جستجو در وبلاگ



در اين وبلاگ
در كل اينترنت

پیوندهای روزانه
خوراک وبلاگ


با اضافه کردن خوراک ما به خبرخوان خود بدون مراجعه به وبلاگ از آخرین مطالب ما باخبر شوید.
امکانات جانبی

Powered By LoxBlog.COM

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 9
بازدید کل : 55344
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:,

        استخر

          مرد جوان مسيحي كه مربي شنا و دارنده چندين مدال المپيك بود ، به خدا


          اعتقادي نداشت. او چيزهايي را كه درباره خدا و مذهب مي شنيد مسخره ميكرد.


          شبي مرد جوان به استخر سرپوشيده آموزشگاهش رفت. چراغ خاموش بود ولي ماه


          روشن بود و همين براي شنا كافي بود.


          مرد جوان به بالاترين نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز كرد تا درون


          استخر شيرجه برود.


          ناگهان، سايه بدنش را همچون صليبي روي ديوار مشاهده كرد. احساس عجيبي


          تمام وجودش را فرا گرفت. از پله ها پايين آمد و به سمت كليد برق رفت و


          چراغ را روشن كرد.


          آب استخر براي تعمير خالي شده بود!

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: سه شنبه 20 تير 1391برچسب:,

رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

 

محارم نسبی
 

هفت دسته از بانوان و دوشیزگان بر هفت دسته از مردان و پسران محرم اند،


یعنی ازدواج آن ها با یکدیگر حرام است.


رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

محارم نسبی بر دو گونه اند:


1. شرعی که از راه حلال و ازدواج شرعی متولد شده باشند.


2. غیرشرعی که از راه نامشروع و یا زنا متولد شده باشند.


هر دو دسته محرم اند و ازدواج با آن ها حرام است.


ما در بخش توضیح پاسخ از همه ی این افراد با عنوان محارم یاد می کنیم.


محارم رضاعی
 

کسانی که از راه شیرخوارگی با آن ها بستگی پیدا می شود، با شرایطی خاص، (1) محارم رضاعی محسوب می شوند و ازدواج با آن ها حرام است. هرگاه کودکی با شرایطی خاص شیر زنی را بنوشد، آن زن و شوهرش، مادر و پدر رضاعی آن کودک به شمار می روند.


محارم سببی
 

پیوند و علاقه ی زناشویی موجب محرم شدن هر یک از زن و شوهر نسبت به خویشاوندانی است که در این جدول می آید:


ازدواج با این افراد حرام است، افزون بر آن، ازدواج مرد با خواهر زن تا وقتی که همسر او است و همچنین ازدواج با شوهر خواهر تا وقتی که همسر خواهر او است، حرام می باشد.


ب ـ ارتباط یا رابطه به مجموع رفتار های متقابل و کنش ها و واکنش های دو جانبه (3)اطلاق می شود. این رفتار ها شامل رفتار های اقتصادی، علمی، زناشویی و سیاسی می شود. ارتباط با جنس مخالف از یکی از حالات پیش گفته خارج نیست. دو جنس مخالف یا رفتار اقتصادی دارند یا علمی، یا زناشویی و یا سیاسی. صرف نظر از رفتار زناشویی که در قالب خاص خود و بر اساس پیوند ازدواج بین زن و شوهر محقق می شود، سایر رفتار ها مورد توجه است، زیرا این نوشتار درصدد بیان رفتار زناشویی نیست.


ارتباط های اقتصادی، علمی، سیاسی و هر نوع ارتباط قابل تصور دیگر به جز ارتباط زناشویی در یکی از اشکال ارتباط گفتاری، شنیداری و فیزیکی محقق می شود. برای مثال، در بحث اقتصادی، زن و مرد برای انجام یک معامله ابتدا همدیگر را ملاقات کرده، گفت و شنود می کنند و پس از عقد قرارداد، بر اساس عرف با یکدیگر دست می دهند و معامله را به انجام می رسانند.


تمامی این موارد اگر بر اساس آنچه در ادامه می آید، صورت پذیرد، مانعی ندارد و در این مسئله فرقی بین اقوام و دیگران نیست:


رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

ارتباط دختر و پسر برای استفاده ی علمی
 

یکی از انواع ارتباط و معاشرت زنان و مردان، ارتباط علمی است، به گونه ای که مرد و زن (دختر و پسر) برای مباحث علمی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند که در صورت توجه به مسائل زیر هر گونه ارتباط بین دختر و پسر از جمله ارتباطات علمی که در چهارچوب ضوابط و به دور از شهوت رانی باشد، اشکال ندارد. در رابطه ی علمی صورت های زیر قابل تصور است:


1. ارتباط کلامی؛


2. ارتباط نگاهی؛


3. ارتباط فیزیکی.


اول: ارتباط کلامی
 

قرآن مجید به زنان مؤمن دستور می دهد: در کلام، با نرمی سخن مگویید «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا؛ (4)پس به نرمی (و ناز) سخن مگویید، تا کسی که در دلش (نوعی) بیماری است، طمع ورزد، و سخنی پسندیده بگویید.»


آیه درصدد بیان دو مطلب است:


الف ـ فضیلت زنان پیامبر بر دیگر زنان، اگر تقوا داشته باشند.


ب ـ کیفیت و اسباب تقوا که برخی از آن ها عبارت است، از جمله این که: 1. زن نباید هنگام صحبت کردن با نرمی صحبت کند. 2. زینت آرایی و خود نمایی نکردن در جامعه ی اسلامی.


در نتیجه صحبت کردن زن و مرد اگر با قصد لذت و شهوت رانی باشد، هم شنیدن صدای زن برای مرد و هم رسانیدن صدا به گوش مرد برای زن حرام است، و در غیر این صورت، شنیدن صدای جنس مخالف یا رسانیدن صدا به گوش او جایز است.


رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

تذکرات
 

1. مردها می توانند با نامحرم صحبت کنند با شرایط زیر:


الف ـ به قصد لذت و ریبه نباشد.


ب ـ با صحبت کردن به گناه آلوده نشوند. (5)


2. برای زنان حرام است صدای خود را به گوش نامحرم برسانند.(6)


صحبت کردن با نامحرم در امور غیرضروری مکروه است، به ویژه اگر مخاطب جوان باشد.(7)


3. اگر مردی بداند در صورتی که با نامحرم صحبت کند، به گناه خواهد افتاد، نباید با آن صحبت کند، خواه زن به گونه ای سخن گوید که مرد را به گناه بیندازد یا درباره ی مطلبی صحبت کند که مرد به گناه بیفتد.(8)


4. اگر مردی به قصد به حرام انداختن نامحرمی با او صحبت کند، حرام است.(9)


5. خانم ها نباید در هنگام صحبت کردن با نامحرم صدای خود را رقیق و نازک کنند، به گونه ای که اگر در دل مخاطب مرضی باشد، او را به خود جلب کند، هر چند درباره ی مطالب عادی (و علمی) صحبت کنند.


دوم: ارتباط نگاهی
 

تمامی سخنانی که در ارتباط با سخن گفتن بیان کردیم در مورد نگاه کردن نیز مطرح است در این جا به چند مساله اشاره می شود. نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دست ها اگر به قصد لذت باشد، حرام است، ولی اگر بدون قصد لذت باشد مانعی ندارد. نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است و نگاه کردن به صورت، بدن و موی دختر نابالغ اگر به قصد لذت نباشد و به واسطه ی نگاه کردن هم انسان نترسد که به حرام بیفتد، اشکال ندارد، ولی بنابر احتیاط باید جاهایی را مثل ران و شکم که معمولاً می پوشانند نگاه نکند. زن باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشاند.(10)


سوم: ارتباط فیزیکی
 

سماعة بن مهران می گوید: از دست دادن مرد با زن پرسیدم، امام صادق (ع) فرمود: حلال نیست مرد با زن مصافحه کند، مگر زنی که ازدواج کردن با او حرام است که عبارت اند از: خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهر، دختر برادر و مادر زن. مصافحه تنها از روی لباس باید باشد و نباید دست زن را فشار دهد.(11)


ظاهرا این حکم به دست دادن اختصاص ندارد، بلکه هر تماسی را شامل می شود، زیرا ویژگی خاصی در مصافحه وجود ندارد و علت این که در روایات از آن یاد شده، این است که مورد ابتلا است. همچنین روایت وارد شده درباره ی بیعت زنان با پیامبر اکرم (ص) به وسیله ی فرو کردن دست درون ظرف آب، بیانگر جایز نبودن مصافحه است.


افزون بر این، وقتی نگاه حرام باشد، به یقین لمس کردن حرام است و این مقتضی اولویت قطعی است که از عرف فهمیده می شود. گفتنی است بین جواز نگاه و جواز لمس، ملازمه ای وجود ندارد، یعنی اگر بگوییم نگاه کردن به صورت و دست های بیگانه جایز است، لمس آن جایز نیست، مگر از روی لباس، و به طور کلی در تماس فیزیکی ، قصد لذت ملاک نیست، بلکه صرف این عمل اگر از روی عمد انجام پذیرد، از نظر شرع جایز نیست.(12)


نتیجه


هر گونه ارتباط و معاشرت علمی با رعایت موارد یاد شده جایز است، اما گاهی دیده می شود در دل برخی مردان و زنان شیطان چنان رسوخ می کند که به مراوده و معاشرت با نامحرم گرایش دارند و در حالی که می توانند مطلبی را از همجنس خود و یا محرم بپرسند، اصرار دارند از غیر همجنس نامحرم سوال کنند که از این جهت نیز باید اجتناب و دوری کرد، زیرا این گونه مراوده ها معمولاً با قصد لذت همراه است و شرعاً حرام می باشد و در برخی زمینه ها به عنوان مقدمه ی ترک حرام واجب می شود که هر چند این معاشرت خالی از اشکال باشد، این معاشرت (سخن گفتن، نگاه کردن) را انجام ندهند. علاوه بر این که واقع شدن در جایگاه گناه نیز حرام است.


مساله ی دیگر خلوت است که صرف خلوت (خالی از نگاه، صحبت و یا تماس) موضوعیت دارد و بر منبع آن و پیشگیری از آن اصرار شده است. بودن زن و مرد نامحرم در جای خلوت جایز نیست یا خلاف احتیاط است (13) در ذیل این مسئله علما و مراجع بزرگ تقلید توضیحاتی داده اند.


پي‌نوشت‌ها:
 

1. تحرير الوسيله، امام خميني، کتاب الرضاع.


2. در صورتي که مرد با زن خود آميزش کرده باشد و بنابراين، تنها اجراي عقد براي محرميت کافي نيست.


3. فرهنگ بزرگ سخن، حسن انوري، ج 4، ص 3540.


4. احزاب، 32.


5. العروة الوثقي، ج 2، ص 804.


6. همان.


7. تحريرالوسيله، مسئله 29.


8. همان.


9. همان.


10. توضيح المسايل مراجع، انتشارات جامعه ي مدرسين، ج 2، مسئله 2433، ص 415.


11. وسايل الشيعه، ج 14، باب 15، ح 2.


12. ر.ک: معاشرت زنان و مردان، حسن صادقي.


13. رساله ي مراجع مسئله، 889.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:,

هشدارهای قرآن به گران فروشان


در قرآن مجید که کتاب آسمانی و کلام الهی است به طور صریح و مکرربه کم فروشی اشاره شده و به شدت تقبیح گردیده است و بالاتر از آن قرآن کریم کم فروشی را موجب ویران شدن شهر مدین و نابود شدن قوم آن معرفی کرده است ، در شش سوره از 114 سوره قرآن کم فروشی مورد مذمت قرار گرفته است .

سوره مطففین که این سوره مبارکه که به نام کم فروشان معرفی شده است :

«بسم الله الرحمن الرحیم . ویل للمطففین الذین اذا اکتالوا علی الناس یستوفون . و اذا کالو هم او وزنو هم یخسرون . الا یظن اولئک انهم مبعوثون . لیوم عظیم . یوم یقوم الناس لرب العالمین.»

وای به حال کم فروشان آنان که وقتی چیزی را با پیمانه یا وزن از مردم تحویل می گیرند کاملاً حق خود را استیفاء می کنند ولی وقتی چیزی را تحویل مردم می دهند در پیمانه و وزن کمتر می دهند. آیا آنها عقیده ندارند که بعد از مرگ زنده خواهند شدو به روز بزرگ رستاخیز ایمان ندارند . روزی که تمام مردم در پیشگاه خداوند برای تعیین سرنوشت خود می ایستند، دنباله این سوره شریفه درباره کسانی است که ایمان ندارند و عذابی است که در انتظار آنها است .

این که خداوند متعال راجع به مسأله ی کم فروشی علیرغم آیاتی که در جا های متعدد قرآن آورده است هنگامی که سوره ای را با چنین عنوانی نازل می کند حاکی بر مهم بودن و شایع بودن این مسأله در بین بنی آدم می باشد. و اینکه وقتی این سوره ی مبارکه با چنین جمله ای آغاز می شود وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ یعنی وای برکاهش دهندگانِِ (حق مردم ) و یا به عبارت دیگر یعنی وای بر کم فروشان ، این مطلب نشان از سنگین بودن جرم کم فروشی و حق کشی دارد .

سوره اسراء: واوفوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم . ذلک خیر و احسن تأویلاً .

ترجمه ـ جنس را با پیمانه کامل و وزن درست تحویل بدهید . که این کار خوب می باشد و عاقبت بهتری برای شما دربردارد . در این سوره مبارکه که قبل از اشاره به موضوع پیمانه و وزن صحیح به زنا و قتل نفس و تعدی به مال یتیمان اشاره شده است و کم فروشی در ردیف این گناهها قرار گرفته است .

سوره رحمن: والسماء رفعها و وضع المیزان . الا تطغوافی المیزان . واقیموا الوزن بالقسط ولاتخسروا المیزان .

ترجمه ـ آسمان را خداوند برافراشت و میزان عدل را برقرار کرد . تا در آنچه وزن می کنند تجاوز و تعدی روا ندارید و هرگاه چیزی را وزن می کنید عدالت و صحت ترازو را رعایت کنید و آنچه را وزن می کنید کم ندهید .

سوره انعام: واوفوا الکیل و المیزان بالقسط (پیمانه را تمام و وزن را درست و عادلانه تحویل بدهید)

در این سوره مبارکه خداوند متعال آنچه را بر بندگان خود حرام کرده است برمی شمرد : خودداری از شرک ، و احسان به والدین، و خودداری از کشتن اولاد خود از ترس فقر و تنگدستی، و خودداری از فحشاء ظاهر و باطن، و قتل نفس، وخودداری از تجاوز و دست درازی به مال یتیم، و در آخر صحت پیمانه و وزن و خودداری از کم فروشی است .
وای به حال کم فروشان آنان که وقتی چیزی را با پیمانه یا وزن از مردم تحویل می گیرند کاملاً حق خود را استیفاء می کنند ولی وقتی چیزی را تحویل مردم می دهند در پیمانه و وزن کمتر می دهند . آیا آنها عقیده ندارند که بعد از مرگ زنده خواهند شدو به روز بزرگ رستاخیز ایمان ندارند . روزی که تمام مردم در پیشگاه خداوند برای تعیین سرنوشت خود می ایستند، دنباله این سوره شریفه درباره کسانی است که ایمان ندارند و عذابی است که در انتظار آنها است

سوره اعراف :

 در این سوره شریفه خداوند خطاب به قوم شعیب اهالی شهر مدین می فرماید : پیمانه و وزن را تمام و کمال تحویل بدهید و در مال مردم نقصان روا مدارید و در پهنه زمین پس از آنکه صلاح و اصلاح برقرار شد فساد را منتشر نکنید و این امر برای شما بهتر است اگر ایمان داشته باشید .

سوره هود :

 در این سوره مبارکه نیز خداوند داستان قوم مدین و رفتار ناهنجار آنان را با شعیب پیغمبر و سرنوشت وحشتناک آنها را بازگو می کند و در خصوص کم فروشی می فرماید :

و همچنین برای مردم مدین برادرشان شعیب را فرستادیم . شعیب به آنان گفت ای قوم خدای یگانه را پرستش کنید که پروردگار دیگری جز او ندارید و در پیمانه ترازو کم فروشی نکنید ، من شما را در حال و روز خوبی می بینم ولی برای شما بیم دارم از فرا رسیدن روزی که عذاب آن شما را هر طرف دربرگیرد ای قوم پیمانه و ترازو را از روی عدالت به تمام و کمال ادا کنید و حق مردم را ضایع نکنید و در روی زمین فساد را پراکنده نسازید . آنچه که بدون کم فروشی و با اطاعت از دستورات الهی برای شما باقی می ماند متضمن خیر و برکت بیشتر می باشد اگر ایمان داشته باشید ، و من مأمور مراقبت شما نیستم بلکه خدا ناظر و مراقب شما است...»
گرانی

کم فروشی و گران فروشی در احادیث

گران فروشی یکی از آفت های کسب روزی حلال است که بسیاری از اهل بازار ممکن است دانسته یا ندانسته به آن مبتلا شوند. درآمد حاصل از گران فروشی حرام است و باید به صاحبان حق برگردانده شود و فروشنده ای که گران فروشی کرده، شرعا مالک آن اموال نیست،زیرا درآمد حاصل از گران فروشی، حرام است و از حق الناس به شمار می رود که باید به صاحب اصلی آن برگردانده شود.

در حدیثی از آقا امام صادق علیه السلام داریم که می فرمایند:

«مغبون ساختن مؤمن، حرام است و مغبون ساختن کسی که در قیمت کالا (و سالم بودن جنس) به فروشنده اعتماد کرده، حرام است.»(کافى ، ج 6، ص 153)

 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: هر مردی که قوت مردم را بخرد و تا چهل روز آنرا نگاه دارد به انتظار اینکه مسلمانان در گرانی واقع شوند گناهی کرده که اگر تمام آن قوت را بفروشد و پولش را صدقه بدهد، کفاره آن گناهی که کرده نمی شود.
مهم ترین عامل در عدالت از جمله عدالت در خرید و فروش و ایجاد امنیت و اعتماد عمومی، دین و ایمان است
کم فروشی و کم کاری در کارهای مختلف

نکته دیگر اینکه گاهى مساله کم فروشى تعمیم داده مى شود به گونه اى که هر نوع کم کارى و کوتاهى در انجام وظائف را شامل مى شود، به این ترتیب کارگرى که از کار خود کم مى گذارد، آموزگار و استادى که درست درس نمى دهد کارمندى که به موقع سر کار خود حاضر نمى شود و دلسوزى لازم را نمى کند، همه مشمول این حکمند و در عواقب آن سهیمند. البته الفاظ آیاتى که در بالا گفته شد مستقیما شامل این تعمیم نیست، بلکه یک توسعه عقلى است ولى تعبیرى که در سوره الرحمن خواندیم: «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِیزانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ» اشاره اى به این تعمیم دارد.

 
مهمترین موانع برای کم فروشی

 مهم ترین عامل در عدالت از جمله عدالت در خرید و فروش و ایجاد امنیت و اعتماد عمومی، دین و ایمان است. خداوند در آیاتی از جمله 1 تا 6 سوره مطففین اعتقاد به خدا را مهم ترین عامل در عدالت اقتصادی و مانع جدی در برابر کم فروشی معرفی می کند و در آیات 85 و 86 سوره هود به ایمان به عنوان مهم ترین بازدارنده از کم فروشی انسان ها توجه می دهد.

در حقیقت عناصر دین و دینداری (هود، آیه 87 و نیز مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 286) و نماز با اخلاص (مجمع البیان، همان، ص 284) و تقوا (شعراء، آیات 181 تا 184) مهم ترین عوامل بازدارنده از کم فروشی و گرایش به عدالت در همه حوزه ها از جمله اقتصادی است.

اگر جامعه ای بخواهد به سوی کم فروشی نرود و عدالت اقتصادی بلکه عدالت جامع را تجربه کند می بایست بر این عناصر بینشی و نگرشی تأکید و توجه داشته باشد و تنها  با افزایش مأموران نظارتی نمی توان به این مهم دست یافت؛ چرا که انسان باید وجدانی به نام فطرت الهی بیدار، داشته باشد تا بتواند از درون، خود را نظارت و مدیریت و مهار نماید؛ زیرا اگر چنین پلیس داخلی و پاسبان نفس نباشد نمی توان امید داشت که از کم فروشی رهایی یافت؛ چرا که پس از رفتن مأموران بیرونی، شخص دوباره به همان بی عدالتی و کم فروشی گرایش می یابد و آن را مرتکب می شود. از این رو خداوند و پیامبران همواره بر مأموران درونی از بینش توحیدی و معاد و حسابرسی قیامت و نماز و تقوا توجه داده اند و آن را مهم ترین ابزارهای مبارزه با بی عدالتی معرفی کرده اند.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:,


با وفاترین افراد از نگاه قرآن


احترام به پیمان و لزوم عمل به آن ریشه فطری دارد. هر انسانی لزوم عمل به پیمان را در نخستین مدرسه تربیت، یعنی فطرت و سرشت انسانی می‌آموزد و از آن الهام می‌گیرد. کودکان در آغاز زندگی، با سرشت پاک خود، عمل به پیمان را لازم می‌دانند.

پیمان

خداوند بزرگ در قرآن کریم، خود را باوفاترین می شمارد و می‌فرماید:

«وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ؛ چه کسی به پیمانش پای بندتر از خداست». (توبه: 111)

خداوند منان، کمترین احتمال پیمان شکنی را نسبت به خود قاطعانه مردود می شمارد:

«فَلَنْ یُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ؛ خداوند هرگز پیمان شکنی نمی‌کند».(بقره: 80)

آن گاه بندگان مۆمن خود را نیز به وفاداری و پایبندی به تعهدات شان فرا می‌خواند و از نقض عهد و بی وفایی بازمی دارد. خداوند در آیه ای با بیان نشانه های خردمندان حق جو بیش از هر چیز، وفای به عهد و پیمان را گوشزد می‌کند:

«الَّذینَ یُوفُونَ به عهدِ اللّهِ وَ لا یَنْقُضُونَ الْمیثاقَ؛ آن‌ها کسانی هستند که به عهد الهی وفا می‌کنند و پیمان را نمی‌شکنند». (رعد: 20)

خداوند حکیم، در آیه دیگری، وفاداری به هر پیمانی را از مۆمنان می‌خواهد و می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به پیمان‌ها وفا کنید». (مائده: 1)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز وفای به عهد را از شرایط اساسی ایمان می‌داند و حضرت امیر علیه‌السلام نیز در فرمان خود به مالک اشتر، به اهمیت این مسئله در اسلام و جاهلیت اشاره می‌کند و آن را مهم‌ترین و عمومی‌ترین قانون اجتماع می شمارد:

اگر با دشمنی پیمانی بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری، به پیمان خویش وفادار بمان و ذمه‌ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار ده که در میان واجبات الهی، هیچ موضوعی همانند وفای به عهد در میان مردم جهان، با تمام اختلافاتی که با هم دارند، مورد اتفاق عمومی نیست.

تا آنجا که مشرکان نیز پیش از مسلمانان در روابط خود بدان پایبند بودند؛ زیرا از پی آمدهای پیمان شکنی خاطرات تلخی داشتند.

احترام به پیمان و لزوم عمل به آن ریشه فطری دارد. هر انسانی لزوم عمل به پیمان را در نخستین مدرسه تربیت، یعنی فطرت و سرشت انسانی می‌آموزد و از آن الهام می‌گیرد. کودکان در آغاز زندگی، با سرشت پاک خود، عمل به پیمان را لازم می‌دانند.

پیمان شکنی را نکوهش می‌کنند و از پیمان‌های توخالی برخی پدران و مادران ناراحت می‌شوند. در عین حال، کودکان با این احساس، رشد می‌کنند.
در برخی روایت‌ها، عمل به وعده های اخلاقی به صورت یک امر واجب مطرح شده است. این نشان دهنده اهمیت عمل به چنین وعده‌هایی است. تا آنجاکه برخی پیشوایان معصوم می‌فرمایند: یَجِبُ عَلی الْمُۆْمِنِ الوفاءُ بالمَواعیدِ؛ بر فرد با ایمان لازم است به پیمان خود عمل کند

به خاطر فطری بودن این اصل در جامعه انسانی، نقض عهد و پیمان شکنی از رذایل اخلاقی شمرده می‌شود و ضربات شکننده و جبران ناپذیری بر شخصیت و انسانیت فرد، وارد می‌سازد و در صحنه های سیاسی، هیچ چیز رسواتر از پیمان شکنی نیست.

تنها ملتی عزیز است که به تعهدات خود عمل کنند و آن‌ها را محترم بشمارند.

قرآن مجید، دستور می‌دهد تا به عهد و پیمان خود پیوسته وفادار باشیم و بدانیم که در برابر خدا مسئولیم. وَ به عهدِ اللّهِ أَوْفُوا ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ. (انعام: 152) به عهد الهی وفا کنید. این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده است تا متذکر شوید.

و نیز می‌فرماید: وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْوءُلاً. (اسراء: 34) به پیمان‌های خود وفادار باشید زیرا از پیمان‌ها سۆال خواهد شد.

و در آیه دیگری هم آمده است: «وَ الَّذینَ هُمْ ِلأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ؛آنان (مۆمنین) به امانت و عهد و پیمان خود وفادارند». (مۆمنون: 8)

این سه آیه جایگاه پیمان را در قرآن روشن می‌سازد و اهمیت ویژه آن را بیان می‌کند. نادیده گرفتن پیمان‌ها، جز خودخواهی و بی اعتنایی به حقوق دیگران و سبک شمردن شخصیت آن‌ها علتی ندارد و افراد خودخواه و پیمان شکن از دید پیامبر اکرم نکوهش شده‌اند. چنان که ایشان فرموده است: «لا دینَ، لِمَن لا عهدَ له؛ آن کس که به پیمان خود وفادار نیست، مسلمان نیست».

 
وفای به عهد

رعایت پیمان‌ها حتی در برابر دشمنان

وفای به عهد، تنها در محدوده روابط داخلی مسلمانان خلاصه نمی‌شود، بلکه مسلمانان موظفند در برابر بیگانگان، کافران و دشمنان نیز به تعهدات خود پای بند باشند.

قرآن مجید، بزرگ‌ترین دشمن اسلام را یهود و مشرکان می‌داند. آنجا که می‌فرماید: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا. (مائده: 82) یهود و مشرکان را لجوج‌ترین دشمن نسبت به افراد با ایمان می‌یابی.

همین قرآن، هر زمان که پای پیمان به میان می‌آید، دستور می‌دهد که مسلمانان پیمان‌های خود را حتی با این گروه‌ها حفظ کنند و چیزی از آن کم نکنند. در آیه ای می‌فرماید: إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقین. مگر با آنان که در نزدیکی مسجدالحرام پیمان بستید تا آنان به پیمان خود وفادارند، شما نیز وفادار باشید. همانا خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد. (توبه: 7)

با توجه به نکوهشی که قرآن درباره پیمان شکنان می‌کند، می‌توان از نظر اسلام در این باره به خوبی باخبر شد. برای مثال، در این آیه آمده است: وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ. (توبه: 12) اگر آنان پیمان‌های خود را شکستند و در آیین شما طعن زدند، سران کفر را بکشید. برای آنان پیمانی نیست. شاید آنان بپرهیزند.

در آیه دیگر با شدت هرچه تمام‌تر دستور می‌دهد که با پیمان شکنان نبرد کنید؛ چنان که می‌فرماید: «أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْمًا نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ؛ چرا با گروه پیمان شکن نبرد نمی‌کنید». (توبه: 13)

در اهمیت حفظ پیمان، همین بس که اگر در میدان نبرد، فردی از دشمن بخواهد از منطق اسلام آگاه شود، آن گاه درباره گرایش به اسلام تصمیم بگیرد، به حکم قرآن، باید به او امان داد و پیمان بست تا سخن خدا و منطق قرآن را به خوبی بشنود.
احترام به پیمان و لزوم عمل به آن ریشه فطری دارد. هر انسانی لزوم عمل به پیمان را در نخستین مدرسه تربیت، یعنی فطرت و سرشت انسانی می‌آموزد و از آن الهام می‌گیرد. کودکان در آغاز زندگی، با سرشت پاک خود، عمل به پیمان را لازم می‌دانند

هرگاه بخواهد به اردوگاه خود بازگردد، باید او را با کمال احترام به آنجا بازگرداند و این حقیقت در این آیه به خوبی منعکس شده است: وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتّی یَسْمَعَ کَلامَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ. (توبه: 6) هرگاه مشرکی امان بخواهد تا سخن خدا را بشنود، به او امان بده تا کلام الهی را گوش کند، آن گاه او را به جایگاه خود باز گردان.

 
عمل به وعده های اخلاقی

گروهی از مردم به پیمان‌های رسمی اهمیت ویژه ای می‌دهند، ولی به وعده های اخلاقی خود چندان احترامی نمی‌گذارند. وعده کردن و عمل نکردن نزد آنان جرم و گناهی شمرده نمی‌شود، در صورتی که بی اعتنایی به چنین وعده های دوستانه ای، هر چند جرم به شمار نیاید، از نظر اصول اخلاقی اسلام بسیار نکوهیده است.

این رفتار نوعی کم شخصیتی و بی اعتنایی به دیگران به شمار می‌آید. پیامبر گرامی اسلام فرمودند:

«مَنْ کان یُۆمِنُ باللّه والیومِ الآخِرِ فَلَیْفِ اِذا وَعَد. آن کس که به خدا و روز رستاخیز ایمان دارد، باید به وعده های خود وفادار باشد.»

در برخی روایت‌ها، عمل به وعده های اخلاقی به صورت یک امر واجب مطرح شده است. این نشان دهنده اهمیت عمل به چنین وعده‌هایی است. تا آنجاکه برخی پیشوایان معصوم می‌فرمایند:

«یَجِبُ عَلی الْمُۆْمِنِ الوفاءُ بالمَواعیدِ؛ بر فرد با ایمان لازم است به پیمان خود عمل کند».

متأسفانه پیمان شکنی و خلف وعده، امروزه در زندگی بسیاری از مردم به ویژه صنعت کاران به وفور دیده می‌شود. البته گروهی هم به خاطر خودشیرینی چیزی را متعهد می‌شوند که توانایی اجرای آن را ندارند. این گروه، غافلند که وعده های خارج از توانایی، از شخصیت انسان می‌کاهد و او را یک فرد غیراصولی و بی مبنا معرفی می‌کند.



منابع :

1- تحف العقول، ص 45 .

2- امالی طوسی، ص 229، ح 53 .

3- علل الشرایع، ص 584، ح 26 .

4- کنزالعمال، ج 4، ص 365، ح 10937 .

5- غررالحکم، ح 3327 .

6- وبلاگ طلبه یاشار

 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
معرفی وبلاگ
نویسندگان
آرشیو مطالب