشد علمی بدون صبر، میسر نیست.

۴) آگاهی و احاطه علمی، ظرفیت و صبر انسان را بالا می برد.

۵) صبر در راه تحصیل، ادب و شرط تعلم است.
درسهایی از حادثه اول) سوراخ کردن کشتی نیازمندان

بعد از آنکه حضرت خضر (ع) درخواست موسی (ع) را می پذیرد، آنها سوار کشتی می شوند، اما خضر (ع) آن کشتی را سوراخ می کند و موسی (ع) به این کار خضر (ع) اعتراض می کند. خضر در هنگام جدایی فلسفه این کار را مصون ماندن کشتی از دست ماموران حکومتی اعلام می کند. این حادثه چند درس مهم به ما می آموزد:

۱) فراگیری علم، محدود به زمان و مکان و وسیله خاصی نیست: (در دریا و سوار بر کشتی و در سفر هم می توان آموخت.)

۲) اگر علم و حکمت کسی را پذیرفتیم، در برابر کارهایش، حتی اگر به نظر ما عجیب آید، سکوت کنیم.

۳)گاهی لازمه آموزش، خراب کردن چیزی است.

۴) سوراخ کردن کشتی، تصرف بی اجازه در مال دیگری و زیان و خسارت رساندن به مال و جان خود و دیگران بود، بنابراین حضرت موسی به جا اعتراض کرد.

۵) معلم و استاد می تواند شاگرد را مواخذه کند. (حضرت خضر (ع) بعد از اعتراض موسی به او تذکر می دهد.)

۶) در آموزش و پرورش نباید کار را بر شاگردان سخت گرفت. (موسی (ع) به خضر (ع) می گوید: مرا به خاطر ترک قرار مواخذه مکن و از این کارم بر من سخت مگیر.)

۷) آنچه انسان مشاهده می کند، چهره ظاهری امور است که چه بسا، چهره باطنی نیز دارد. ظاهر کارهای خضر (ع) در دید موسی (ع) خلاف بود، ولی در باطن آن، راز و رمز و حقیقتی نهفته بود.

۸) معیوب کردن کشتی برای آن بود که به دست ماموران حکومتی نیفتد و آن بینوایان، بینواتر نشوند، در واقع دفع افسد به فاسد بود، که تشخیص آن کارشناس می خواهد. دفع افسد به فاسد جایز و رعایت اهم بر مهم لازم است.

۹)حکیم، هرگز کار لغو نمی کند و اعمالش بر اساس مصلحت است.

۱۰) باید تدابیری اندیشید و حاکمان غاصب را از دست یابی به اموال مردم محروم کرد.
درس هایی از حادثه دوم) گرفتن جان کودک نابالغ

حضرت خضر (ع) عذرخواهی موسی (ع) را می پذیرد و اجازه همراهی به او می دهد تا اینکه حادثه دوم، اتفاق می افتد و خضر (ع) کودکی نابالغ را به قتل می رساند و حضرت موسی (ع) شدیداً به این کار خضر اعتراض می کند. از این حادثه می توانیم درس های زیر را بیاموزیم:

۱) استاد، پس از پذیرش اشتباه و عذرخواهی شاگرد، باید آموزش و ارشاد را ادامه دهد. (خضر عذرخواهی موسی را می پذیرد و اجازه همراهی به او می دهد.)

۲) حیات و مرگ انسان ها به دست خداست، خضر همچون عزرائیل مامور گرفتن جان آن کودک نابالغ بود و کار او به فرمان خدا و بر اساس مصلحت الهی صورت گرفت.

۳) مراعات شرع، مهم تر از تعهدات اخلاقی است. (موسی به دلیل اینکه قتل از منکرات است، سکوت را جایز ندانست و از تعهد اخلاقی که داده بود، دست برداشت.)

۴) قانون قصاص، در دین موسی (ع) نیز بوده است: (اعتراض موسی این بود که چرا نوجوانی را که قاتل نبود کشتی)

۵) شناخت معروف و منکر کار آسانی نیست، گاهی آنچه نزد کسی معروف است، نزد دیگری منکر جلوه می کند.

۶) اولیای خدا، در علم و ظرفیت یکسان نیستند.

۷) درباره عملکرد خود، رای منصفانه بدهیم.( موسی مسئولیت بی صبری خود را بر عهده گرفت.)

۸) حضرت خضر (ع) با قتل آن کودک نابالغ، خواست به موسی (ع) بیاموزد که چه بسا مرگ فرزند به مصلحت والدین است و خداوند با اعطای فرزندی دیگری داغ قبلی را جبران می کند. (در حدیث آمده است: خداوند به جای آن پسر، دختری به آن دو مومن داد که از نسل او پیامبران الهی پدید آمدند.) آری فرزند، امانت خداست نزد والدین، نه ملک آنها. و هر گاه خداوند اراده کند حق دارد، امانت خود را بگیرد.

۹) گاهی فرزند، سبب انحراف والدین می شود و گاهی والدین، فرزند را به انحراف می کشانند.

۱۰) این کار حضرت خضر (ع) به امر خداوند و بر اساس علم غیب صورت گرفته است و هیچ کس حق ندارد دیگری را از ترس ارتکاب جرم در آینده به قتل برساند و به همین جهت است که حضرت موسی (ع) به این کار حضرت خضر (ع) اعتراض می کند.

۱۱) خداوند به پدر و مادر با ایمان، عنایت خاص دارد.

۱۲) باید فتنه ها را پیش بینی کرد و از ریشه خشکاند.

۱۳) گرفتار شدن مومنان به بعضی ناگواری ها، برای حفظ ایمان و عقیده آنان است.

۱۴) اگر خداوند چیزی را از مومن بگیرد، بهتر از آن را می دهد.

۱۵) آنچه مهم است، سلامتی، پاکی و محبت فرزند به والدین است، نه دختر یا پسر بودن فرزند. (خداوند به جای آن پسر، دختری به آن دو مومن داد.)
درس هایی از حادثه سوم) ساختن دیوار یتیمان

پس از دو ماجرای گذشته که خضر (ع) در یکی کشتی را سوراخ کرد و دیگری کودک نابالغی را به قتل رساند، در این ماجرا، به تعمیر و اصلاح دیواری اقدام می کند که حتی صاحب آن درخواست نکرده است، چه رسد به آن که خضر (ع) بخواهد از او مزدی دریافت کند! حادثه سوم نیز درس های آموزنده ای دارد:

۱) تغییر مکان برای کسب تجربه جدید یک ارزش است.

۲) انبیاء گاهی در شدت نیاز به سر می بردند. ( موسی و خضر در حال گرسنگی و خستگی به آن آبادی رسیدند و درخواست طعام نمودند.)

۳) گر چه نیازمند به حداقل قناعت می کند، ولی کرامت انسانی می گوید که در حد ضیافت پذیرایی کنید. (اهل آبادی از مهمان کردن موسی و خضر (ع) سرباز زدند.)

۴) لازم نیست مهمان آشنا باشد، از مهمان غریبه و در راه مانده نیز باید پذیرایی کرد.

۵) اولای الهی اهل کینه و انتقام نیستند، گرچه اهالی آن آبادی، آنان را مهمان نکردند، ولی خضر به آنان خدمت کرد.

۶) بی اعتنایی و بی مهری مردم، در خدمت ما به آنان تاثیر منفی نگذارد.

۷) وقتی نیاز را دیدیم، دست به کار شویم و منتظر دعوت و بودجه و همکار و آیین نامه نباشیم.

۸) وقتی کاری را مفید و لازم تشخیص دادیم، به انتقاد این و آن کاری نداشته باشیم.

۹) کار کردن و مزد گرفتن ننگ نیست.

۱۰) یک جا فرزند به دلیل حفظ ایمان والدین کشته می شود و در جای دیگر به دلیل صالح بودن پدر، سرمایه فرزند در زیرزمین حفظ می شود.

۱۱) حفظ اموال یتیم واجب است.

۱۲) ذخیره سازی ثروت برای فرزندان، جایز است.

۱۳) فرزند نابالغ می تواند مالک باشد، اما شرط تصرف او در اموال، بلوغ و رشد است.

۱۴) نیکی پدران، در زندگی فرزندان اثر دارد.
● درس هایی از لحظه فراق موسی و خضر (ع)

حضرت موسی (ع) با پرسش ها و اعتراض هی مکرر و تنها گذاشتن حضرت خضر (ع) در ساختن دیوار، زمینه جدایی خود را از خضر (ع) فراهم کرد. اما همین لحظه فراق موسی و خضر (ع) نیز درسهایی آموزنده دارد:

۱) اگر با کسی در شیوه عمل اختلاف داریم و یکدیگر را درک نمی کنیم، بی آنکه مقاومت کنیم از هم جدا شویم.

۲) وقتی به هر دلیلی از کسی جدا می شویم، ادب را مراعات کنیم.

۳) هر جدایی، نشانه کینه و عقده و غرور و تکبر نیست. (موسی (ع) چون از بصیرت کارهای خضر (ع) برخوردار نبود، از وی جدا شد.)

۴) چه بسیار فراق ها که ناشی از کم صبری یا بی صبری است. (حضرت موسی (ع) نتوانست بر کارهای خضر (ع) صبر پیشه کند و اعتراض کرد.)

۵) به کوچک ترین اختلاف، دوستان خود را از دست ندهیم. حضرت خضر (ع) و موسی (ع) پس از سه مرحله از هم جدا شدند.

۶) هر چه سریع تر ابهام ذهنی دیگران را نسبت به خود برطرف کنیم. (حضرت خضر (ع) در هنگام جدایی، فلسفه کارهای خود را برای موسی (ع) تشریح کرد.)
● درس های مدیریتی

قصه حضرت موسی (ع) و خضر (ع) دو اصل مهم مدیریت اسلامی را گوشزد می کند:

۱) اعمال مدیریت بر اساس اختیار نیروها

۲) اعمال مدیریت بر اساس بصیرت نیروها

در این قصه قرآنی، حضرت موسی (ع) نه از خضر (ع) اطاعت می کند و نه همراهی و مساعدتی دارد! و نه اینکه، حضرت خضر به او فرمانی می دهد. از طرفی، توبیخی هم از جانب خداوند، نسبت به حضرت موسی (ع) نمی بینیم؛ با وجودی که این معلم بزرگوار، از جانب خدا معرفی شده است و حضرت موسی، به حکمت و مدیریت خضر (ع) شک ندارد؛ با این وجود، از همراهی و کمک به او خودداری کرده، حتی اعتراض هم می کند. خضر (ع) هم، به موسی (ع) کاری را تحمیل نمی کند و حتی به او اعتراض هم نمی کند که: مگر خدا مرا به معلمی معرفی نکرد؟ و مگر من از علم لدنی برخوردار نیستم، پس چرا از من تبعیت نمی کنی؟

خدا هم موسی (ع) را مواخذه نکرده است، هر چند به ایشان امر کرده که شاگردی خضر (ع) کند، اما خداوند به موسی (ع) نمی گوید: مگر نگفتم: این معلم از جانب من است: چرا تبعیت نکردی؟، چرا دست روی دست گذاشتی و در سوراخ کردن کشتی، کمکش نکردی؟! چرا در جریان کشتن کودک نابالغ، تماشاچی بودی؟ و بلکه به او اعتراض هم کردی؟! چرا در حالی که خضر تشنه و گرسنه بود و آن دیوار را می ساخت به او کمک نکردی؟.

عدم مواخذه حضرت موسی (ع) از سوی خداوند بزرگ، نشان می دهد حتی در سطح عمل یک معصوم با معصوم دیگر، تبعیت از روی میل و رغبت صورت می گیرد؛ و این میل و رغبت، از بصیرت به عمل بر می خیزد.

در نظام مدیریت ولایی و الهی، شوق و رغبت، محور اعمال مدیریت و تحقق تبعیت از نیروهای تحت فرمان است و این سنت الهی است که انسان بر اساس اختیار، اعمال رای و اعمال اراده کند. بنابراین درس اول مدیریتی این قصه قرآنی، اعمال مدیریت بر اساس اختیار نیروها است.

وقتی حضرت موسی (ع) به اصرار می خواهد در خدمت حضرت خضر (ع) قرار بگیرد، او نمی پذیرد و تذکر می دهد؛ تو هرگز نمی توانی بر همراهی من صبر کنی. و چگونه بر چیزی که آگاهی کامل به اسرار آن نداری صبر می کنی؟

حضرت خضر (ع) علت عدم صبر را، عدم بصیرت معرفی می نماید. حضرت موسی (ع) بدون بصیرت، چیزی را قبول نمی کند در مقابل کارهای حضرت خضر (ع) اعتراض نیز می کند. حضرت خضر (ع) نیز که خود به این امر آگاه است، اعتراض های موسی را به دلیل عدم بصیرت و عدم احاطه به موضوع، می داند و به همین خاطر، رغبتی به همراهی موسی ندارد.

حضرت موسی (ع) اصلاَ از خضرت خضر (ع) تقلید نمی کند و خضرت خضر (ع) نیز ، موسی را به انجام کارها مجبور نمی سازد.

از نظر موسی (ع) ظاهر اعمال حضرت خضر (ع)، خلاف شرع بود، و وظیفه شرعی او، امر به معروف و نهی از منکر بود و باید اعتراض می کرد، هر چند که خداوند حضرت خضر (ع) را تضمین کرده بود. کارهای حضرت خضر (ع) نیز بر اساس بصیرت بود. بنابراین می توان گفت که سنت الهی در امر تبعیت، محوریت بصیرت و اختیار می باشد.

پس درس دوم مدیریتی این قصه قرآنی، اعمال مدیریت بر اساس بصیرت نیروها است؛ یعنی در مدیریت اسلامی برای آنکه نیروهای زیرمجموعه را به اطاعت بکشانیم باید بصیرت دهی مناسب، با توجه به نوع مسئولیت آنها، داشته باشیم.

اگر بخواهیم به یک جمعبندی در خصوص درسهای مدیریتی این قصه قرآنی دست یابیم، باید گفت که مدیر الهی، نه می تواند اجبار کند و نه می تواند بر اساس جهل و تقلید و تحریک، مردم را به اطاعت بکشاند؛ بلکه مسئول است که افراد تحت فرمانش، با آگاهی و اختیار، عمل کنند، نه با جهل و غفلت؛ چرا که آن اختیاری هم که از روی جهل باشد، ارزش ندارد. پس مدیر اسلامی، مسئول است که اختیار مردم، بر اساس شعور و آگاهی شان باشد، نه بر اساس جوسازی و تبلیغ و اوضاع ویژه ای که پدید می آید.

پایان سخن اینکه ما نیز باید به این دو اصل مهم مدیریتی (۱- اعمال مدیریت بر اساس اختیار نیروها ۲- اعمال مدیریت بر اساس بصیرت نیروها) توجه داشته باشیم و اگر یک مدیر هستیم این دو اصل مهم مدیریتی را در مورد زیرمجموعه ها رعایت کنیم و یا اگر قرار است به عنوان یک فرد زیر نظر مدیر انجام وظیفه کنیم، بر انجام کارها بصیرت و آگاهی داشته باشیم و اختیارمان نیز از روی بصیرت و آگاهی باشد.

نویسنده: علیرضا تاجریان

پاورقی:
۱- یوسف/ ۱۱۱
منابع:
۱- تفسیر قرآن کریم (آیات برگزیده)، محسن قرائتی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، چاپ نهم، پاییز ۸۴
۲- اصول مدیریت اسلامی و الگوهای آن، حجت الاسلام دکتر ولی الله نقی پورفر، چاپ نوزدهم، ۱۳۸۳
۳- سرگذشت های تلخ و شیرین قرآن، غلامرضا نیشابوری، انتشارات سیدجمال الدین اسدآبادی، چاپ سوم، ۱۳۸۱ 
 
 باشگاه اندیشه

گردآوری:گروه قرآن سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/quran.html

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

 

 

 

قرآن در سخن دانشمندان جهان

 

 

 

پروفسور آرتور آربری که یکی از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسی است، می گوید: زمانی که به پایان ترجمه قرآن نزدیک می شدم، سخت در پریشانی به سر می بردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطری به من می بخشید که برای همیشه به خاطر خواهم داشت.

 

 

۱) گوته، شاعر و نویسنده معروف آلمانی می گوید:

«سالیان دراز کشیشان از خدا بی خبر، ما را از پی بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتند؛ امّا هر قدر که ما قدم در جاده علم و دانش نهادیم و پرده تعصب را دریدیم، عظمت احکام مقدس قرآن، بهت و حیرت عجیبی در ما ایجاد نمود. به زودی این کتاب توصیف ناپذیر، محور افکار مردم جهان می گردد! »

 

 

 

۲) آلبرت انیشتاین که نیازی به معرفی ندارد، می گوید:

«قرآن کتاب جبر یا هندسه نیست؛ مجموعه ای از قوانین است که بشر را به راه صحیح، راهی که بزرگ ترین فلاسفه و دانشمندان دنیا از تعریف و تعیین آن عاجزند، هدایت می کند ».

۳) ویل دورانت، دانشمند امریکایی شرق شناس، می گوید:

«در قرآن، قانون و اخلاق یکی است. رفتار دینی در قرآن، شامل رفتار دنیوی هم می شود و همه امور آن از جانب خداوند و به طریق وحی آمده است. قرآن در جان های ساده عقایدی آسان و دور از ابهام پدید می آورد که از رسوم و تشریفات ناروا آزاد است ».

۴) پروفسور آرتور آربری که یکی از مترجمان مشهور قرآن به زبان انگلیسی است، می گوید:

« زمانی که به پایان ترجمه قرآن نزدیک می شدم، سخت در پریشانی به سر می بردم؛ اما قرآن آنچنان آرامش خاطری به من می بخشید که برای همیشه به خاطر خواهم داشت. من در حالی که مسلمان نیستم، قرآن را خواندم تا آن را درک کنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگ های نافذ و مرتعش کننده اش شوم و تحت تأثیر آهنگش قرار گیرم و به کیفیتی که مسلمانان واقعی و نخستین داشتند، نزدیک گردم تا آن را بفهمم » .

۵ - لئوتولستوی، نویسنده معروف روسی می گوید:

 

(هر کس که بخواهد سادگی و بی پیرایگی اسلام را دریابد، باید قرآن مجید را مورد مطالعه قرار دهد. در قرآن قوانین و تعلیمات حقیقی و احکام آسان و ساده برای عموم بیان شده است. آیات قرآن به خوبی بر مقام عالی اسلام و پاکی روح آورنده اش گواهی می دهد)

 

۶ - دکتر هانری کُربن، اسلام شناس معروف فرانسوی، سخن جالبی درباره قرآن دارد. وی می گوید:

 

)اگر قرآن خرافی بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرأت نمی کرد که بشر را به علم و تعقل و تفکر دعوت کند. هیچ اندیشه ای به اندازه قرآن محمّد(ص( انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا که نزدیک به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فکر سخن رفته است)

۷- ارنست رنان، فیلسوف معروف فرانسوی می گوید:

(در کتابخانه من هزاران جلد کتاب سیاسی ،اجتماعی، ادبی و... وجود دارد که هر کدام را بیش از یک بار نخوانده ام؛ اما یک جلد کتاب هست که همیشه مونس من است و هر وقت خسته می شوم و می خواهم درهایی از معانی و کمال به رویم باز شود، آن را مطالعه     می کنم. این کتاب، قرآن کتاب آسمانی مسلمانان است)

۸- ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه می گوید:

(امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان جهان را با یکدیگر متحد کنم تا نظامی یکنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و می تواند مردم را به سعادت برساند، ترسیم کنم. قرآن به تنهایی عهده دار سعادت بشر است)

منبع:
قرآن از دیدگاه ۱۱۴ دانشمند، محمد مهدی علیقلی.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

۹) مهاتما گاندی، رهبر فقید هند هم اعتقاد داشت:

«از راه آموختن علم قرآنی، هر کس به اسرار وحی و حکمت های دین، بدون داشتن هیچ خصوصیت ساختگی دیگری پی می برد. در قرآن هیچ اجباری برای تغییر دین و مذهب انسان ها دیده نمی شود. قرآن به راحتی می گوید: هیچ زور و اکراهی در دین وجود ندارد».

ویل دورانت، دانشمند امریکایی شرق شناس، می گوید:

«در قرآن، قانون و اخلاق یکی است. رفتار دینی در قرآن، شامل رفتار دنیوی هم می شود و همه امور آن از جانب خداوند و به طریق وحی آمده است. قرآن در جان های ساده عقایدی آسان و دور از ابهام پدید می آورد که از رسوم و تشریفات ناروا آزاد است ».

۱۰) ژان ژاک روسو، متفکر و روان شناس مشهور فرانسوی، برداشت منحصر به فردی از قرآن دارد؛ او می گوید:

« بعضی از مردم بعد از آن که مقدار کمی عربی یاد گرفتند، قرآن را خوانده، امّا درست درک نمی کنند. اگر می شنیدند که محمّد(ص) با آن کلام فصیح و آهنگ رسای عربی آن را می خواند، هر آینه به سجده می افتادند و ندا می کردند: ای محمّد عظیم! دست ما را بگیر و به محلشرف و افتخار برسان. ما به خاطر یاری تو حاضریم که جان خویش را فدا سازیم!!»

 

 منبع:
قرآن از دیدگاه ۱۱۴ دانشمند، محمد مهدی علیقلی.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

واژه عید در قرآن کریم تنها یکبار در آیه 114 ، سوره مائده آمده است : " عیسی‌ بن مریم گفت : بارالها ! پرودگارا ! برای ما از آسمان مائده ‌ای فرست تا این روز برای ما و کسانی که پس از ما می آیند ، عید باشد که تو بهترین روزی دهندگانی و آیت و حجتی از جانب تو برای ما باشد ." ‏‏

عید " روزی است که در آن سود و منفعتی به دست بیاید و در شرع مقدس اسلام ، روزهای غدیر ، قربان و فطر عید نامیده می‌ شوند که در عید اضحی ، قربانی و در عید فطر ، زکات فطره مطرح است و در غدیر ، حضرت علی (ع) به امامت منصوب شدند .

همچنین می ‌توان گفت ؛ عید آن روزی است که در آن نماز ویژه ‌ای برگزار کنند یا روزی است که مجمعی در آن فراهم آید و یا آنکه عید روزی است که خلق از ماتم به شادمانی " عود " کنند یا روزی است که تفاوتی میان درویش و توانگر نباشد یا آنکه " عید " روز شریف و ارجمندی می‌ تواند باشد .

‏از آیه " مائده " استفاده می‌ شود که حضرت عیسی مسیح (ع) روز نزول مائده را که سال ‌روز وقوع یک معجره الهی در تاریخ است ، برای همه انسان ‌ها " عید " قرار داده است تا این روز ، آیت و حجتی از جانب خداوند برای مردمان در تمامی اعصار بوده باشد و به میمنت این پدیده پربرکت همه ساله شادمانی و خجستگی آن روز تکرار شود .

 ‏از آنجا که " مائده " به معنای خوان پرنعمت ، تنها دوبار در سوره مائده آمده است ، می‌ توان گفت ؛ نزول رزق از آسمان به درخواست حضرت عیسی مسیح (ع) ویژگی خاصی داشته که به خاطر آن عنوان " مائده " را به خود گرفته است . ‏

راغب اصفهانی می‌ گوید : " مائده طبق و خوانی است که در آن طعام باشد که هم به آن طبق و هم به طعام مائده گفته می شود . " ‏بنابراین ، عید در این آیه اشاره دارد به نزول یک برکت آسمانی در پوشش طبق یا طبق‌ هایی از طعام و خوردنی که می ‌تواند تکرار و بازگشت آن روز نیز همان برکات را به همراه داشته باشد و از این جهت ، آیت و حجتی دیگر از جانب خداوند متعال برای انسان ‌ها و فرصتی دیگر برای ایجاد ارتباط با خدا و ذکر و یاد او در دل ها و زبان ها باشد . ‏

 

منبع : http://hafezanenoor.mihanblog.com

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,


1-عيدبه معني بازگشت
كلمه عيد از عود است يعني بازگشت، بنابراين عيد يعني بازگشت به خواسته هاي طبيعي كه قهراً در آن مسرت و شادي و فرح هم هست.
عيد يعني هر چيزي كه هر لحظه تكرار ميشود گاه و بيگاه بر ميگردد، عيد يعني روزي كه برمي گردد به يك شادي تازه اي.
2- معيار عيدهاي گوناگون
معيار عيد نوروز دگرگوني در طبيعت است، معيار عيد تحولات سياسي است مثل 22 بهمن، گاهي معيار عيد بخاطر بدست آوردن كمال است، گاهي هم حوادث تاريخي و مذهبي است اينها ريشه هاي عيد است يعني در تمام صد و چند كشور همه كشورها كم و بيش عيدهايي دارند منتهي گاهي عيدشان بخاطر تحولات سياسي است و گاهي بخاطر دسترسي به كمال و منابع كمال است و گاهي حوادث تاريخي و مذهبي و گاهي هم عيد بخاطر دگرگوني در طبيعت است اين عيدها همه هست.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

ریشه واژه عید، «عود» به معنی بازگشت است. حوادث مهم تاریخ می‌تواند مبدأ عید باشد.
در فرهنگ اسلامی، برای انتخاب عیدها، "انسان" معیار قرار داده شده است، آن هم
انسان الهی. مثلا رسیدن فصل بهار و شکوفایی طبیعت عید نیست، چرا که شکفتن طبیعت است نه شکفتن انسان. هر زمان انسان شکفت، روز عید است. لذا امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:« کل یوم لا یعصی الله فیه فهو یوم عید»؛ (هر روزی که در آن گناه نشود، عید است.)
همه اعیاد در فرهنگ اسلام برخاسته از همین دیدگاه است؛ ازجمله:
عید جمعه: روز شکفتن انسان در شب و روز جمعه است.
عید فطر: روز شکفتن انسان پس از یک دوره میهمانی خدا در ماه رمضان است و تقرب انسان با روزه و بیداری سحرها.
عید قربان: روز شکفتن جان آدمی پس از
مراسم حج است.
عید غدیر: روز شکفتن انسان است با مشخص شدن رهبر الهی اش و تثبیت جریان امامت و هدایت الهی.

جالب است بدانید بنا بر روایات اسلامی، اولین عید بشر، عید پذیرش توبه آدم علیه السلام بود؛ وقتی بر اثر اشتباه خود از بهشت اخراج شد و توبه کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت.
همچنین جالب است بدانید بر اساس روایات، روز نصب وصی و جانشین هر پیامبر همان روز 18
ذی الحجه (روز عید غدیر) است و این روز در همه ادیان الهی عید بوده است.

منبع :سایت مجله رشد

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,


با آن چه گذشت می توان به مساله عید نوروز از دیدگاه قرآن و روایت به شکل دیگری نگریست. عید نوروز در بردارنده بسیاری از نشانه های اعیاد مذهبی و دینی است. از سوی در آن نمایشی از کمال جویی و کمال خواهی انسان و هماهنگ و سازواری با طبیعت را می توان یافت و هم نشانه های از رستاخیز و تاکید بر باورهای اصولی و اساسی دین چون معاد و دوباره زنده شدن انسان چون طبیعت را که خداوند در قرآن از آن یاد کرده است و بیان داشته است که اگر در رستاخیز شک و تردید دارید بنگرید که چگونه ما زمین مرده را در بهار زنده می کنیم و گیاهان را می رویانیم .
از دیگر ویژگی ها نوروز می توان به مساله دید و بازدید و صله رحم اشاره داشت که امری مهم و وظیفه اسلامی و انسانی و عاملی مهم برای جامعه پذیری ، فرهنگ سازی و تبادل و تعاملات فرهنگی می باشد. همبستگی اجتماعی و امت سازی را تقویت می کند و ریشه سست شده برادری و اخوت را دوباره استوار و محکم می سازد.
نمایش از شادی و سرور است و تجسمی از کمال خواهی و زیباجویی انسان می باشد. کودکان را با طبیعت و انسان را با محیط زیست آشتی می دهد و ارزش و اهمیت جهان و محیط زیست و درخت و درخت کاری را باز می شناساند.
عید نوروز، عیدی سرشار از حرکت و جوشش و کوشش و محبت و عشق و بازگشت و خودسازی و دیگرسازی و جامعه و امت سازی است. باشد که آن را قدر بدانیم و در حفظ آیین های ارزشی و اصولی آن کوشا باشیم .

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

 

بازگشت به خدا، یعنی همراه با پاکی ظاهر و پوشیدن جامه نو، در جهت آراستگی درون، کوشیدن؛ یعنی همراه با استفاده از نسیم دل انگیز بهاری، از نسیم معنوی، بهره ها بردن؛ یعنی خانه تکانی دل. در اسلام، عید و پیروزی و شادکامی، در گرو ترک گناه است؛ آن گاه که قلب از غبارِ غیرِ خدا زدوده شود و با عمل صالح، نورانی و معطر گردد، مقصود اصلی عید نمود می یابد که همان بازگشت به فطرت توحیدی است. امیر بیان، علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «کُلُّ یَوْمٍ لا یُعصَی اللّهُ فِیهِ فَهُوَ عیدٌ؛ هر روز که در آن نافرمانی خدا نشود، آن روز عید است».

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

 

بهار، یادآور «یوم تبلی السرائر» است؛ روزی که رازهای نهانی آشکار می شوند، روزی که صاحبان راز در پیشگاه ذات احد، شرمسار و رسوا می گردند و انگشت می گزند.

بهار، فرصتی است برای برگشتن به خویش. در روایت آمده است: «إِذا رَأَیْتُمُ الرَّبِیعَ فَأَکْثِروُا ذِکْرَ النُّشُورَ؛ هنگام بهار، از قیامت و رستاخیز، زیاد یاد کنید».

بهار، تمرین جدول ضرب قیامت است.

بهار، فلسفه ساده ای است برای آنکه بدانیم زمین، عرصه کوچ است.

بودن ضرورتی است چنان که زمستان و مرگ ضروری تر آن سان که بهار.

معاد، جاذبه ای است که تو را بر می انگیزاند سبزتر از هزار بهار.

نیایش و پرستش

نوروز، روز نیایش یزدان در روز نو است و سپاس از اینکه سالی دیگر و زندگی تازه آغاز می شود. دعای معروفی نیز از معصوم علیه السلام نقل شده است که به هنگام تحویل سال، بر سرِ سفره هفت سین نوروزی خوانده می شود: «ای گرداننده دل ها و دیدگان، ای تدبیر کننده شب و روز، ای دگرگون کننده حال ها، حال ما را نیکوترین حال ها بگردان».

نوروز، روز برآورده شدن نیاز است. مفضل بن عمر می گوید: امام صادق علیه السلام در ضمن خبری طولانی فرمود: خداوند به حزقیل وحی فرمود: ای حزقیل! این روز شریف و با ارزش بزرگی است نزد من و قسم خورده ام که کسی در این روز، نیازی از من طلب نکند، مگر آنکه برآورده سازم و آن روز، نوروز است.

فرهنگ زیارت در نوروز

یکی دیگر از آداب معنوی نوروز، اجتماع مردم در مساجد و زیارتگاه ها و اماکن مقدسه برای انجام دادن نیایش های اسلامی است؛ آن هم به صورت جمعی و به هنگام تحویل سال. «زیارت»، نقش دگرگون ساز و تحول آفرین می تواند داشته باشد. در زیارت مولای متقیان علیه السلام می خوانیم: «السلامُ علی میزانِ الأعمال و مقلّب الأحوال.» اگرچه مقلب القلوب بودن و دگرگون سازی دل ها و حال ها، کار خداوند است، ولی خداوند، این ولایت را به «ولیّ خود» هم می بخشد. زائر در برابر آیینه تمام قد فضیلت ها می ایستد تا عیار خود را در آن بسنجد و خود را در برابر «میزان» قرار می دهد تا کم و کاستیِ خود را جبران کند.

زیارت می تواند نمودی از احساس شوق درونی انسان باشد.

می تواند نشانی از محبت و دلیلی بر عشق و علامتی از تعلق خاطر باشد.

زیارت، زبانِ علاقه و ترجمان وابستگی قلبی است.

زندگی بی محبت، خشک و سرد و بی روح است. منتهی باید محبوب ها و معشوق ها، شایسته محبت و عشق باشند و ارزش آن را داشته باشند که انسان، «دل» را خانه «حُبّ» آنان سازد.

نوروز و «صله رحم»

یکی دیگر از سنت های شایسته نوروز، دیدار از دوستان و بازدید از خویشان است که در پایداری دوستی و همیاری و نزدیکی روابط، بسیار مؤثر می افتد. دید و بازدید، از آدابی است که در فرهنگ اسلامی ریشه دارد و پیامبر خدا و امامان بزرگوار بر آن صحه گذارده اند.

«ألزِّیارَةُ تُنْبِتُ الْمَوَدَّة؛ دیدار و ملاقات، دوستی را در دل ها می رویاند».

غرض از عید نه آن است که ارباب کمال جامه ناز بپوشند به الطاف مزید
ای خوشا عید و خوشا دیدن یاران کهن که ز ایام کهن تازه کند عهد بعید

امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید: ارتباط با خویشان، اعمال را پاکیزه می کند، دارایی ها را افزایش می دهد و بلاها را دور می کند و مرگ آدمی را به تأخیر می اندازد.

نوروز و پشت پا زدن به کینه توزی های خویشاوندی

رسول گرامی اسلام می فرماید: «با آن که با تو قطع ارتباط کرده، ارتباط ایجاد کن و آن کس که به تو بدی کرده، به او نیکویی نما و حق را گرچه به ضررت باشد اظهار کن».

www.hawzah.net

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

آیا می دانید ؟  

بهترین خوردنی که در قرآن ذکر شده است (عسل ) می باشد

بهترین نوشیدنی که در قرآن ذکر شده است (شیر ) می باشد

آیا می دانید ؟

بزرگترین سوره قرآن دارای ۲۵۵۰۰ حرف می باشد

تعداد کلمات سوره تکویر برابر تعداد سوره های قرآن می باشد

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

ورود به سایت

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
معرفی وبلاگ
نویسندگان
آرشیو مطالب