جستجو در وبلاگ



در اين وبلاگ
در كل اينترنت

پیوندهای روزانه
خوراک وبلاگ


با اضافه کردن خوراک ما به خبرخوان خود بدون مراجعه به وبلاگ از آخرین مطالب ما باخبر شوید.
امکانات جانبی

Powered By LoxBlog.COM

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 24
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 30
بازدید کل : 55365
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: یک شنبه 17 دی 1391برچسب:,

خطرناک‌ترین نقطه‌ی پل صراط

در قرآن کریم آمده است که در قیامت موقف‌های گوناگونی است که توقف برخی از گنه‌کاران در هر یک از آن‌ها به مقدار هزار سال دنیوی خواهد بود، در این نوشتار می‌خواهیم ببینیم مقصود از آن چیست؟

قبل از هر چیز یادآور می‌شویم که متکلمان اسلامی از مواقف قیامت گاهی به «قنطره»ها و «عقبه»ها تعبیرمی آورند ولی قبل از آنان دو واژه «قنطره» و «عقبه» در آیات قرآن و روایات اسلامی مطرح شده است و متکلمان نیز آن‌ها را در مباحث کلامی خود بکار برده‌اند.
کلمه‌ی «موقف» به معنی محل توقف(ایستگاه و کلمه‌ی «قنطره» به معنی «پل» و واژه‌ی «عقبه» به معنای «گردنه» است)...

« ادامه مطلب »

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: یک شنبه 17 دی 1391برچسب:,

مهلک ترین سلاح شیطان



سلاح شیطان برای وادار نمودن انسان به فراموشی از هر خیر و مصلحتی، نفوذ او از طریق نقطه ضعف انسان که انگیزه و شهوات اوست می باشد .
سفر با ماشین زمان

"یادآوری" نقش ویژه ایی در زندگی انسان دارد چرا که "یادآوری" اطلاعات پیشین ذهن را برای مواجه با اتفاقات آینده توانا می کند و با بدست آوردن اطلاعات جدید تکامل پیدا کرده و توانایی خود را افزایش می دهد.

نه تنها در زندگی علمی انسان بلکه در زندگی دینی انسان هم اهمیت داره دائماً خدارا یاد کردن و یا به یاد نعمتهای بسیاری که خداوند به انسان عطا نموده بودن و یا فکر کردن به روز اخرت ، روز جزا و پاداش . تمامی این یادآوری ها انسان را به حرکت به سوی کسب فضایل اخلاقی وادار می کند پس یادآوری ابزاری برای کسب خیر در دنیا و آخرت است .

در قرآن کریم خداوند آیات زیادی را پیرامون یادآوری و تذکر بیان نموده است از جمله آیات:

« وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُۆْمِنِینَ : و پند ده ؛ زیرا پند به مۆمنان سود مى دهد» ( ذاریات : 55)

و یا سوره ابراهیم آیه 52 و ... می باشد.

از آنجا که هر امر پسندیده و نیکی در معرض خطرات زیان آوری است یادآوری نیز در خطر فراموشی است .

قرآن کریم همانگونه که به امر یادآوری توجه نشان داده به خطر در کمین آن نیز اشاره نموده مسأله فراموشی که در آیات قرآن آمده در سه معنا خلاصه گشته است:

1 . نسیانی که در مورد اطلاعات روزمره انسان از جمله اسامی اشخاص یا حوادث روزانه، بر ذهن عارض می گردد. که هر چه که این اطلاعات جدیدتر گردند، این نوع نسیان به سراغ اطلاعات پیشین می رود.

قرآن کریم در مورد این نوع فراموشی فرموده است:

« فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرَىٰ : به زودى قرآن را بر تو می خوانیم ، و هرگز فراموش نخواهى كرد.»(اعلی : 6)

تکرار ذکر خداوند باعث تثبیت این امر در رفتار انسان گشته به گونه ایی که او حتی بدون تلاش در هر لحظه از زندگی یاد خدا را با خود به همراه دارد. و یاد خدا همچون ملکه ایی بر نفس او احاطه پیدا می کند و این روش دوری از فراموشی در تمامی مسائل کاربرد دارد و در مسائل روزمره و سطحی و یا سهوی نیز با تکرار مطالب از فراموشی آنها دوری جست

2 . نسیانی که به معنای سهو است که این نوع فراموشی بیشتر در مورد مسایل پیش پا افتاده و سطحی اتفاق می افتد و ممکن است پس از چند لحظه تأمل بر طرف گردد. این نوع فراموشی نیز در قرآن مجید آمده است:

« قَالَ أَرَأَیتَ إِذْ أَوَینَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَ مَا أَنْسَانِیهُ إِلَّا الشَّیطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَبًا: خدمت گزارش گفت: آیا ندانستى چون كنار آن سنگ جاى گرفتیم ، من ماهى را از یاد بردم و آن با وضعى شگفت انگیز راه خود را در دریا گرفت و رفت، و جز شیطان از خاطرم نبرد كه آن را به یاد داشته باشم.» (کهف : 63)

3 . فراموشی که به معنای عدم دقت به موضوع است مانند :

« ....نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیهُمْ ...: خدا را فراموش كردند و خدا هم آنان را [از لطف و رحمت خود] محروم كرد.» ( توبه: 67)

که معنای " نَسُوا اللَّهَ" این است که به دلیل عدم توجه به اوامر الهی از اطاعت او سرپیچی کردند و "نَسِیهُمْ "  یعنی خداوند نیز فضل خود را از آنان بر داشت و آنان را به خودشان واگذار نمود.

همچنان که نسیانی که در آیه 115 سوره طه به حضرت آدم(علیه السلام ) نسبت داده شده از همین نوع فراموشی است، آنجا که می فرماید:

« وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِی وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا : یقیناً پیش از این به آدم سفارش كردیم [كه از میوه آن درخت نخورد] پس فراموش كرد و عزمى استوار براى او نیافتیم »

معنای آیه این چنین آمده که قلب آدم برای لحظه ایی از عهدی که با خدا بسته بود سست شد . در نتیجه نهی خدا را فراموش کرد و در اثر اغوای شیطان فریب خورد .

نه تنها در زندگی علمی انسان بلکه در زندگی دینی انسان هم اهمیت داره دائماً خدارا یاد کردن و یا به یاد نعمتهای بسیاری که خداوند به انسان عطا نموده بودن و یا فکر کردن به روز اخرت ، روز جزا و پاداش . تمامی این یادآوری ها انسان را به حرکت به سوی کسب فضایل اخلاقی وادار می کند پس یادآوری ابزاری برای کسب خیر در دنیا و آخرت است

از همین آیه مشخص می شود که یکی از ابزار نفوذ شیطان در انسان " فراموشکاری " است .

چنانکه خداوند نیز در آیه 19 سوره مجادله به آن اشاره نموده است . پس سلاح شیطان برای وادار نمودن انسان به فراموشی از هر خیر و مصلحتی، نفوذ او از طریق نقطه ضعف انسان که انگیزه و شهوات اوست می باشد.

همانطور که خداوند در قرآن کریم به میوه یادآوری و آفت فراموشی اشاره کرده است راه آفت زدایی را نیز بیان نموده که تنها راه درمان را یاد مستمر خدا و ذکر نعمات او و همچنین به خاطر آوردن آخرت و روز حساب می داند .

« إِلَّا أَنْ یشَاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِیتَ وَ قُلْ عَسَىٰ أَنْ یهْدِینِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا : مگر اینكه بگویى : ان شاء الله. و هرگاه [گفتن انشاءاللّه را] از یاد بردى ، پروردگات را یاد كن و بگو : امید است پروردگارم مرا به چیزى كه از این به صواب و مصلحت نزدیكتر باشد راهنمایى كند.» (کهف : 24)

در نهایت باید بدانیم تکرار ذکر خداوند باعث تثبیت این امر در رفتار انسان گشته به گونه ایی که او حتی بدون تلاش در هر لحظه از زندگی یاد خدا را با خود به همراه دارد. و یاد خدا همچون ملکه ایی بر نفس او احاطه پیدا می کند و این روش دوری از فراموشی در تمامی مسائل کاربرد دارد و در مسائل روزمره و سطحی و یا سهوی نیز با تکرار مطالب از فراموشی آنها دوری جست.

در نگاه شما آیا راه دیگری برای رهایی از دام فراموشی وجود دارد؟

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:,

 

وَ إنَّ‌يوماً‌عِندَ رَبِّكَ كَاَلْفِ سَنَةٍ‌مِمّا تَعُدّونَ.1


و يك روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سال هايي است كه شما مي‌شمريد.

خلاصه‌ي نظريه‌ي نسبيت2:

گذر زمان امري مطلق و ثابت نيست، بلكه سرعت يا كندي آن در شرايط گوناگون متفاوت است.3


هنگامي كه مي‌گوييم اتومبيلي با سرعت 180 كيلومتر در يك جاده حركت مي‌كند، در حقيقت، مقدار حركت را نسبت به اشيا و اشخاص ساكن سنجيده‌ايم و گرنه همين اتومبيل، نسبت به اتومبيل ديگر كه با سرعت 100 كيلومتر در ساعت حركت مي‌كند، تنها 80 كيلومتر سرعت دارد. هم‌چنين سرعت آن نسبت به اتومبيل سومي كه سرعتش 180 كيلومتر در ساعت است، صفر خواهد بود. حال اگر سرعت آن را نسبت به هواپيمايي بسنجيم كه 800 كيلومتر در ساعت حركت مي‌كند، سرعت آن برابر منهاي620 كيلومتر در ساعت خواهد بود.


اين مقايسه‌ها و نسبت سنجي‌ها در قلمرو جهان مادّي و طبيعي است. همين مقايسه را مي‌توان عيناً نسبت به جهان غيرمادّي ومجرّد نيز منظور داشت. آيا زمان در جهان مادّي و غيرمادّي به طور يكسان جريان دارد؟ آيا اصولاً در جهان غيرمادّي،زمان جريان دارد؟ به بيان ديگر، رابطه‌ي زماني ميان جهان مادّي و جهان مجرّد (مثلاً عالَم برزخ) چگونه است؟


اين‌ها مسايلي است كه دست ما به آساني، به آسمان بلند آن نمي‌رسد، ولي آياتي در اين باره وجود دارد كه چشم اندازهاي روشني را فراروي ما قرار مي‌دهد. برخي از اين آيات، آن‌هايي هستند كه به مسأله‌ي «نسبيت زمان» اشاره دارند. يكي از آن‌ها همان آيه‌اي است كه در طليعه‌ي بحث آمد:


وَيسْتَعْجِلوَنَك بِالعَذابِ ولَن يخِلفَ‌وَعْدَهُ‌وإنَّ‌يوماً عِندَ رَبِّكَ كَألفِ سَنَةٍ‌مِمّا تَعُدّونَ.


آنان از تو مي‌خواهندكه در عذاب دادنشان شتاب شود؛ در حالي كه خداوند هرگز از وعده‌ي خود تخلّف نخواهد كرد و يك روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سال‌هايي است كه شما مي‌شمريد.


چنان كه در اين آيه مي‌بينيم يك روز قيامت به اندازه‌ي هزار سال قلمداد شده است.


[يك روز قيامت هزار سال دنيا ? 365?1000?365000 روز دنيا]


به راستي، اگر از ما بپرسند قيامت كي بر پا خواهد شد، چه پاسخي خواهيم داد: هزار سال ديگر؟ يك ميليون سال ديگر يا يك ميليارد سال ديگر؟


گروهي همين پرسش را از پيامبر (ص) پرسيدند:


يسْئَلونَكَ عَنِ السّاعَةِ أيانَ مُرسيها قُلْ إنّما عِلمُها عِنْدَ رَبّي لايجَلّيها لِوَقِتها إلاّهُوَ.4


درباره‌ي قيامت از تو مي‌پرسند كه كي فرا مي‌رسد؟ بگو: «علمش تنها نزد پروردگار من است و هيچ كس جز او [نمي تواند] وقت آن را آشكار سازد.»


در اين آيه، تكيه بر اين است كه علم به زمانِ برپايي قيامت، تنها در اختيار خداوند است و بس.


آيات ديگر به همين پرسش، به گونه‌ي ديگري پاسخ مي‌دهند:


إنَّهُم يرَونَهُ‌بعيداً وَ نَراهُ قريباً.5


آن‌ها آن روز را دور مي‌بينند و ما آن را نزديك مي‌بينيم.


چرا چنين است؟ چرا مردم، قيامت را دور مي‌بينند، ولي خداوند نزديك مي‌بيند؟ آيا جز اين است كه گذر زمان، نزد خداوند و مردم يكسان نيست؟


همين تفاوت گذر زمان (نسبيت زماني) را در داستان اصحاب كهف به روشني مي‌بينيم. هنگامي كه جوانان يكتا پرست در عهد دقيانوس براي برپايي دين خويش به پا خاستند و آنان را تعقيب مي‌كردند مأموران چاره‌اي نيافتند جز آن كه در انزوا و خلوت كوه پناه گيرند. آنان به قدرت خداوند، در خوابي بس دراز فرو رفتند و پس از سيصد و نه سال كه از خواب برخاستند، يكي از آنان پرسيد: چه مدّت خوابيديد؟


قالَ قائَُِل مِنهُم كَمْ لَبِثْتُم قالوا لَبِثنا يوْماً أو بَعْضَ يومٍ.6


گفتند: يك روز يا بخشي از يك روز.


يك روز و بخشي از يك روز كجا و سيصد و نه سال كجا؟ به راستي، آيا زمان براي كساني كه زندگي عادي و معمولي را سپري مي‌كردند با جواناني كه در دل غار خفته بودند، يكسان مي‌گذشت؟


فردي را در نظر بگيريم كه از نيمه‌ي شب (ساعت 12) تا بامداد (6 صبح) درخواب بوده است. فرد ديگري به طور هم زمان، كنار او همان مدّت را بيدار مانده است. آيا گذشت زمان در نظر اين دو نفر يكسان خواهد بود يا آن كه فرد بيدار، زمان را طولاني تر احساس مي‌كند؟ آيا زمان براي دو نفر، كه هر‌دو در خواب به سر مي‌برند ولي يكي از آنان خواب‌هاي خوش و شيرين مي‌بيند و ديگري كه دچار كابوس و خواب‌هاي وحشتناك شده است، يكسان مي‌گذرد؟ هرگز. علّت اين تفاوت در ارزيابي‌ها چيست؟


اگر از ما درباره‌ي عمر «برزخي»‌اولين انسان هايي كه در كره ي زمين از دنيا رفته‌اند بپرسند، خواهيم گفت: (مثلاً) يك ميليارد سال گذشته است.7 اگر همين پرسش را از خود كساني كه در عالم برزخ به سر مي‌برند بپرسيم، چه پاسخي خواهند داد؟ اين مدّت طولاني در نظر آنان،چيزي بيش از يك تا ده روز نبوده است. به اين آيه توجّه كنيد:


يتَخاَفتُونَ بَينَهُمْ إِن لَّبِثْتُم إلاّ عَشْراً. نَحْنُ أعْلَم ُ‌بِما يقولونَ إذْ يقولُ أمْثَلُهُم طَريقَةً‌إن لَبِثْتُمْ إلاّ يوْماً.8


آنان آهسته با هم گفت و گو مي‌كنند.[بعضي مي‌گويند:] ‌تنها ده شبانه روز [در عالم برزخ] توقف كرديد. ما به آن چه آنان مي‌گويند، آگاه‌تريم؛ هنگامي كه نيكو روش ترين آنان مي‌گويد: شما تنها يك روز درنگ كرديد.


عواملي كه باعث مي‌شود زمان را كوتاه يا بلند احساس كنيم، گوناگون است، مانند: سختي يا راحتي مسير، آگاهي يا غفلت از مسير، خواب يا بيدار بودن و عوامل ديگر كه بررسي آن ها، بحثي مستقل مي‌طلبد.


آن چه نظريه‌ي نسبيت علمي بر آن تكيه و تأكيد دارد، چند چيز است:


1. عامل زمان؛ 2. مبدأ سنجش زمان؛


3. تعداد سرعتِ متحرك؛ 4. مسافت پيموده شده.


در اين نظريه براي محاسبه ي زمان از فرمول زير استفاده مي‌كنند:


در اين فرمول، T زمان است (Time) كه براي محاسبه‌ي آن، مسافت پيموده شده را بر سرعت نور تقسيم مي‌كنند.9


نكته‌ي قابل تأمل اين است كه اين نظريه‌، تنها به گذشت زمان در قلمرو جهان ماده (و به تعبير قرآن، «عالم شهادت»)10 نظر دارد. اگر در برابر انسان، جهان‌هاي فرا زماني و فرا مكاني مطرح باشد (عالم غيب)،11 سرعت يا كندي گذر لحظه ها، ساعت ها، روزها، سال‌ها و قرن‌ها (و به تعبير قرآن، «قرون و احقاب»)12 با چه ملاك‌ها و معيارهايي سنجيده مي‌شود؟ نظريه‌ي نسبيت، در برابر توضيح اين مطلب ساكت است. البته آيه هايي در قرآن وجود داردكه اين پرسش را نيز بدون پاسخ نگذاشته است كه پرداختن به آن ها، مجالي ديگر مي‌طلبد.

انذاري بزرگ

نكته‌ي مهمّي كه از اين مبحث مي‌آموزيم و فراتر ازنظريه‌ي نسبيت علمي و حتّي فراتر از بررسي پژوهشي يك موضوع قرآني بوده و در عين حال، بسيار هشدار دهنده و تكان دهنده است، اين است كه بيشترما انسان‌ها فكر مي‌كنيم تا قيامت، زمانِ درازي مانده است؛ مثلاً يك ميليارد سال يا چيزي در همين حدود، در حالي كه با تحليل زماني قرآن، يك يا حداكثر ده روز بيشتر نمانده است.


آيات 103 و 104 سوره‌ي طه را با اين ديدگاه دوباره تلاوت كنيم:


آنان آهسته با هم گفت و گو مي‌كنند. بعضي مي‌گويند: شما تنها ده شبانه روز [در عالم برزخ] توقف كرديد. ما به آن چه مي‌گويند، آگاه تريم؛ هنگامي كه نيكوروش ترين آنان مي‌گويد: شما تنها يك روز درنگ كرديد.


قرآن از ما مي‌خواهد كه در داوري نسبت به زمان قيامت، عينك دوربين و خاك خورده‌ي اهل زمين را از ديدگان برداريم؛ عينكي كه با آن، قيامت را بسيار دور مي‌بينند (إنّهُم يرونَهُ بَعيداً). به جاي آن، به ديدگاه قرآن مجهزّ شويم كه با آن، زمان قيامت و برانگيخته شدن و برپايي بهشت و دوزخ ، بسيار نزديك است: «و نَريه قريباً». صدق اللّه العلي العظيم.

پاورقيها:

1. حج، 47.

2.All motion is relative (هر حركتي نسبي است). دايرة المعارفEncarta واژه‌ي Relativity.
3. يادآور مي‌شود كه نظريه‌ي نسبيت حركت، با نسبي بودن فهم از متون ارتباطي ندارد.
4. اعراف، 187.
5. معارج، 5 و 6.
6. كهف، 19.
7. بنابراين نظر كه پيش از حضرت آدم (ع) نيز انسان هايي مي‌زيسته اند.
8.طه، 103 و 104.
9. زير نويس 1.
10. جمعه، 8.
11. همان.
12. جمع‌«حقبه»‌معادل 80 سال. بحارالانوار، ج 8، ص‌283.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:,

 
مطالعات دانشمندان نشان داده است زیتون و روغنی که از این میوه به دست می آید ارزش فراوان دارویی دارد و انواع موادی که از برگ آن گرفته می شود نیز دارای خواص دارویی هستند. بر اساس این تحقیق برگ درخت زیتون دارای رنگ دانه های حاوی آنزیم فلاوین ، مواد سوختی لازم برای سوخت و سازهای گیاهی و ماده اولئور ویزوئید است . هم چنین ماده های موجود در برگ زیتون نیز نقش مهمی در جلوگیری از بیماری های قلبی و کاهش فشار خون ایفا می کنند ، برگ زیتون علاوه بر خواص دارویی نقش مهمی در مهار بیماریهای دیابت دارد. برگهای زیتون ضد عفونی کننده و آرام بخش است . روغن زیتون به صورت موضعی در درمان سوختگی ،کوفتگی ، گزیدگی حشرات و خارش شدید به کار می رود .و ما در این مقاله برآنیم که با وجود عدم توانایی و دانایی در مقابل بیکران دانایی و توانایی خالق انسان، اندکی را از لابه لای کتابها و... و با توجه به آیات و روایات،به بیان دیدگاه قرآن کریم در خصوص زیتون  ومقایسه آن با یافته های طب نوین بپردازیم.
 لغات کلیدی :  قرآن کریم ، زیتون ، طب
    زیتون گیاه بومی آسیای صغیر می باشد که از حدود 6000سال پیش ا ز طــریق ایران ، سوریه و فلسطین به بقیه نواحی مدیترانه گسترش یافته ا ست  .زیتون ا ز قدیمی ترین درختان شناخته شده در جهان می باشد .این درخـت در جزیره کرت از 3000سال قبل از میلاد به عنوان منبع ثروت پادشاهی تـــمدن با ستا ن عصر مفرغ جزیره کرت به حساب می آ مد.اهالی فنیقیه ، کـشت زیتون را ه ا ز سواحل مـدیترانه تا افـریقا و جـنوب اروپـا گسترش دا دند.زیـتون ا ز 2000 سال قـبل ا ز میلاد در مـقبره هـای مـصری یـافت شده است .
کشت زیتون سپس به یونان قدیم وپس از آن به روم گسترش یافت و همزمان با استیلای رومی ها ،آنان زیتون را با خود به مناطق مختلف بردند .
خداوند کریم در قرآن مجید برای بهتر و سالم ماندن جسم انسان ها دستوراتی فرموده و بوسیله پیامبر گرامی اش محمد مصطفی (ص) به بشریت ارزانی شده است.
قرآن کریم در سوره عبس آیه 24 چنین می فرماید:
« فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ »(1)
یعنی آدمی باید به غذایش، خوراکش و به آنچه می خورد توجه داشته باشد که از هر نظر پاک و تمیز ، حلال، مباح و قابل خوردن باشد و از نظر بهداشت و سلامتی بایستی دقت کافی مبذول دارد که آنچه می خورد سالم باشد و چه از نظر ظاهر و چه از نظر باطن آلوده نباشد. حق کسی را نخورد و توجه داشته باشد که چه می خورد و به اندازه کافی بخورد و آیا آنچه می خورد، خوردنی است؟و نیز بنگرد که آفرینش چقدر در به وجود آمدن این غذا از عناصر و عوامل مختلف استفاده کرده است و چه نیروهایی بکار رفته تا این غذا به صورت کنونی درآمده است.نام زیتون شش مرتبه در قرآن آمده است و یك بار در سوره  مؤمنون، آیه20 اشاره غیر مستقیم به درختی شده كه روغن می دهد و در كوه سینا می روید. نام زیتون به تنهایی فقط دوبار آمده است در حالی كه پنج بار همراه با دیگر میوه ها یعنی خرما، انار، انگور و انجیر از آن یاد شده است.(2) 
اشارات قرآنی
1- وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِه نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِبًا و مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ و جَنّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمّانَ مُشْتَبِهًا وَ غَيْرَ مُتَشابِهِ انْظُرُوا إِلي ثَمَرِه إِذا
  أَثْمَرَ وَ يَنْعِه إِنَّ في ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ .(3)
    و اوست كسى كه از آسمان، آبى فرود آورد؛ پس به وسيله آن از هر گونه گياه برآورديم، و از آن [گياه‏] جوانه سبزى خارج ساختيم كه از آن، دانه‏هاى متراكمى برمى‏آوريم، و از شكوفه درخت خرما خوشه‏هايى است نزديك به هم. و [نيز ]باغهايى از انگور و زيتون و انار -همانند و غير همانند- خارج نموديم. به ميوه آن چون ثمر دهد و به [طرز] رسيدنش بنگريد. قطعاً در اينها براى مردمى كه ايمان مى‏آورند نشانه‏هاست. 
2- وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَ جَنّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ و النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمّانَ مُتَشابِهًا و غَيْرَ مُتَشابِهٍ كلُوا مِنْ ثَمَرِه إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِه وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ .(4)
اوست كسى كه باغهايى با داربست و بدون داربست، و خرمابن، و كشتزار با ميوه‏هاى گوناگون آن، و زيتون،
و انار، شبيه به يكديگر و غير شبيه پديد آورد. از ميوه آن -چون ثمر داد- بخوريد، و حق [بينوايان از] آن را روز بهره‏بردارى از آن بدهيد، ولی اسراف مكنيد كه خدا اسرافكاران را دوست ندارد.
3- يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ .(5)
به وسيله آن، كشت و زيتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [ديگر] براى شما مى‏روياند. قطعاً در اينها براى مردمى كه انديشه مى‏كنند نشانه‏اى است.
4- اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مثَلُ نُورِه كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلي نُورٍ يهْدِي اللّهُ لِنُورِه مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللّهُ الْأَمْثالَ لِلنّاسِ وَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ .(6)
خدا نور آسمانها و زمين است. مَثَل نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى، و آن چراغ در شيشه‏اى است. آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى، افروخته مى‏شود. نزديك است كه روغنش (هر چند بدان آتشى نرسيده باشد) روشنى بخشد. روشنىِ بر روى روشنى است. خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مى‏كند، و اين مَثَلها را خدا براى مردم مى‏زند و خدا به هر چيزى داناست.
در تفسیر سوره نور تشبیه بسیار منحصر بفردی از  درخت زیتون شده است:
- رویش درختان زیتون در ارتفاعات کوه سینا به وسیله باران کاری خدایی است. .
- طور سینا مرکز اصلی رویش درختان زیتون است.
  - درختان زیتون با میوه های روغنی و نان و خورش ، سفره آدمیان ،نمودی دیگر از تدبیر الهی است.
 - زیتون ، خرما ، و انگور نقش ویژه ای در تغذیه انسان دارند
5- وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناء تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلاكِلینَ. (7)
و درختی است كه در طور سینا می روید. روغن می دهد و آن روغن برای خورندگان نان خورشی است.
6- وَ زَيْتُونًا وَ نَخْلًا .(8)
و زيتون و درخت خرما، 
7-وَ التّينِ وَ الزَّيْتُونِ.(9)
سوگند به [كوه‏] تين و زيتون،  تین1
روایاتی در باب زیتون
1- السید انصاری روایت كرده؛ پیامبر صلی الله علیه وآله: فرمود: «روغن زیتون را بخورید و آن را به بدن خود بمالید كه آن شجره ی مباركه است.»(10)
2- ابوهریره روایت كرده: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «زیتون را بخورید و به بدن بمالید كه هفتاد مرض از جمله جذام را شفا می بخشد.»
3- علقمة بن عامر روایت كرده: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «شما که روغن را از شجره ی مباركه ی زیتون می گیرید، خود را با آن معالجه كنید كه شفا بخش بواسیر است.»
 
یافته های علمی درخصوص زیتون
 
   نام علمی زیتون « الیا یوروپیا» است و در سرتاسر منطقه ی مدیترانه ای كاشته می شود. اما مركز عمده ی
تولید آن اسپانیا، ایتالیا، تركیه، تونس و مراكش می باشد. بر اساس تخمینی در سال 1964 حداقل 200 میلیون
درخت زیتون در اسپانیا و 123 میلیون در ایتالیا وجود داشته است.
      میوه های گیاه زیتون در پاییز و زمستان جمع آوری می شوند . وبرگ، پوست تنه و میوه آن خاصیت دارویی دارد. روغن زیتون در طب سنتی به عنوان کاهش دهنده چربی خون ، ملین تلطیف کننده غشاهای مخاطی دستگاه گوارش و محرک ترشح صفرا به کار می رود . جوشانده برگ ها و پوست داخلی درخت زیتون تب بر و برگهای زیتون ضد عفونی کننده و آرام بخش است . روغن زیتون به صورت موضعی در درمان سوختگی ،کوفتگی ، گزیدگی حشرات و خارش شدید به کار می رود  .
      مطا لعات اخیر دانشمندان فرانسوی نشان داده است علاوه بر میوه درخت زیتون روغنی که از این میوه به دست می آید ارزش فراوان دارویی دارد و انواع موادی که از برگ آن گرفته می شود نیز دارای خواص دارویی هستند.
      بر اساس این تحقیق برگ درخت زیتون دارای رنگ دانه های حاوی آنزیم فلاوین ، مواد سوختی لازم برای سوخت و سازهای گیاهی و ماده اولئور ویزوئید است .
      دیگر ماده های موجود در برگ زیتون نیز نقش مهمی در جلوگیری از بیماری های قلبی و کاهش فشار خون ایفا می کند .برگ زیتون به علاوه خواص دارویی برای مهار بیماریهای دیابت دارد .(11)زيتون رسيده از نظر طب قديم ايران گرم و قابض است و ميوه نارس زيتون سرد و خشك است و روغن زيتون گرم و خشك است . برگ درخت زيتون نيز گرم و خشك مي باشد .
1)دم كرده برگ زيتون داروي خوبي براي پائين آوردن فشار خون مي باشد . بدين منظور بايد 20 عدد برگ زيتون را داخل 300 گرم آب ريخته و آنرا بمدت 15 دقيقه بجوشانيد . سپس كمي قند بآن اضافه كرده و بمقدار يك فنجان دوبار در روز از آن بنوشيد . بعد از دو هفته بايد بمدت 8 روز نوشيدن اين دم كرده را قطع كنيد و سپس ادامه دهيد.
2)روغن زيتون نرم كننده و صفرا بر است.
 3)روغن زيتون دفع كننده سنگ كيسه صفرا است براي اين منظور بايد آنرا با آبليمو مصرف كرد.
 4)روغن زيتون كرم كش است.
 5)روغن زيتون براي رفع سرفه هاي خشك مفيد است.
 6)براي رفع خارش گزيدگي حشرات ، روغن زيتون را به محل گزيدگي بماليد .
7)بدن بچه هايي را كه مبتلا به نرمي استخوان و كم خوني هستند با روغن زيتون ماساژ دهيد اثر مفيدي دارد.
8)براي رفع خشکی لثه(پیوره) ، روغن زيتون را بر روي لثه بماليد .
9)براي برطرف كردن خراش و ترك پوست ، گليسيرين و روغن زيتون را بمقدر مساوي با هم مخلوط كرده و روي پوست بماليد .
10)دم كرده برگ درخت زيتون تب بر است .
11)جوشانده برگ درخت زيتون برطرف كننده نقرس و روماتيسم است .
12)براي سرباز كردن جوشها و كورك ها زيتون را له كرده و روي جوش يا كورك بماليد .
13)دم كرده و جوشانده پوست درخت زيتون تب بر و درمان كننده مالاريا است .
14)پماد ميوه نارس زيتون براي سوختگي مفيد است .
15)جويدن برگ زيتون براي از بين بردن زخم هاي دهان مفيد است.
16)براي رفع سستي فلج و لقوه و تقويت نيروي جنسي بايد 80 گرم روغن زيتون را با 14 گرم كندر و 16 گرم سياه دانه مخلوط كرده و بمدت سه روز از آن بخوريد.
17)مصرف روغن زيتون از امراض قلبي و سرطان جلوگيري مي كند .
18)و بالاخره روغن زيتون بهترين روغن براي پخت و پز مي باشد زيرا در اثر حرارات خراب  نمي شود.(12)
       زیتون نقرس و رماتیسم را درمان می‌کند ، برگ زیتون با اثر مقوی درمان کننده فشار خون و زخم‌های عفونی است. شیرابه‌ای قندی تحت نام (مان زیتون) از ساقه این درخت ترشح می‌شود که مصرف خوراکی دارد. همچنین برگ زیتون نیز حاوی گلوکزید،‌مواد قندی، مواد تلخ، کلروفیل، اسید گالیک، تائن، موم و مانیت است.
      روغن زیتون، سوزش و درد ناشی ازسوختگی را تسکین داده و از بروز تاول جلوگیری می‌کند. کمپرس پوست در موارد آفتاب زدگی، سرمازدگی، گزش مار، عقرب و حشرات با روغن زیتون سبب تسکین درد و سوزش و التیام می‌شود. همچنین ماساژ پوست با روغن زیتون، تعریق زیاد را کاهش داده،‌مژه و ابرو را تقویت می‌کند. این درحالی است که ماساژ پوست سر با روغن زیتون سبب تقویت پوست و مو گشته و شوره سررا برطرف می‌سازد و موهای سپید شده را سیاه می‌نماید.
    چند قطره روغن زیتون سریعا" خارش و سوزش چشم و پلک راتسکین داده و آبریزش چشم را برطرف ساخته و قوه بینایی را تقویت می‌کند. .
مخلوط مساوی روغن زیتون و گلیسیرین نیز نقش مفیدی در معالجه پوست پای ترک خورده، درمان شوره سر و ریزش مو، جلوگیری از سفیدی مو دارد.
تاثیر روغن زیتون در بهبود جریان خون
     اجزای مغذی خاص در روغن زیتون و برخی غذاهای دیگر می تواند دلیل تاثیر مثبت رژیم غذایی مدیترانه ای بر سلامت قلب باشد.
     این ترکیبات که تحت عنوان “فنل” نامیده می شوند اثر آنتی اکسیدانی، ضد التهابی و جلوگیری از تشکیل لخته در عروق دارند. در این مطالعه تاثیر سودمند روغن های زیتون سرشار از فنل بر عملکرد عروق خونی مشخص شده است.
مصرف غذاهای غنی از ترکیبات فنلی می تواند سلامت قلبی عروقی را بهبود بخشد و بر قلب نیز تاثیر حفاظت بخش دارد.
         تحقیقات نشان داده که مصرف روزانه دو قاشق غذا خوری (۲۳ گرم) روغن زیتون، خطر ابتلا به بیماریهای قلبی را کاهش می دهد که این امر، به دلیل وجود چربیهای اشباع نشده در این روغن است. بنابراین برای جلوگیری از ابتلا به این بیماری، بهتر است که به جای چربیهای اشباع شده از روغن زیتون استفاده شود تا میزان مصرف کالری روزانه از حد لازم بیشتر نباشد. همچنین روغن گردو و اسید چرب امگاــ۳ که در گوشت ماهی و سبزیجات وجود دارد همچون روغن زیتون، اسیدهای چرب اشباع نشده دارند و بنابراین برای پیشگیری از ابتلا به بیماریهای قلبی مفیدند.
تحقیقات متععد خواص روغن زیتون را تثبیت کرده اند
      پژوهش های اخیر نشان می دهند که روغن زیتون این قابلیت را دارد که کلسترول خون را تا حد بسیار زیادی کاهش دهد. این امر سبب می شود که ریسک ابتلا به بیماری انسداد شرائین کاهش بسیار زیادی پیدا کند.
         در یک تحقیق که رژیم مدیترانه ای را مورد تحقیق و بررسی قرار داده بود، محققان به این نتیجه دست پیدا کردند که ریسک ابتلا به بیماری های قلبی در افراد مورد مطالعه، تنها پس از 1 تا دو سال استفاده از این رژیم غذایی به نصف کاهش پیدا کرد. این افراد به طور مرتب از روغن زیتون استفاده می کردند و میزان مصرف میوه و سبزیجات را نیز در رژیم غذایی روزانه خود افزایش داده بودند.
برخی از پژوهشگران معتقدند که روغن زیتون می تواند بر روی نحوه توزیع چربی در بدن نیز مؤثر باشد؛ به این ترتیب که مقدار چربی ذخیره شده در اطراف شکم را کنترل کرده و آنرا در تمام نقاط بدن پخش می کند.
روعن زیتون :حاوی میزان زیادی روغن غیراشباع مونو می باشد.
               - حاوی مواد شیمیایی گیاهی است که باعث کاهش کلسترول و خطرا ابتلا به سرطان می شود.
               - حاوی میزان زیادی آنتی اکسیدان است.
               - دوام و مدت نگاهداری آن نسبت به روغن های دیگر بیشتر است و حتی می توان آن را فریز
                   کرد.
       مصرف روغن زیتون خطر سرطان سینه را کاهش می‌دهد ایسکانیوز ـ پژوهشگران معتقدند مصرف روغن زیتون خطر سرطان سینه را در زنان کاهش می‌دهد به گزارش سرویس علمی پژوهشی ایسکانیوز، تحقیق روی سلول‌های سرطان سینه در زنان نشان داد که اسید اولئیک روغن زیتون اثر ژن سرطان زای این بیماری را کاهش می‌دهد. پژوهشگران به زنان توصیه می‌کنند که در رژیم غذایی خود از زیتون و روغن آن استفاده کنند. همچنین روغن زیتون به جز خاصیت ضد سرطانی فواید فراوانی دارد که از آن جمله ملین بودن آن و نرم کردن عضلات و آرامبخشی درد استخوان است. همچنین روغن زیتون به موها نرمی و لطافت خاصی می‌بخشد و باعث تقویت مو می‌شود. عصاره زیتون برای چین و چروک پوست بسیار مفیداست و باعث لطافت و نرمی و شادابی پوست صورت می شود.

منابع :


1. سوره عبس آیه 24


2.سایت اینترنتی www.farstak.com       10/4/87


3. سوره انعام - آیه 99


4. سوره انعام - آیه 141


5. سوره  نحل آیه11


6. سوره نور- آیه 35


7. سوره مومنون - آیه 20


8. سوره عبس - آیه 29


9. سوره تین - آیه 1


10. کتاب دارمی،ج 3، ص 29


11. سایت اینترنتی www.farstak.com       10/4/87


12. سایت اطلاع رسانی پزشکان ایران www.irteb.com           10/4/87

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:,

 

 

قرآن کتاب هدایت بشر و منشأ بسیاری از علوم است. مطالب علمی آن انسان را به تفکر وا می­دارد. اشاره­ی برخی آیات به پیدایش آتش از درخت سبز، مجاورت آب­های شیرین و شور بدون اختلاط، شکل پذیری آهن در دست حضرت داوود7، پیوستگی زمین و آسمان و جدا شدن آن­ها از یکدیگر، توجه دادن به رقیق شدن هوا و کمبود اکسیژن در لایه­های بالای جو، بر شمردن منفعت و ضرر برخی مواد و چگونگی استفاده از آن­ها و بیان احکام حلیت و حرمت که می­تواند انسان را به سوی تحقیق علمی راهنما باشد، این حقیقت را آشکار می­سازد که اگرچه قرآن؛ کتاب فیزیک و شیمی و ... نیست، بلکه به منظور هدایت و تربیت بشر نازل شده است، اما در عصری که جاهلیت بر جهان سایه افکنده بود و دانشمندان به جرم دانستن و بیان عقاید خود در دادگاه­های تفتیش عقاید محاکمه و سوزانده می­شدند، قرآن کریم با روشن­گری­های علمی خود به تکریم جایگاه علم و تفکر پرداخت و بشر را در عرصه­ی مبارزه با جهل و ظلمت رهبری نمود.

خداوند در آیات مختلف از میان عناصر گوناگون، فواید فلز آهن را بر می­شمرد؛ زیرا هیچ یک به اندازه آن در حیات بشر اهمیت ندارد. تجمع آهن در مرکز ستارگان باعث انفجار آن­ها می­شود، نتیجه این رخداد پراکندگی اتم­های بسیار مهم در سطح کیهان است. نیروی جاذبه نیز باعث تجمع اتم­های آهن به سمت مرکز زمین و سبب گرمایش مرکز آن و ایجاد فعل انفعال و ترکیب­های شیمیایی در آن می­گردد.([1])

همچنین آهن در هموگلوبین خون و متابولیسم اکسایشی نقش اساسی دارد.([2])

آیه 25 سوره حدید درباره­ی آهن سخن می­گوید. این آیه دارای دو کد ریاضی جالب است. الحدید شماره سوره 57 قرآن کریم، و نیز جمع حروف ابجد کلمه الحدید 57 است. جمع حروف ابجد حدید به تنهایی 26 و عدد اتمی آهن نیز 26 است.([3])

همچنین خداوند در آیه 80 سوره یس می­فرماید: همو که برایتان در درخت سبزفام اخگر نهاد که از آن [چون نیازتان افتد] آتش می­افروزید.

دانش امروزی می­گوید: گیاهان با استفاده از CO2، H2O و نور خورشید، در یک فرایند شیمیایی سلولز و اکسیژن تولید می­کنند. بنابراین هنگام تشکیل چوب درختان (سلولز) مقداری از انرژی تابشی نور خورشید به صورت انرژی شیمیایی در آن­ها ذخیره می­شود و زمانی که چوب را می­سوزانیم CO2، H2O و مقداری مواد معدنی تولید می­گردد؛ به گونه­ای که جرم مواد حاصل با جرم مواد اولیه برابری دارد (قانون بقای ماده)، و انرژی شیمیایی ذخیره در آن به صورت گرما و نور آزاد می­شود بدون آن­که ذره­ای از این انرژی کاسته شود. از این امر به عنوان رستاخیز انرژی (قانون بقای انرژی) نام برده می­شود.([4])

در چهارده قرن گذشته، هنگام نزول این آیه، مفهوم فوق بر توده­ی مردم پوشیده بود؛ همان­گونه که شاید برخی موارد را بشر امروزی نیافته باشد؛ اگرچه آیندگان خواهند توانست از این هم فراتر رفته و درک عمیق­تری از آیه داشته باشند. آیه 30 سوره­ی انبیا از پیوستگی آسمان­ها و زمین و گشایش آن­ها از یکدیگر و از آب به عنوان مایه حیات بحث نموده است. پیرامون پیوستگی و جدایی زمین و آسمان­ها دو تفسیر وجود دارد:

1. به هم پیوستگی آسمان و زمین اشاره به آغاز خلقت دارد. براساس نظر دانشمندان، مجموعه­ی این جهان به صورت توده­ی واحد عظیمی از بخار سوزان بوده که به تدریج در اثر انفجارهای درونی و حرکت، تجزیه گشته و کوکب­ها و ستاره­ها؛ از جمله منظومه­ی شمسی و کره­ی زمین را به وجود آورده است و پس از آن نیز جهان در حال گسترش است.

2. منظور از پیوستگی، یکنواخت بودن مواد جهان است؛ به گونه­ای که ابتدا همه در هم فرو رفته بود و به صورت ماده­ی واحد خودنمایی می­کرد، اما با گذشت زمان، مواد از یکدیگر جدا شد، و ترکیبات جدیدی به وجود آمد.

آسمان، جو فراگرد زمین است، که صدها کیلومتر ضخامت دارد. این غشای به ظاهر لطیف که از هوا و گازهای مختلف تشکیل شده به قدری محکم و مقاوم است که هر موجود مزاحم خارج از این جو که به سوی زمین حرکت کند را نابود می­سازد، و کره­ی زمین را در برابر بمباران شبانه­روزی شهاب سنگ­ها حفظ می­کند.

فرانک آلن استاد فیزیک زیستی از دانشگاه کانادا، در این زمینه می­نویسد: جوی که از گازهای نگهبان زندگی بر سطح زمین تشکیل شده آن اندازه ضخامت دارد که می­تواند همچون زره، زمین را از شدت مجموعه­ی مرگبار 20 میلیون سنگ­ آسمانی در روز که با سرعت 50 کیلومتر در ثانیه به آن برخورد می­کند، در امان نگه­دارد.

همچنین اشعه فرابنفش قدرت جذب نور خورشید را دارد و تا میزانی که برای رشد و نمو موجودات زنده لازم و ضروری است، آن را عبور می­دهد.

جو زمین درجه حرارت سطح زمین را متناسب با شرایط زیستی تنظیم می­کند و بخار آب لازم را از سطح اقیانوس­ها به سوی خشکی­ انتقال می­دهد، که اگر چنین نبود، تمامی قاره­ها به کویری خشک و غیر قابل زیست تبدیل می­گردید.([5])

در ادامه آیه 30 سوره انبیا خداوند می­فرماید: آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمان­ها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده­ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا [باز هم] ایمان نمی­آورند؟.

دانشمندان، امروز معتقدند که نخستین جوانه­ی حیات در اعماق دریا پیدا شده است.([6]) فراتر از این­ها می­توان آب را مظهر طهارت معنوی دانست که جان را جلا می­بخشد و روح را برای صعود و حضور در پیشگاه پروردگار متعال آماده می­سازد. ([7])

حدود 75% سطح زمین را آب دریا و اقیانوس در برگرفته که منبع عظیمی از مواد شیمیایی با ارزش و راهوار گسترده­ای برای حمل و نقل کالاهاست. مزید بر این، نزول باران، تعدیل هوا و نیز بخشی از وزش بادها از برکات دریاست؛ از این­رو قرآن بارها با تعبیرهای مختلف انسان را متوجه این نعمت کرده و او را به اندیشه واداشته است. دریا، دیار عجایب است که قرآن نیز به صراحت از آن یاد می­کند.([8])

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ([9])؛ دو دریا را [به گونه­ای] روان کرد [که] با هم برخورد کنند. ? میان آن دو، حدّ فاصلی است که به هم تجاوز نمی­کنند.

با جاری شدن رودخانه­های عظیم آب شیرین به دریا و اقیانوس، آب شور عقب رانده می­شود. این دو آب (شور و شیرین) به خاطر تفاوت غلظت با یکدیگر آمیخته نمی­شود، بلکه به گفته­ی دانشمندان، دیوار­ی جداکننده­ بین این دو فاز ایجاد می­گردد. در فصل مشترک این دو فاز به علت تغییر غلظت، PHو دما، بسیاری از آبزیان ریز دریایی از بین رفته و غذای کافی برای تغذیه­ی ماهیان فراهم می­شود. این منطقه یکی از مناسب­ترین صیدگاه­های ماهی است. ([10]) صحنه­ی شگفت و جالب این است که هنگام مد، آب دریا بالا می­آید و آب­های شیرین بی آن­که با آب شور مخلوط گردد به عقب رانده می­شود و بخش زیادی از خشکی را فرا می­گیرد؛ از این­رو ساحل نشینان با مهار کردن آب­های شیرین و حفر نهر در منطقه ساحلی زمین­های کشاورزی را آبیاری می­کنند.([11])

از زمان امکان به پرواز در آمدن انسان، دانشمندان به این پدیده­ی طبیعی پی بردند که طبقه­های بالای فضا با کمبود اکسیژن مواجه است و هرچه انسان بالاتر می­رود تنفس دشوار­تر می­گردد؛ تا جایی که بدون استفاده از ماسک اکسیژن حیات غیر ممکن است.([12]) قرآن کریم چهارده قرن گذشته به این موضوع علمی اشاره کرده است: پس کسی را که خدا بخواهد هدایت نماید، دلش را به پذیرش اسلام می­گشاید؛ و هر که را بخواهد گمراه کند، دلش را سخت تنگ می­گرداند؛ چنان­که گویی به زحمت در آسمان بالا می­رود؛ این گونه، خدا، پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی­آورند قرار می­دهد.([13])

آیه 219 سوره بقره از منفعت و زیان­ شراب بحث می­کند و بر ضررهای آن تأکید می­نماید. درآمد حاصل از فروش شراب و برخی منفعت­های زودگذر خیالی؛ همچون غفلت از همّ و غم دنیا، در برابر زیان­های بسیار، ناچیز است.([14])

برای پی بردن به اثرهای نامطلوب شراب، ساختار شیمیایی آن را مورد بررسی قرار می­دهیم:

شراب نوعی نوشابه الکلی است که از تخمیر آب انگور، یا خرما حاصل می­شود. میزان الکل­های سنگین در یک لیتر شراب 400 میلی­گرم، متانول 38 تا 113 میلی­گرم، سرب 04/0 میلی گرم، استالدیید 30 تا 160 میلی­گرم، مس 5 میلی گرم، ارسینیک 01/0 میلی گرم، سیانور، یا سیانید به حالت آزاد 5/4 و به حالت فرو 5/8 و به حالت آلی 1/1 میلی گرم است.

مواد الکلی با سرعت، جذب بدن شده و وارد خون می­گردد، و نه تنها عقل و سلسله اعصاب را به ویرانی می­کشد، بلکه بر تمام دستگاه­های بدن انسان؛ به ویژه قلب و عروق، معده و کلیه و کبد، اثر مخرب و انکار نشدنی دارد. بدیهی است، که هیچ انسان عاقلی به خاطر منفعت کم، تن به زیان­های فراوان و جبران نشدنی نمی­دهد.([15])

نتیجه­گیری:

اگرچه بیان مطالب علمی در قرآن گویای اعجاز این کتاب آسمانی است، اما هدف اصلی و عمده قرآن نیست.

گاه آیات علمی در قرآن، نشان از اهمیت آن مطلب دارد. دانشمندان تاکنون توانسته­اند پرده از برخی اسرار خلقت برداشته و انسان را در اعجاب عمیق فرو برند؛ آن­چنان که ترنّم ستایش عظمت و قدرت پروردگار، بی­ اختیار بر زبان جاری گردد، اما پی بردن و فهم کامل قدرت لایزال الهی، از بشر ساخته نیست.

پی­نوشت:

[1]. علی زمانی قمشه­ای، هیئت و نجوم اسلامی، ج 1.

[2]. تیمور زمان نژاد، خون، ترجمه، انتشارات فاطمی، بهار 1372.

[3]. www.schbeheshtiq.blogfa.com.

[4]. پرویز تاریخی، انرژی خورشیدی و اسماعیل سعادت، انرژی.

[5] . احمد معتمد، زمین­شناسی عمومی.

[6] . مقدم آقا پور، شیمی دریا.

[7] . سیدعلی حسینی، طبیعت و کشاورزی از دیدگاه اسلام.

[8]. تفسیر نمونه، ج 2، 5 ، 13، 18، 23.

[9] . الرّحمن (55) : 19 و 20.

[10]. همان، شیمی دریا.

[11]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 2، 5 ، 13، 18، 23.

[12]. احمد خواجه نصیر طوسی، اتمسفر.

[13]. الأنعام (6) : 125.

[14]. تفسیر نمونه، ج 2، 5 ، 13، 18، 23.

[15]. مقدم آقاپور، شناخت الکل از نگاه علمی، اجتماعی، اقتصادی.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:,

http://uploadkon.ir/uploads/Untitled-2.jpg

گلی به خود گفت جرات داشته باش . اینجا کسی با سرعت نمیرود غیر ممکن است بمیری

آن سوی فکرش که هنوز جرات لازم را نیافته بود گفت اگر فلج شدم چی ؟؟ صد بار که از مردن بدتره

سعی کن طوری بپری که فقط پاهایت آسیب ببیند به این فکر احمقانه خندید

انگار من نرم افزار کامپیوترم نمی شود که..........

 

رمان نوجوان امروز نوشته ی مینو کریم زاره

پیش از بستن چمدان

انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:,

دانلود تلاوت تصویری استاد کریم منصوری در افتتاحیه اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها

دانلود تلاوت تصویری استاد کریم منصوری

(مدت تلاوت : ۵دقیقه)

(حجم تلاوت :۶مگابایت)

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:,

سریع ترین ماهی:

شمشیر ماهی سریع ترین ماهی جهان است این ماهی در اقیانوس های آرام است. و در آب های گرم دنیا زندگی می کند و سرعت آن هم به 109 km در ساعت می رسد 

سریع ترین مارمولک

 مارمولک چین دار ، سریع ترین مارمولک جهان است که در استرالیا زندگی می کند .مارمولک چیندار در هنگام خطر نوار  فلس دار و چین خورده اطراف دهانش راباز می کند در این حالت به نطر می آید که یک چتر باز شده

 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:,

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:,

نقش باران از زبان قرآن

 


بدون باران، زندگی هم در زمین از بین خواهد رفت: « الَّذی جَعَلَ لَکُمُ اْلأَرْضَ مَهْدًا وَ سَلَکَ لَکُمْ فیها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجًا مِنْ نَباتٍ شَتّی»؛ « همان خداوندی که زمین را برای شما محل آسایش قرار داد و راه ‏هایی در آن ایجاد کرد و از آسمان، آبی فرستاد که با آن، انواع گوناگون گیاهان را (از خاک تیره) برآوردیم».

رحمت

«اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقًا لَکُمْ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اْلأَنْهارَ» ؛ «خداوند همان کسی است که آسمان ها و زمین را آفرید و از آسمان، آبی نازل کرد و با آن، میوه ‏ها(ی مختلف) را برای روزی شما (از زمین) بیرون آورد و کشتی‏ ها را مسخّر شما گردانید، تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود».(1)

باران ها ترکیبی از میلیون ها و میلیاردها قطره آب هستند که از آسمان پی در پی و در طی ساعت ها و یا شاید روزهای متوالی نازل می شوند. از اجتماع این قطرات ریز است که حجم بسیار عظیم آب در دریاها، اقیانوس ها و دریاچه ها و سایر منابع آب به وجود می آیند. همین قطرات هستند که به محض رسیدن به زمین، خاک تشنه را سیراب، بذر گیاهان و درختان را بارور و به همه چیز زندگی می بخشند...

« ادامه مطلب »

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:,

یک کشتی در یک سفر دریایی در میان طوفان در دریا شکست و غرق شد و تنها دو مرد توانستند نجات یابند و شنا کنان خود را به جزیره کوچکی برسانند. دو نجات یافته هیچ چاره ای به جز دعا کردن و کمک خواستن از خدا نداشتند. چون هر کدامشان ادعا می کردند که به خدا نزدیک ترند و خدا دعایشان را زودتر استجاب می کند، تصمیم گرفتند که جزیره را به 2 قسمت تقسیم کنند و هر کدام در قسمت متعلق به خودش دست به دعا بر دارد تا ببینند کدام زود تر به خواسته هایش می رسد.ا
نخستین چیزی که هردو از خدا خواستند غذا بود. صبح روز بعد مرد اول میوه ای را بالای درختی در قسمت خودش دید و با آن گرسنگی اش را بر طرف کرد.اما سرزمین مرد دوم هنوز خالی از هر گیاه و نعمتی بود.ا
هفته بعد دو جزیره نشین احساس تنهایی کردند.مرد اول دست به دعا برداشت و از خدا طلب همسر کرد. روز بعد کشتی دیگری شکست و غرق شد و تنها نجات یافته آن یک زن بود که به طرف بخشی که مرد اول قرار داشت شنا کرد. در سمت دیگر مرد دوم هنوز هیچ همراه و همدمی نداشت.

بزودی مرد اول از خداوند طلب خانه، لباس و غذا بیشتری نمود. در روز بعد مثل اینکه جادو شده باشه همه چیزهایی که خواسته بود به او داده شد. اما مرد دوم هنوز هیچ چیز نداشت.
سرانجام مرد اول از خدا طلب یک کشتی نمود تا او و همسرش آن جزیره را ترک کنند. صبح روز بعد مرد یک کشتی که در قسمت او در کناره جزیره لنگر انداخته بود پیدا کرد. مرد با همسرش سوار کشتی شد و تصمیم گرفت جزیره را با مرد دوم که تنها ساکن آن جزیره دور افتاده بود ترک کند.
با خودش فکر می کرد که دیگری  شایسته دریافت نعمتهای الهی نیست چرا که هیچ کدام از درخواستهای او از طرف پروردگار پاسخ داده نشده بود.
هنگامی که کشتی آماده ترک جزیره بود مرد اول ندایی از آسمان شنید :
"چرا همراه خود را در جزیره ترک می کنی؟"
مرد اول پاسخ داد:
"  نعمتها تنها برای خودم است چون که من تنها کسی بودم که برای آنها دعا و طلب کردم ، دعا های او مستجاب نشد و سزاوار هیچ کدام نیست "
آن صدا سرزنش کنان ادامه داد :
"تو اشتباه می کنی او تنها کسی بود که من دعاهایش را مستجاب کردم وگرنه تو هیچکدام از نعمتهای مرا دریافت نمی کردی"
مرد پرسید:
" به من بگو که او چه دعایی کرده که من باید بدهکارش باشم؟ "
"او دعا کرد که همه دعاهای تو مستجاب شود"

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:,

دریایى كه ساحل ندارد!


رسول حق صلى الله علیه و آله درباره قرآن فرمودند:

ظاهِرُهُ انِیْقٌ وَباطِنُهُ عَمِیْقٌ لَهُ نُجُومٌ وَعَلى‏ نُجُومِهِ نُجُومٌ لاتُحْصى‏ عَجائِبُهُ وَلا تُبْلى‏ غَرائِبُهُ. «ظاهرش جلوه و زیبایى دارد و باطنش ژرف و عمیق است، ستارگانى دارد و ستارگانش هم ستارگانى دارد، شگفتى‏هایش به شمار نیاید و عجائبش كهنه نگردد.»


كتاب زندگى‏

در آن زمانى كه میدان حیات انسان از همه طرف، دستخوش حملات ویرانگر امیال و غرایز حیوانى و شیطانى شده بود، و بر اثر آن حملات و طوفان‏ها ساختمان كرامت و فضیلت از ریشه رو به ویرانى مى‏نهاد؛ در آن زمان كه در تمام جهان عده‏اى زورگو و گروهى شكم پرست و شهوت‏ران، انسان و انسانیت را به بردگى و بندگى برده بودند، و به دست و پاى مركز اندیشه و قلب و روح بشر زنجیر اسارت نهاده بودند؛ در آن زمان كه تمام محصولات مادى و معنوى جامعه انسانى در خدمت طاغیان، یاغیان، قلدران، استعمار و استثمارگران بود و انسان روى زمین از انسانیت و حقوق خود بى‏بهره بود؛ در آن زمان كه ستون‏هاى درستى شكسته شده بود، و جز هواپرستى، مكتبى بر انسان حاكم نبود، و بشریت گرفتار خواب سنگین غفلت بود، و عوارض جهل و بى‏خبرى در تمام شئون زندگى انسانى بیداد مى‏كرد، و عمق فاجعه در حدّى بود كه تصورش براى كسى امكان ندارد؛ وجود مقدس حضرت حق از باب لطف، رأفت، عنایت و رحمت، براى نجات انسانیت شخصیتى بزرگ و وجودى سترگ و انسانى فرزانه، كه جامع تمام كمالات انسانى بود و بال و پَر دانشش به عالم مُلك و ملكوت سایه داشت به نام محمد بن عبداللَّه صلى الله علیه و آله و سلم مبعوث به رسالت كرد تا آلودگى تمام بدبختى‏ها را از دامن حیات انسان بشوید و آدمى را به كمالاتى كه لایق اوست برساند.

خداوند عزیز براى پیشبرد رسالت و تداوم آن خط معنوى تا صبح قیامت‏ کتابى به نام قرآن به همراه رسول بزرگوارش فرستاد، تا به وسیله آن تمام انسان‏ها را، در تمام ادوار تاریخ، به سعادت ابدى و خیر دنیا و آخرت برساند.

 
الفاظ و معانى قرآن‏

كتاب خدا از نظر فصاحت، بلاغت، استعمال الفاظ كلمات، تركیب جملات، آیات، تعداد سوره‏ها و نظام‏بندى، یك معجزه واقعى است.

قوى‏ترین سخنى كه شیعه در این زمینه دارد این است كه اگر یك نقطه از این كتاب كم شده و یا یك نقطه به آن اضافه شده بود، بدون شك حجت الهى بر بندگان تمام نبود، كه تمام بودن آن، حجت خداست بر همه انسان‏ها تا به پا شدن محشر در گرو همین اعتقاد و عقیده است

این شكل و ترتیب قرآن نشان دهنده این معناست كه معمار و بنّاى این ساختمان فقط و فقط خداست، و در این بناى محكم حتى یك نقطه كم و زیاد نیست، و آنچه امروز در دست جهانیان است، همان است كه در طول بیست و سه سال، به رسول بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله، براى آزادى انسان، از اسارت هوا و هواپرستان و فرهنگ‏هاى تحمیلى نازل شده است و به همین صورتى كه امروز در دست ماست، در زمان حیات پیامبر به دستور مستقیم حق تدوین شده و تنها كارى كه پس از رسول خدا صلى الله علیه و آله انجام گرفته است اعراب گذارى آن بوده و بس.

این همه از آیات قرآن و روایت بسیار محكم و متین استفاده مى‏شود، كه عقیده و اعتقاد تمام شیعیان دوازده امامى در همه ادوار از عالِم و عامى و مرد و زن بر این بوده و بر این خواهد بود و شیعه غیر از این حقیقت چیز دیگرى را نسبت به كتاب خدا قبول ندارد.

قوى‏ترین سخنى كه شیعه در این زمینه دارد این است كه اگر یك نقطه از این كتاب كم شده و یا یك نقطه به آن اضافه شده بود، بدون شك حجت الهى بر بندگان تمام نبود، كه تمام بودن آن، حجت خداست بر همه انسان‏ها تا به پا شدن محشر در گرو همین اعتقاد و عقیده است.
قرآن مجید

دریایى عمیق‏

قرآن گرچه از نظر تعداد حروف، كلمات، نقطه‏ها، زیر و زبرها، آیات و سوره‏ها داراى حد معینى است و به شماره تمام برنامه‏هاى صورى كتاب در بعضى از تفاسیر اشاره رفته؛ ولى از نظر معنا، دریایى است كه ساحل ندارد و جهانى است كه براى آن حدّى متصور نیست.

آرى! قرآن مجید آئینه تجلى حق بر عباد است و حق، حقیقتى است كه مفهوم و كمالات و اوصافش بى حد است.

براى معانى و مفاهیم قرآن مرزى نیست، به همین خاطر است كه تاكنون دست توانا و پرقدرت علم، نتوانسته تفسیرى جامع و كامل براى این كتاب بیاورد، كه هر تفسیرى محدود به حدود علمى مفسّر و تمام تفسیرهایى كه تاكنون نوشته شده و شاید از چند هزار متجاوز باشد، به طور مجموعى نتوانسته‏اند معانى بلند و ملكوتى قرآن را به نحو جامع بیان كنند.

هر روز تفسیر زنده و جدیدى به وسیله فرد یا با شركت افراد، كه در حد و شأن خودشان از علوم اسلامى بهره دارند، با مطالبى جالب‏تر، گویاتر و جامع‏تر از تفاسیر گذشته، به دنیاى علم و معرفت عرضه مى‏شود؛ ولى به اقرار مفسّرین از صد معناى قرآن، به یك معنا آن هم به طور كامل اشاره نشده است، چرا كه مفسّر حقیقى قرآن، خدا، پیامبر و ائمه طاهرین علیهم السلام هستند و آنان هم مطالبى را پیرامون بعضى از آیات، آن هم به قدر لیاقت و استعداد انسان، از خود به جاى گذاشته‏اند.

رسول حق صلى الله علیه و آله درباره آن فرمودند: ظاهِرُهُ انِیْقٌ وَباطِنُهُ عَمِیْقٌ لَهُ نُجُومٌ وَعَلى‏ نُجُومِهِ نُجُومٌ لاتُحْصى‏ عَجائِبُهُ وَلا تُبْلى‏ غَرائِبُهُ.ظاهرش جلوه و زیبایى دارد و باطنش ژرف و عمیق است، ستارگانى دارد و ستارگانش هم ستارگانى دارد، شگفتى‏هایش به شمار نیاید و عجائبش كهنه نگردد

تفسیر بى‏انتها

در كتب شیعه و سنى آمده: «ابن عباس» كه درس قرآن و فهم مفاهیم كتاب الهى را در حد خودش از وجود مبارك امیرمۆمنان علیه السلام كه شاهد نبوت و دارنده‏ همه كتاب بود فرا گرفته مى‏گوید: امیرمۆمنان علیه السلام به من فرمودند: «اگر معانى بلند و مفاهیم ملكوتى سوره حمد كه هفت آیه بیش نیست را براى شما بگویم و شما گفته‏هاى مرا بنویسید، براى انتقال آن نوشته‏ها هفتاد شتر لازم است!!!»

در آثار اسلامى و معارف آسمانى آمده است كه هر آیه قرآن داراى هفتاد معنا و هر معنایى داراى هفتاد مفهوم است كه براى هر آیه چهار هزار و نهصد معنا و ضرب این عدد در همه آیات، منتهى به نوشتن كتابى به پهناى آفرینش مى‏گردد!

راستى اگر جن و انس تمام همت خود را براى كشف گوهرهاى این دریا به كار گیرند، به عمر همه آنان خاتمه داده مى‏شود؛ ولى این دریا همچنان پر از گوهرهاى كشف نشده باقى مى‏ماند.

رسول حق صلى الله علیه و آله درباره آن فرمودند:

ظاهِرُهُ انِیْقٌ وَباطِنُهُ عَمِیْقٌ لَهُ نُجُومٌ وَعَلى‏ نُجُومِهِ نُجُومٌ لاتُحْصى‏ عَجائِبُهُ وَلا تُبْلى‏ غَرائِبُهُ. (كافى: 2/ 598، كتاب فضل القرآن، حدیث 2؛ وسائل الشیعه: 6/ 176، باب 3، حدیث 7657)

«ظاهرش جلوه و زیبایى دارد و باطنش ژرف و عمیق است، ستارگانى دارد و ستارگانش هم ستارگانى دارد، شگفتى‏هایش به شمار نیاید و عجائبش كهنه نگردد.»


منابع:

1- کتاب: بر بال اندیشه ـ حجة الاسلام شیخ حسین انصاریان

2- كافى ج 2

3- كتاب فضل القرآن، حدیث 2

4- وسائل الشیعه ج 6

 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:,

        استخر

          مرد جوان مسيحي كه مربي شنا و دارنده چندين مدال المپيك بود ، به خدا


          اعتقادي نداشت. او چيزهايي را كه درباره خدا و مذهب مي شنيد مسخره ميكرد.


          شبي مرد جوان به استخر سرپوشيده آموزشگاهش رفت. چراغ خاموش بود ولي ماه


          روشن بود و همين براي شنا كافي بود.


          مرد جوان به بالاترين نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز كرد تا درون


          استخر شيرجه برود.


          ناگهان، سايه بدنش را همچون صليبي روي ديوار مشاهده كرد. احساس عجيبي


          تمام وجودش را فرا گرفت. از پله ها پايين آمد و به سمت كليد برق رفت و


          چراغ را روشن كرد.


          آب استخر براي تعمير خالي شده بود!

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: سه شنبه 20 تير 1391برچسب:,

رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

 

محارم نسبی
 

هفت دسته از بانوان و دوشیزگان بر هفت دسته از مردان و پسران محرم اند،


یعنی ازدواج آن ها با یکدیگر حرام است.


رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

محارم نسبی بر دو گونه اند:


1. شرعی که از راه حلال و ازدواج شرعی متولد شده باشند.


2. غیرشرعی که از راه نامشروع و یا زنا متولد شده باشند.


هر دو دسته محرم اند و ازدواج با آن ها حرام است.


ما در بخش توضیح پاسخ از همه ی این افراد با عنوان محارم یاد می کنیم.


محارم رضاعی
 

کسانی که از راه شیرخوارگی با آن ها بستگی پیدا می شود، با شرایطی خاص، (1) محارم رضاعی محسوب می شوند و ازدواج با آن ها حرام است. هرگاه کودکی با شرایطی خاص شیر زنی را بنوشد، آن زن و شوهرش، مادر و پدر رضاعی آن کودک به شمار می روند.


محارم سببی
 

پیوند و علاقه ی زناشویی موجب محرم شدن هر یک از زن و شوهر نسبت به خویشاوندانی است که در این جدول می آید:


ازدواج با این افراد حرام است، افزون بر آن، ازدواج مرد با خواهر زن تا وقتی که همسر او است و همچنین ازدواج با شوهر خواهر تا وقتی که همسر خواهر او است، حرام می باشد.


ب ـ ارتباط یا رابطه به مجموع رفتار های متقابل و کنش ها و واکنش های دو جانبه (3)اطلاق می شود. این رفتار ها شامل رفتار های اقتصادی، علمی، زناشویی و سیاسی می شود. ارتباط با جنس مخالف از یکی از حالات پیش گفته خارج نیست. دو جنس مخالف یا رفتار اقتصادی دارند یا علمی، یا زناشویی و یا سیاسی. صرف نظر از رفتار زناشویی که در قالب خاص خود و بر اساس پیوند ازدواج بین زن و شوهر محقق می شود، سایر رفتار ها مورد توجه است، زیرا این نوشتار درصدد بیان رفتار زناشویی نیست.


ارتباط های اقتصادی، علمی، سیاسی و هر نوع ارتباط قابل تصور دیگر به جز ارتباط زناشویی در یکی از اشکال ارتباط گفتاری، شنیداری و فیزیکی محقق می شود. برای مثال، در بحث اقتصادی، زن و مرد برای انجام یک معامله ابتدا همدیگر را ملاقات کرده، گفت و شنود می کنند و پس از عقد قرارداد، بر اساس عرف با یکدیگر دست می دهند و معامله را به انجام می رسانند.


تمامی این موارد اگر بر اساس آنچه در ادامه می آید، صورت پذیرد، مانعی ندارد و در این مسئله فرقی بین اقوام و دیگران نیست:


رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

ارتباط دختر و پسر برای استفاده ی علمی
 

یکی از انواع ارتباط و معاشرت زنان و مردان، ارتباط علمی است، به گونه ای که مرد و زن (دختر و پسر) برای مباحث علمی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند که در صورت توجه به مسائل زیر هر گونه ارتباط بین دختر و پسر از جمله ارتباطات علمی که در چهارچوب ضوابط و به دور از شهوت رانی باشد، اشکال ندارد. در رابطه ی علمی صورت های زیر قابل تصور است:


1. ارتباط کلامی؛


2. ارتباط نگاهی؛


3. ارتباط فیزیکی.


اول: ارتباط کلامی
 

قرآن مجید به زنان مؤمن دستور می دهد: در کلام، با نرمی سخن مگویید «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا؛ (4)پس به نرمی (و ناز) سخن مگویید، تا کسی که در دلش (نوعی) بیماری است، طمع ورزد، و سخنی پسندیده بگویید.»


آیه درصدد بیان دو مطلب است:


الف ـ فضیلت زنان پیامبر بر دیگر زنان، اگر تقوا داشته باشند.


ب ـ کیفیت و اسباب تقوا که برخی از آن ها عبارت است، از جمله این که: 1. زن نباید هنگام صحبت کردن با نرمی صحبت کند. 2. زینت آرایی و خود نمایی نکردن در جامعه ی اسلامی.


در نتیجه صحبت کردن زن و مرد اگر با قصد لذت و شهوت رانی باشد، هم شنیدن صدای زن برای مرد و هم رسانیدن صدا به گوش مرد برای زن حرام است، و در غیر این صورت، شنیدن صدای جنس مخالف یا رسانیدن صدا به گوش او جایز است.


رابطه با جنس مخالف از نگاه اسلام

تذکرات
 

1. مردها می توانند با نامحرم صحبت کنند با شرایط زیر:


الف ـ به قصد لذت و ریبه نباشد.


ب ـ با صحبت کردن به گناه آلوده نشوند. (5)


2. برای زنان حرام است صدای خود را به گوش نامحرم برسانند.(6)


صحبت کردن با نامحرم در امور غیرضروری مکروه است، به ویژه اگر مخاطب جوان باشد.(7)


3. اگر مردی بداند در صورتی که با نامحرم صحبت کند، به گناه خواهد افتاد، نباید با آن صحبت کند، خواه زن به گونه ای سخن گوید که مرد را به گناه بیندازد یا درباره ی مطلبی صحبت کند که مرد به گناه بیفتد.(8)


4. اگر مردی به قصد به حرام انداختن نامحرمی با او صحبت کند، حرام است.(9)


5. خانم ها نباید در هنگام صحبت کردن با نامحرم صدای خود را رقیق و نازک کنند، به گونه ای که اگر در دل مخاطب مرضی باشد، او را به خود جلب کند، هر چند درباره ی مطالب عادی (و علمی) صحبت کنند.


دوم: ارتباط نگاهی
 

تمامی سخنانی که در ارتباط با سخن گفتن بیان کردیم در مورد نگاه کردن نیز مطرح است در این جا به چند مساله اشاره می شود. نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دست ها اگر به قصد لذت باشد، حرام است، ولی اگر بدون قصد لذت باشد مانعی ندارد. نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است و نگاه کردن به صورت، بدن و موی دختر نابالغ اگر به قصد لذت نباشد و به واسطه ی نگاه کردن هم انسان نترسد که به حرام بیفتد، اشکال ندارد، ولی بنابر احتیاط باید جاهایی را مثل ران و شکم که معمولاً می پوشانند نگاه نکند. زن باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشاند.(10)


سوم: ارتباط فیزیکی
 

سماعة بن مهران می گوید: از دست دادن مرد با زن پرسیدم، امام صادق (ع) فرمود: حلال نیست مرد با زن مصافحه کند، مگر زنی که ازدواج کردن با او حرام است که عبارت اند از: خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهر، دختر برادر و مادر زن. مصافحه تنها از روی لباس باید باشد و نباید دست زن را فشار دهد.(11)


ظاهرا این حکم به دست دادن اختصاص ندارد، بلکه هر تماسی را شامل می شود، زیرا ویژگی خاصی در مصافحه وجود ندارد و علت این که در روایات از آن یاد شده، این است که مورد ابتلا است. همچنین روایت وارد شده درباره ی بیعت زنان با پیامبر اکرم (ص) به وسیله ی فرو کردن دست درون ظرف آب، بیانگر جایز نبودن مصافحه است.


افزون بر این، وقتی نگاه حرام باشد، به یقین لمس کردن حرام است و این مقتضی اولویت قطعی است که از عرف فهمیده می شود. گفتنی است بین جواز نگاه و جواز لمس، ملازمه ای وجود ندارد، یعنی اگر بگوییم نگاه کردن به صورت و دست های بیگانه جایز است، لمس آن جایز نیست، مگر از روی لباس، و به طور کلی در تماس فیزیکی ، قصد لذت ملاک نیست، بلکه صرف این عمل اگر از روی عمد انجام پذیرد، از نظر شرع جایز نیست.(12)


نتیجه


هر گونه ارتباط و معاشرت علمی با رعایت موارد یاد شده جایز است، اما گاهی دیده می شود در دل برخی مردان و زنان شیطان چنان رسوخ می کند که به مراوده و معاشرت با نامحرم گرایش دارند و در حالی که می توانند مطلبی را از همجنس خود و یا محرم بپرسند، اصرار دارند از غیر همجنس نامحرم سوال کنند که از این جهت نیز باید اجتناب و دوری کرد، زیرا این گونه مراوده ها معمولاً با قصد لذت همراه است و شرعاً حرام می باشد و در برخی زمینه ها به عنوان مقدمه ی ترک حرام واجب می شود که هر چند این معاشرت خالی از اشکال باشد، این معاشرت (سخن گفتن، نگاه کردن) را انجام ندهند. علاوه بر این که واقع شدن در جایگاه گناه نیز حرام است.


مساله ی دیگر خلوت است که صرف خلوت (خالی از نگاه، صحبت و یا تماس) موضوعیت دارد و بر منبع آن و پیشگیری از آن اصرار شده است. بودن زن و مرد نامحرم در جای خلوت جایز نیست یا خلاف احتیاط است (13) در ذیل این مسئله علما و مراجع بزرگ تقلید توضیحاتی داده اند.


پي‌نوشت‌ها:
 

1. تحرير الوسيله، امام خميني، کتاب الرضاع.


2. در صورتي که مرد با زن خود آميزش کرده باشد و بنابراين، تنها اجراي عقد براي محرميت کافي نيست.


3. فرهنگ بزرگ سخن، حسن انوري، ج 4، ص 3540.


4. احزاب، 32.


5. العروة الوثقي، ج 2، ص 804.


6. همان.


7. تحريرالوسيله، مسئله 29.


8. همان.


9. همان.


10. توضيح المسايل مراجع، انتشارات جامعه ي مدرسين، ج 2، مسئله 2433، ص 415.


11. وسايل الشيعه، ج 14، باب 15، ح 2.


12. ر.ک: معاشرت زنان و مردان، حسن صادقي.


13. رساله ي مراجع مسئله، 889.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:,

هشدارهای قرآن به گران فروشان


در قرآن مجید که کتاب آسمانی و کلام الهی است به طور صریح و مکرربه کم فروشی اشاره شده و به شدت تقبیح گردیده است و بالاتر از آن قرآن کریم کم فروشی را موجب ویران شدن شهر مدین و نابود شدن قوم آن معرفی کرده است ، در شش سوره از 114 سوره قرآن کم فروشی مورد مذمت قرار گرفته است .

سوره مطففین که این سوره مبارکه که به نام کم فروشان معرفی شده است :

«بسم الله الرحمن الرحیم . ویل للمطففین الذین اذا اکتالوا علی الناس یستوفون . و اذا کالو هم او وزنو هم یخسرون . الا یظن اولئک انهم مبعوثون . لیوم عظیم . یوم یقوم الناس لرب العالمین.»

وای به حال کم فروشان آنان که وقتی چیزی را با پیمانه یا وزن از مردم تحویل می گیرند کاملاً حق خود را استیفاء می کنند ولی وقتی چیزی را تحویل مردم می دهند در پیمانه و وزن کمتر می دهند. آیا آنها عقیده ندارند که بعد از مرگ زنده خواهند شدو به روز بزرگ رستاخیز ایمان ندارند . روزی که تمام مردم در پیشگاه خداوند برای تعیین سرنوشت خود می ایستند، دنباله این سوره شریفه درباره کسانی است که ایمان ندارند و عذابی است که در انتظار آنها است .

این که خداوند متعال راجع به مسأله ی کم فروشی علیرغم آیاتی که در جا های متعدد قرآن آورده است هنگامی که سوره ای را با چنین عنوانی نازل می کند حاکی بر مهم بودن و شایع بودن این مسأله در بین بنی آدم می باشد. و اینکه وقتی این سوره ی مبارکه با چنین جمله ای آغاز می شود وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ یعنی وای برکاهش دهندگانِِ (حق مردم ) و یا به عبارت دیگر یعنی وای بر کم فروشان ، این مطلب نشان از سنگین بودن جرم کم فروشی و حق کشی دارد .

سوره اسراء: واوفوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم . ذلک خیر و احسن تأویلاً .

ترجمه ـ جنس را با پیمانه کامل و وزن درست تحویل بدهید . که این کار خوب می باشد و عاقبت بهتری برای شما دربردارد . در این سوره مبارکه که قبل از اشاره به موضوع پیمانه و وزن صحیح به زنا و قتل نفس و تعدی به مال یتیمان اشاره شده است و کم فروشی در ردیف این گناهها قرار گرفته است .

سوره رحمن: والسماء رفعها و وضع المیزان . الا تطغوافی المیزان . واقیموا الوزن بالقسط ولاتخسروا المیزان .

ترجمه ـ آسمان را خداوند برافراشت و میزان عدل را برقرار کرد . تا در آنچه وزن می کنند تجاوز و تعدی روا ندارید و هرگاه چیزی را وزن می کنید عدالت و صحت ترازو را رعایت کنید و آنچه را وزن می کنید کم ندهید .

سوره انعام: واوفوا الکیل و المیزان بالقسط (پیمانه را تمام و وزن را درست و عادلانه تحویل بدهید)

در این سوره مبارکه خداوند متعال آنچه را بر بندگان خود حرام کرده است برمی شمرد : خودداری از شرک ، و احسان به والدین، و خودداری از کشتن اولاد خود از ترس فقر و تنگدستی، و خودداری از فحشاء ظاهر و باطن، و قتل نفس، وخودداری از تجاوز و دست درازی به مال یتیم، و در آخر صحت پیمانه و وزن و خودداری از کم فروشی است .
وای به حال کم فروشان آنان که وقتی چیزی را با پیمانه یا وزن از مردم تحویل می گیرند کاملاً حق خود را استیفاء می کنند ولی وقتی چیزی را تحویل مردم می دهند در پیمانه و وزن کمتر می دهند . آیا آنها عقیده ندارند که بعد از مرگ زنده خواهند شدو به روز بزرگ رستاخیز ایمان ندارند . روزی که تمام مردم در پیشگاه خداوند برای تعیین سرنوشت خود می ایستند، دنباله این سوره شریفه درباره کسانی است که ایمان ندارند و عذابی است که در انتظار آنها است

سوره اعراف :

 در این سوره شریفه خداوند خطاب به قوم شعیب اهالی شهر مدین می فرماید : پیمانه و وزن را تمام و کمال تحویل بدهید و در مال مردم نقصان روا مدارید و در پهنه زمین پس از آنکه صلاح و اصلاح برقرار شد فساد را منتشر نکنید و این امر برای شما بهتر است اگر ایمان داشته باشید .

سوره هود :

 در این سوره مبارکه نیز خداوند داستان قوم مدین و رفتار ناهنجار آنان را با شعیب پیغمبر و سرنوشت وحشتناک آنها را بازگو می کند و در خصوص کم فروشی می فرماید :

و همچنین برای مردم مدین برادرشان شعیب را فرستادیم . شعیب به آنان گفت ای قوم خدای یگانه را پرستش کنید که پروردگار دیگری جز او ندارید و در پیمانه ترازو کم فروشی نکنید ، من شما را در حال و روز خوبی می بینم ولی برای شما بیم دارم از فرا رسیدن روزی که عذاب آن شما را هر طرف دربرگیرد ای قوم پیمانه و ترازو را از روی عدالت به تمام و کمال ادا کنید و حق مردم را ضایع نکنید و در روی زمین فساد را پراکنده نسازید . آنچه که بدون کم فروشی و با اطاعت از دستورات الهی برای شما باقی می ماند متضمن خیر و برکت بیشتر می باشد اگر ایمان داشته باشید ، و من مأمور مراقبت شما نیستم بلکه خدا ناظر و مراقب شما است...»
گرانی

کم فروشی و گران فروشی در احادیث

گران فروشی یکی از آفت های کسب روزی حلال است که بسیاری از اهل بازار ممکن است دانسته یا ندانسته به آن مبتلا شوند. درآمد حاصل از گران فروشی حرام است و باید به صاحبان حق برگردانده شود و فروشنده ای که گران فروشی کرده، شرعا مالک آن اموال نیست،زیرا درآمد حاصل از گران فروشی، حرام است و از حق الناس به شمار می رود که باید به صاحب اصلی آن برگردانده شود.

در حدیثی از آقا امام صادق علیه السلام داریم که می فرمایند:

«مغبون ساختن مؤمن، حرام است و مغبون ساختن کسی که در قیمت کالا (و سالم بودن جنس) به فروشنده اعتماد کرده، حرام است.»(کافى ، ج 6، ص 153)

 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: هر مردی که قوت مردم را بخرد و تا چهل روز آنرا نگاه دارد به انتظار اینکه مسلمانان در گرانی واقع شوند گناهی کرده که اگر تمام آن قوت را بفروشد و پولش را صدقه بدهد، کفاره آن گناهی که کرده نمی شود.
مهم ترین عامل در عدالت از جمله عدالت در خرید و فروش و ایجاد امنیت و اعتماد عمومی، دین و ایمان است
کم فروشی و کم کاری در کارهای مختلف

نکته دیگر اینکه گاهى مساله کم فروشى تعمیم داده مى شود به گونه اى که هر نوع کم کارى و کوتاهى در انجام وظائف را شامل مى شود، به این ترتیب کارگرى که از کار خود کم مى گذارد، آموزگار و استادى که درست درس نمى دهد کارمندى که به موقع سر کار خود حاضر نمى شود و دلسوزى لازم را نمى کند، همه مشمول این حکمند و در عواقب آن سهیمند. البته الفاظ آیاتى که در بالا گفته شد مستقیما شامل این تعمیم نیست، بلکه یک توسعه عقلى است ولى تعبیرى که در سوره الرحمن خواندیم: «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِیزانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ» اشاره اى به این تعمیم دارد.

 
مهمترین موانع برای کم فروشی

 مهم ترین عامل در عدالت از جمله عدالت در خرید و فروش و ایجاد امنیت و اعتماد عمومی، دین و ایمان است. خداوند در آیاتی از جمله 1 تا 6 سوره مطففین اعتقاد به خدا را مهم ترین عامل در عدالت اقتصادی و مانع جدی در برابر کم فروشی معرفی می کند و در آیات 85 و 86 سوره هود به ایمان به عنوان مهم ترین بازدارنده از کم فروشی انسان ها توجه می دهد.

در حقیقت عناصر دین و دینداری (هود، آیه 87 و نیز مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 286) و نماز با اخلاص (مجمع البیان، همان، ص 284) و تقوا (شعراء، آیات 181 تا 184) مهم ترین عوامل بازدارنده از کم فروشی و گرایش به عدالت در همه حوزه ها از جمله اقتصادی است.

اگر جامعه ای بخواهد به سوی کم فروشی نرود و عدالت اقتصادی بلکه عدالت جامع را تجربه کند می بایست بر این عناصر بینشی و نگرشی تأکید و توجه داشته باشد و تنها  با افزایش مأموران نظارتی نمی توان به این مهم دست یافت؛ چرا که انسان باید وجدانی به نام فطرت الهی بیدار، داشته باشد تا بتواند از درون، خود را نظارت و مدیریت و مهار نماید؛ زیرا اگر چنین پلیس داخلی و پاسبان نفس نباشد نمی توان امید داشت که از کم فروشی رهایی یافت؛ چرا که پس از رفتن مأموران بیرونی، شخص دوباره به همان بی عدالتی و کم فروشی گرایش می یابد و آن را مرتکب می شود. از این رو خداوند و پیامبران همواره بر مأموران درونی از بینش توحیدی و معاد و حسابرسی قیامت و نماز و تقوا توجه داده اند و آن را مهم ترین ابزارهای مبارزه با بی عدالتی معرفی کرده اند.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:,


با وفاترین افراد از نگاه قرآن


احترام به پیمان و لزوم عمل به آن ریشه فطری دارد. هر انسانی لزوم عمل به پیمان را در نخستین مدرسه تربیت، یعنی فطرت و سرشت انسانی می‌آموزد و از آن الهام می‌گیرد. کودکان در آغاز زندگی، با سرشت پاک خود، عمل به پیمان را لازم می‌دانند.

پیمان

خداوند بزرگ در قرآن کریم، خود را باوفاترین می شمارد و می‌فرماید:

«وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ؛ چه کسی به پیمانش پای بندتر از خداست». (توبه: 111)

خداوند منان، کمترین احتمال پیمان شکنی را نسبت به خود قاطعانه مردود می شمارد:

«فَلَنْ یُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ؛ خداوند هرگز پیمان شکنی نمی‌کند».(بقره: 80)

آن گاه بندگان مۆمن خود را نیز به وفاداری و پایبندی به تعهدات شان فرا می‌خواند و از نقض عهد و بی وفایی بازمی دارد. خداوند در آیه ای با بیان نشانه های خردمندان حق جو بیش از هر چیز، وفای به عهد و پیمان را گوشزد می‌کند:

«الَّذینَ یُوفُونَ به عهدِ اللّهِ وَ لا یَنْقُضُونَ الْمیثاقَ؛ آن‌ها کسانی هستند که به عهد الهی وفا می‌کنند و پیمان را نمی‌شکنند». (رعد: 20)

خداوند حکیم، در آیه دیگری، وفاداری به هر پیمانی را از مۆمنان می‌خواهد و می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به پیمان‌ها وفا کنید». (مائده: 1)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز وفای به عهد را از شرایط اساسی ایمان می‌داند و حضرت امیر علیه‌السلام نیز در فرمان خود به مالک اشتر، به اهمیت این مسئله در اسلام و جاهلیت اشاره می‌کند و آن را مهم‌ترین و عمومی‌ترین قانون اجتماع می شمارد:

اگر با دشمنی پیمانی بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری، به پیمان خویش وفادار بمان و ذمه‌ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار ده که در میان واجبات الهی، هیچ موضوعی همانند وفای به عهد در میان مردم جهان، با تمام اختلافاتی که با هم دارند، مورد اتفاق عمومی نیست.

تا آنجا که مشرکان نیز پیش از مسلمانان در روابط خود بدان پایبند بودند؛ زیرا از پی آمدهای پیمان شکنی خاطرات تلخی داشتند.

احترام به پیمان و لزوم عمل به آن ریشه فطری دارد. هر انسانی لزوم عمل به پیمان را در نخستین مدرسه تربیت، یعنی فطرت و سرشت انسانی می‌آموزد و از آن الهام می‌گیرد. کودکان در آغاز زندگی، با سرشت پاک خود، عمل به پیمان را لازم می‌دانند.

پیمان شکنی را نکوهش می‌کنند و از پیمان‌های توخالی برخی پدران و مادران ناراحت می‌شوند. در عین حال، کودکان با این احساس، رشد می‌کنند.
در برخی روایت‌ها، عمل به وعده های اخلاقی به صورت یک امر واجب مطرح شده است. این نشان دهنده اهمیت عمل به چنین وعده‌هایی است. تا آنجاکه برخی پیشوایان معصوم می‌فرمایند: یَجِبُ عَلی الْمُۆْمِنِ الوفاءُ بالمَواعیدِ؛ بر فرد با ایمان لازم است به پیمان خود عمل کند

به خاطر فطری بودن این اصل در جامعه انسانی، نقض عهد و پیمان شکنی از رذایل اخلاقی شمرده می‌شود و ضربات شکننده و جبران ناپذیری بر شخصیت و انسانیت فرد، وارد می‌سازد و در صحنه های سیاسی، هیچ چیز رسواتر از پیمان شکنی نیست.

تنها ملتی عزیز است که به تعهدات خود عمل کنند و آن‌ها را محترم بشمارند.

قرآن مجید، دستور می‌دهد تا به عهد و پیمان خود پیوسته وفادار باشیم و بدانیم که در برابر خدا مسئولیم. وَ به عهدِ اللّهِ أَوْفُوا ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ. (انعام: 152) به عهد الهی وفا کنید. این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده است تا متذکر شوید.

و نیز می‌فرماید: وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْوءُلاً. (اسراء: 34) به پیمان‌های خود وفادار باشید زیرا از پیمان‌ها سۆال خواهد شد.

و در آیه دیگری هم آمده است: «وَ الَّذینَ هُمْ ِلأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ؛آنان (مۆمنین) به امانت و عهد و پیمان خود وفادارند». (مۆمنون: 8)

این سه آیه جایگاه پیمان را در قرآن روشن می‌سازد و اهمیت ویژه آن را بیان می‌کند. نادیده گرفتن پیمان‌ها، جز خودخواهی و بی اعتنایی به حقوق دیگران و سبک شمردن شخصیت آن‌ها علتی ندارد و افراد خودخواه و پیمان شکن از دید پیامبر اکرم نکوهش شده‌اند. چنان که ایشان فرموده است: «لا دینَ، لِمَن لا عهدَ له؛ آن کس که به پیمان خود وفادار نیست، مسلمان نیست».

 
وفای به عهد

رعایت پیمان‌ها حتی در برابر دشمنان

وفای به عهد، تنها در محدوده روابط داخلی مسلمانان خلاصه نمی‌شود، بلکه مسلمانان موظفند در برابر بیگانگان، کافران و دشمنان نیز به تعهدات خود پای بند باشند.

قرآن مجید، بزرگ‌ترین دشمن اسلام را یهود و مشرکان می‌داند. آنجا که می‌فرماید: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا. (مائده: 82) یهود و مشرکان را لجوج‌ترین دشمن نسبت به افراد با ایمان می‌یابی.

همین قرآن، هر زمان که پای پیمان به میان می‌آید، دستور می‌دهد که مسلمانان پیمان‌های خود را حتی با این گروه‌ها حفظ کنند و چیزی از آن کم نکنند. در آیه ای می‌فرماید: إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقین. مگر با آنان که در نزدیکی مسجدالحرام پیمان بستید تا آنان به پیمان خود وفادارند، شما نیز وفادار باشید. همانا خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد. (توبه: 7)

با توجه به نکوهشی که قرآن درباره پیمان شکنان می‌کند، می‌توان از نظر اسلام در این باره به خوبی باخبر شد. برای مثال، در این آیه آمده است: وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ. (توبه: 12) اگر آنان پیمان‌های خود را شکستند و در آیین شما طعن زدند، سران کفر را بکشید. برای آنان پیمانی نیست. شاید آنان بپرهیزند.

در آیه دیگر با شدت هرچه تمام‌تر دستور می‌دهد که با پیمان شکنان نبرد کنید؛ چنان که می‌فرماید: «أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْمًا نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ؛ چرا با گروه پیمان شکن نبرد نمی‌کنید». (توبه: 13)

در اهمیت حفظ پیمان، همین بس که اگر در میدان نبرد، فردی از دشمن بخواهد از منطق اسلام آگاه شود، آن گاه درباره گرایش به اسلام تصمیم بگیرد، به حکم قرآن، باید به او امان داد و پیمان بست تا سخن خدا و منطق قرآن را به خوبی بشنود.
احترام به پیمان و لزوم عمل به آن ریشه فطری دارد. هر انسانی لزوم عمل به پیمان را در نخستین مدرسه تربیت، یعنی فطرت و سرشت انسانی می‌آموزد و از آن الهام می‌گیرد. کودکان در آغاز زندگی، با سرشت پاک خود، عمل به پیمان را لازم می‌دانند

هرگاه بخواهد به اردوگاه خود بازگردد، باید او را با کمال احترام به آنجا بازگرداند و این حقیقت در این آیه به خوبی منعکس شده است: وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتّی یَسْمَعَ کَلامَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ. (توبه: 6) هرگاه مشرکی امان بخواهد تا سخن خدا را بشنود، به او امان بده تا کلام الهی را گوش کند، آن گاه او را به جایگاه خود باز گردان.

 
عمل به وعده های اخلاقی

گروهی از مردم به پیمان‌های رسمی اهمیت ویژه ای می‌دهند، ولی به وعده های اخلاقی خود چندان احترامی نمی‌گذارند. وعده کردن و عمل نکردن نزد آنان جرم و گناهی شمرده نمی‌شود، در صورتی که بی اعتنایی به چنین وعده های دوستانه ای، هر چند جرم به شمار نیاید، از نظر اصول اخلاقی اسلام بسیار نکوهیده است.

این رفتار نوعی کم شخصیتی و بی اعتنایی به دیگران به شمار می‌آید. پیامبر گرامی اسلام فرمودند:

«مَنْ کان یُۆمِنُ باللّه والیومِ الآخِرِ فَلَیْفِ اِذا وَعَد. آن کس که به خدا و روز رستاخیز ایمان دارد، باید به وعده های خود وفادار باشد.»

در برخی روایت‌ها، عمل به وعده های اخلاقی به صورت یک امر واجب مطرح شده است. این نشان دهنده اهمیت عمل به چنین وعده‌هایی است. تا آنجاکه برخی پیشوایان معصوم می‌فرمایند:

«یَجِبُ عَلی الْمُۆْمِنِ الوفاءُ بالمَواعیدِ؛ بر فرد با ایمان لازم است به پیمان خود عمل کند».

متأسفانه پیمان شکنی و خلف وعده، امروزه در زندگی بسیاری از مردم به ویژه صنعت کاران به وفور دیده می‌شود. البته گروهی هم به خاطر خودشیرینی چیزی را متعهد می‌شوند که توانایی اجرای آن را ندارند. این گروه، غافلند که وعده های خارج از توانایی، از شخصیت انسان می‌کاهد و او را یک فرد غیراصولی و بی مبنا معرفی می‌کند.



منابع :

1- تحف العقول، ص 45 .

2- امالی طوسی، ص 229، ح 53 .

3- علل الشرایع، ص 584، ح 26 .

4- کنزالعمال، ج 4، ص 365، ح 10937 .

5- غررالحکم، ح 3327 .

6- وبلاگ طلبه یاشار

 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

Quran Flash ابزاری قدرتمند برای مرور قرآن کریم می باشد این نرم افزار در واقع یک مالتی مدیای جهت مرور قرآن می باشد که قابلیت هایی جالبی داشته که از آن جمله می توان به قابلیت مرور قرآن به صورت صفحه به صفحه اشاره نمود. البته فهرستی نیز در این نرم افزار مالتی مدیا به دو صورت چینش بر اساس اسامی سوره ها و چینش بر اساس شماره جزء ها موجود می باشد. امید است این مجموعه قرآنی مورد پسند کلیه کاربران و روزه داران محترم قرار بگیرد

قابلیت های کلیدی نرم افزار Quran Flash:
- مرور کلیه سوره ها بدون نیاز به نصب ابن نرم افزار
- قابلیت مرور صفحه به صفحه قرآن کریم
- فهرست بندی بر اساس نام سوره ها و یا شماره جزء های قرآن
- قابلت اجرا بروی نسخه های مختلف ویندوز
- محیطی با کاربری ساده و آسان
- و...

 


دانلود با حجم ۱۸ مگابایت

پسورد فایل : www.kamyabonline.com

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 مرداد 1390برچسب:,

 

نیایش درختان

گاه ، وقتی پدر یا مادر درباره ی موضوعی با شما سخن می گویند . جمله ای زیبا از مولا علی (ع)را بیان می کنند . تا شما حرف هایشان را بهتر درک کنید.شما سعی می کنید آن جمله را در ذهنتان جای دهید

در این کتاب امام علی (ع) دوستدار یتیمان  و درماندگان ، در باره ی خدا شناسی ، جهان فرشتگان ، طبیعت انسان ها و ... سخن می گوید .

(نیایش درختان عنوان کتابی است که به انتخاب مصطفی رحماندوست و افسانه شعبان نژاد به انتشار کانون پروش فکری کودکان ونوجوانان می باشد)

در این کتاب می خوانید :

بخشنده باش اما زیاده روی نکن

در دوستی با دوستت زیاده روی نکن و با آرامش دوستی کن شاید روزی دشمن تو بشود

و...


نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 مرداد 1390برچسب:,

 

 معرفی سوره ی حدید

تعداد آیه : 29  

تعداد کلمه : 544

محتوای سوره :

• توحید و صفات خدا و انعکاس 20صفت از صفات الهی

• عظمت ماهیت قرآن

• اوضاع منافقان و مومنان در قرآن

• بحث توحیدو نبوت و معاد

• تشویق به انفاق در راه خدا و تقویت پایه های جهاد فی سبیل الله و بی ارزش بودن اموال دنی

ا • عدالت اجتماعی یکی از اهداف مهم پیامبران

• سرزنش گوشه گیری و انزوای اجتماعی ترتیب سوره : به ترتیب جمع آوری ، پنجاه و هفتمین سوره است و به ترتیب نزول ، نودوسومین سوره است که بعد از سوره زلزال و قبل از سوره محمد نازل شده است .

فضیلت سوره :

پیامبر (ص) فرمودند : (کسی که سوره حدید را بخواند در ردیف کسانی که به خدا و پیامبرش ایمان آورده اند نوشته خواهد شد . )  

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 شهريور 1390برچسب:,

 

معرفی سوره ی نحل

تعداد آیه:128

تعداد کلمه :840

معنی سوره:زنبور عسل

نام های دیگر:نعم(ج نعمت)

علت نامگذاری:آیه ی 68و69 درباره ی زنبور عسل و خانه سازی آن و تهیه ی عسل از میوه ها و گلها و شفا بخش بودن عسل و الهام خدایی به زنبور سخن گفته شده است که یکی از نشانه های زیبای توحید و قدرت و رحمت خداوند است.

محتوای سوره:تشریح ریزه کاری های نعمت های زمینی و آسمانی خداوند برای بیدار کردن حس شکرگزاری انسان از این طریق نزدیک ساختن او به خدا ،تشریح نعمت های :دریا ،باران،نور آفتاب،انواع گیاهان،میوه ها و مواد غذایی،ماهی ها ،کشتی،جواهرات دریایی،روشنایی ستارگان،حیواناتی که خدمتگزار انسان هستند،منافع و برکاتی که از حیوانات بدست می آید.

ذکر دلایل توحید و عظمت خلقت خدا،وحی بعثت و معاد.بر حذر داشتن انسان از وسوسه های شیطان.قسمت هایی از احکام اسلامی مانند دستور به عدل هجرت،جهاد،دعوت به شکر گزاری از نعمت ها .ذکر ابراهیم قهرمان توحید به عنوان  یک بنده ی شکر گذار

فضیلت سوره : پیامبر اسلام (ص)  فرمود: کسی که این سوره را بخواند خداوند او را در برابر نعمت هایی که در این جهان به او بخشیده محاسبه نخواهد کرد(منبع:مجمع البیان-جلد 6-صفحه 347. )

 

 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 شهريور 1390برچسب:,

 

معرفی سوره ی حجرات

 تعداد آیه:18

تعداد کلمه:343

معنی سوره:حجره ها واتاق ها
نام های دیگر :اخلاق و آداب

علت نام گذاری:آیه 4 علت نام گذاری این سوره می باشد

محتوای سوره:آداب بــــر خورد با پیامبر اسلام،اخلاق و آداب اجتماعی،نهی از عوامل اختلاف افکن مانند تمسخر، بد گمانی و سوءظن ، تجسس  ، غیبت ، لقب بـد دادن، عیب جویی .

هیچ چیز ملاک برتری نیست (ثروت ، مقام و ...).ایمان و اعتقاد قلبی.علم و آگاهی خدا از همه ی اسرار نهان عالم هستی و اعمال انسان

فضیلت سوره : امام صادق (ع) فرمود:هر کس سوره ی حجرات را در هر شب یا روز بخواند از زائران حضرت محمّد (ص) خواهد بود(مجمع البیان)

 

 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 شهريور 1390برچسب:,

 

یک  قصه یک آیه

آن ها گوشت آدم خورده بودند

(کسانی که ایمان آوردند از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پاره ای از گمان ها گناه است و جاسوسی نکنی و بعضی از شما غیبت بعضی دیگر نکنید. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد یا از آن کراهت دارید؟ از خدا بترسید که خدا توبه پذیر و مهربان است.)(سوره ی حجرات آیه ی 12)

هوای مدینه بسیار گرم بود مسلمانان به دستور پیامبر (ص) آن روز را روزه گرفته بودند.همه منتظر اذان مغرب بودند تا با اجازه ی پیامبر افطار کنند.صدا ی اذان سر تا سر مدینه را فرا گرفت .

مسلمانان برای بر پایی نماز و کسب اجازه برای افطار به طرف مسجد رفتند.بعد از تمام شدن نماز مردم یکی یکی به محضر پیامبر می آمدند و کسب اجازه می کردند و پیامبر به آنها اجازه افطار می دادند .

 در این میان ، مردی سالخورده ، لنگان لنگان به سمت پیامبر(ص)آمد و گفت:«ای پیامبر خدا دو دختر دارم که هر دو روزه دارند و منتظر اجازه شما هستند تا بتوانند افطار کنند آیا اجازه افطار می دهید؟»

پیامبر(ص)نگاه معنی داری به مرد انداخت ولی پاسخی نداد.برای بار دوم مرد سوالش را تکرار کرد اما بازهم جوابی نشنید

مرد که از بی اعتنایی پیامبر تعجّب کرده بود، برای بار سوم سوالش را تکرار کرد . پیامبر فرمود : ( دختران تو که روزه نبوده اند . برای چه از من کسب اجازه می کنی ؟)

مرد با تعجب گفت : اما دختران من روزه دارند و از سحرگاه امروز تا کنون چیزی نخورده اند .

پیامبر فرمودند : چیزی نخورده اند ؟ آنها گوشت مردم خورده اند و تو می گویی چیزی نخورده اند ؟

مرد که از سخنان پیامبر چیزی متوجه نمی شد نگاهی به اطرافش کرد و گفت : یا رسول الله چگونه ممگن است که دخترن من گوشت مردم را بخورند ؟

پیامبر فرمود:به خانه برو و به دخترانت بگو تا آنچه در طول روز خورده اند بیرون بریزند ، تا بتوانی متوجه صحبت های مر بشوی .

مرد باسرعت از مسجد بیرون رفت و بعد از ساعتی در حالی که رنگ صورتش بر افروخته شده بود بازگشت . با عجله نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: «یا رسول الله وقتی به خانه رفتم دخترانم را مجبور به استفراغ کردم و با تعجب تکه ها ی گوشت را می دیدم که از دهان آن ها خارج می شد وقتی از آن ها سوال کردم که آیا چیزی خورده اید قسم خوردند که هیچ نخورده اند. پیرمرد از شدت تعجب ، عرق از پیشانی اش جاری شده بود . پیامبر نگاهی به او انداخت و فرمود :«خدا وند می فرماید اگر کسی غیبت فردی را بکند مانند این است که گوشت مردار او را خورده است دختران تو نیز امروز غیبت کرده بودند قسم به خدا یی که جانم در که جانم در دست اوست اگر آن ها از این گناه بزرگ توبه نکنند اهل آتش خواهند بود »

مرد در حالی که سرش را تکان می داد دست هایش را بر سر زد و با عجله به سمت خانه حرکت کرد تا دخترانش را از عاقب کارشان مطلع سازد.

منبع : ماهنامه ی قرآنی باران شماره ی174.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 شهريور 1390برچسب:,

 

جهان در حال انبساط:

                                                                              ((بسم الله الرحمن الرحیم))

   روی یک بادکنک چند نقطه بگذارید و شروع به

  باد کردن آن کنید.هرآنچه بادکنک بزرگترمی شود

  فاصله ی این نقطه ها هم از هم بیشتر میشود .شاید

 باورتان نشود اما جهانی که ما در آن زندگی میکنیم

 شبیه بادکنک ،در حال بزرگتر شدن است.

جهان ما از صدها میلیارد کهکشان خیلی بزرگ تشکیل شده است.چنین ابعادی را ابعاد کیهانی میگوییم....

انشتین در سال 1915 م نظریه ی نسبیت عام را بیان کرد و دو سال بعد سعی کرد که این نظریه را برای کیهان (جهان در ابعاد بزرگ)به کار گیرد.وقتی او معادلاتش را نوشت،متوجه شد اگر آن معادله ها درست باشند،جهان باید در حال بزرگ شدن باشد.این نتیجه از نظر اینشتین خیلی نتیجه ی بدی بود .چون او در آن زمان فکر میکرد اندازه ی جهان ثابت است ،بنابراین سعس کرد معادلاتش را طوری تغییر دهد که این اتفاق نیفتد.

اما اینشتین خیلی خوش اقبال نبود.چون فقط 12 سال بعد،منجمی بنام ادوین هابل با بررسی سرعت کهکشان های دور دست متوجه ی شد آن ها در حال دور شدن ما هستند و جهان در حال انبساط است.

در قرآن کریم

خداوند در آیه ی 47 سوره ی ذاریات می فرماید:

((و آسمان را به قدرت خویش بنا کردیم.و آن را گسترش میدهیم.))

فکر میکنید منظور این آیه چیست؟

منظور از انبساط جهان این نیست ک مثلا منظومه ی شمسی هم در حال بزرگ شدن و از هم پاشیدن است.بلکه وقتی ما از بزرگ شدن جهان صحبت میکنیم منظور دور شدن کهکشان ها در ابعاد بزرگ و کیهانی است.جهان ما دارد بزرگ و بزرگ تر میشود ،درست شبیه بادکنی که باد میکنید،بزرگ و بزرگتر ...  .

ولی اگر آن بادکنک را زیاد باد کنید میترکد.

پس موظب باشید جهان ما مانند آن بادکنک نترکد. 

(منبع: مجله ی رشد)

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 شهريور 1390برچسب:,

هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرضَ فِی سِتَّةِ اَیَّامٍ...

او خدایی است که آسمان ها و زمین را آفرید در شش دوره... . {سوره ی حدید آیه ی4}

همان طور که در قرآن آمده زمین و آسمان ها در شش دوره آفریده شده است از لحاظ علم زمین شناسی نیز زمین در شش دوره بوجود آمده است که این نشانی بر حقّانیّت قرآن است .

...وَ اَنزَلنَا الحَدِیدَ فِیهِ بَاءسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنّاَسِ...

...و آهن را که در آن سختی شدید و منافع برای مردم است فرو فرستادیم... .

{سوره ی حدید آیه ی 25}

طبق سخن قرآن آهن از آسمان آمده و اختر شناسان نیز بر این باورند که آهن عنصری بیگانه است و به صورت شهاب به زمین فرود آمده است که این نشانی بر حقّانیّت قرآن است .

وَ الخَیلَ وَ البِغَالَ وَ الحَمِیرَ لِتَرکَبُوهَا وَ زِینَةً وَ یَخلُقُ مَا لَا تَعلَمُونَ

و اسب و استر و حمار را برای سواری و زیبایی مسخّر شما گرداندیم و وچیز دیگری هم که هنوز نمی دانید .

{سوره ی نحل آیه ی 8}

بر اساس این آیه خداوند پیشگویی وسیله ی نقلیه ای را کرده کرده است و در عصر حاضر نیز ما شاهد این وسلیل هستیم یعنی خودرو ، قطار ، هوا پیما و ... که این نشانی بر حقّانیّت قرآن است .

قَالُوا ادعُ لَنَا رَبََّکَ یُبَیِِّن لَّنُا مُا لَو نُهَا قَالَ اِنََّهُ, یَقُوُل ِانَّهَا بَقَرَةٌ صَفرَآءُ فَاقِعٌ لَّو نُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ

قوم گفتند از خدا بخواه رنگ آن گاو را نیز معیّن فرماید موسی جواب داد خدا می فرماید گاو زرّینی باشد که رنگ آن بینندگان را فرح بخشد .

{سوره ی بقره آیه ی 69}

طبق سخن قرآن خداوند پاسخ داده گاو باید زرد رنگ باشد تا مردم با دیدن آن شاد شوند امروزه روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که هر رنگ تاءثیری بر ذهن بیننده دارد که رنگ زرد موجب شادی می شود و قرآن این موضوع را در هزار سال قبل بیان کرده است که این نشانی بر حقّانیّت قرآن است.

...مَن یُرِد اَن یُضِلَّهُ, یَجعَلُ صَدرَهُ, ضَیِّقاً حَرَجاً کَاَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَآءِ...

...هرکه را خواهد گمراه نماید سینه ی او را تنگ و سخت نماید گویی می خواهد به آسمان صعود کند... .

{سوره ی انعام آیه ی 125}

همان طور که در قرآن آمد است خداوند قادر به تنگ کردن سینه انسان هاست منظور از سینه شش و ریه است که تنگ و بسته شدن آن ها موجب مرگ می شود خداوند در این آیه مثالی زده که به این صورت است گویی می خواهد به آسمان صعود کند و بر اساس دانش امروزی ثابت شده است که هر چه از سطح زمین دور تر شویم فشار هوا نیز کمتر می شود و انسان به سختی قادر به تنفّس خواهد بود و این آیه نشانی بر حقّانیّت قرآن است.

اللهُ الَّذِی خَلَقَ سَبعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الاَرضِ مَثلَهُنَّ...

خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و زمین را مثل آن]هفت طبقه[ آفرید... .

{سوره ی طلاق آیه ی 12}

در آیه ی ذکر شده خداوند فرموده که زمین را هفت لایه آفریده که این سخن با دانش امروزی مطابقت دارد یعنی براساس علم زمین شناسی زمین به صورت لایه لایه متشکّل از هفت لایه است پس این آیه نشانی بر حقّانیّت قرآن است.

وَ الجِبَالَ اَوتَاداً

و کوه ها را مانند میخ نگهبان قرار دادیم

{سوره ی نباء آیه ی 7}

بر اساس این سخن قرآن کوه ها محافظ زمین هستند که مانند میخ در زمین فرو رفته اند و آن را نگه داشته اند که این آیه با علم امروز مطابقت دارد و ما در کتاب های زمین شناسی مشاهده می کنیم که هر چه برامدگی زمین بیشتر باشد پوسته ی زمین هم در آن ناحیه در گوشته نفوذ بیشتری کرده است در نتیجه پوسته متلاشی نمی شود پس این آیه نشانی بر حقّانیّت قرآن است.

اِذَا الشَّمسُ کُوِّرَت

هنگامی که خورشید تاریک شود

{سوره ی تکویر آیه ی 1}

بر اساس این آیه خداوند روز قیامت را در روزی قرار داده که خورشید تیره و سیاه شود از نظر اخترشناسان ستاره ستاره هایی مانند خورشید در پایان عمر خود ابتدا بسیار بزرگ می شوند سپس کوچک شده و به رنگ های سفید و مشکی در می آیند که همان وعده ی خدا در روز قیامت است پس این آیه نشانی بر حقّانیّت قرآن است.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 شهريور 1390برچسب:,

 

معرفی سوره الرحمن

معنی : بخشنده

علّت نامگذاری : آیه ی اوّل سوره که از صفات خداوند می باشد به عنوان تعلیم دهنده ی قرآن و آفریننده ی انسان و آموزنده ی بیان،رحمت واسعه خداوند که سر آغاز این سوره است و پیام آور رحمت الهی است

نام های دیگر سوره : اَلَاء-عَرُوسُ القُرآن

محتوا ی سوره : چگونگی آفرینش جن و انس-نشانه ها و آیات خداوند در زمین و آسمان-سرنوشت مجرمان و مجازات های آن ها-تکرار 31بار آیه ی«فَبِاَیِ الَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَان»

فضیلت سوره : رسول الله(ص) فرمود:«هر کس سوره ی الرحمن را بخواند خداوند به ناتوانی او رحم می کند و حق شکر نعمت هایی را که به او ارزانی داشته، خودش اداء می کند»

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 شهريور 1390برچسب:,

 

فَبِاَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان

پس کدام نعمت پروردگارتان را انکار می کنید؟

در قرآن کریم گاهی اوقات خداوند متعال برخی آیات را تکرار کرده است از جمله در این سوره مکرراً آیه ی فَبِاَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان تکرار شده است ؛ علت این تکرار ها چیست؟

برای پاسخ به این سئوال قسمتی از مطالب تفسیر نور را نقل می کنیم :

تکرار مثبت : برای ایجاد یک فرهنگ ، تکرار مسائل ، مهم وضروری است.

رسول خدا(ص) فرمود:«اِنِی تارِکٌ فی کُم الثَّقلَین کِتابُ اللهِ و عِترَتی»تا رابطه ی قرآن و عترت را نزد مردم محکم سازد.

پس از نزول آیه «وَ اَمُر اَهلَکَ بِالصَلاة» تا چند ماه رسول خدا(ص) هنگام صبح در خانه ی فاظمه ی زهرا می آمد و می فرمود:«اَلصَّلاة اَلصَّلاة» تا به مردم اعلام کند اهل بیت من همان کسانی هستند که در خانه ی علی وفاطمه هستند .

در حدیث می خوانیم:دلیل چهار مرتبه تکرار "الله اکبر" در آغاز اذان ، آن است که مردم از غفلت در آیند ولی هنگامی که متوجه شدند ، باقی جملات به دو بار تقلیل می یابد .

گاهی حضرت علی (ع) به خاطر ایجاد حسّاسیِت در مردم ، الفاظی را تکرار می کردند. چنان که به فرزندانش وصیّت می کند:«الله الله فِی الاَیتام...،الله الله فِی جِیرانِکُم،الله الله فِی الصَّلاة،الله الله فِی القُرآن... که لفظ جلاله ی "الله" تکرار شده است.

تکرار نماز در هر شبانه روز برای آن است که هر روز گامی به خداوند نزدیک شویم.

تکرار سفارش به تقوا در هر یک از خطبه های نماز جمعه در هر هفته بیان گر نقش تکرار در تربیت دینی مردم است .

اصولاً بقای زندگی با تنفّس مکرر است و کمالات ، در صورت تکرار حاصل می شود با یک بار انفاق و رشادت ، ملکه ی سخاوت و شجاعت در انسان پیدا نمی شود ، همان گونه که رذائل و خبائث در صورت تکرار ، در روح انسان ماندگار می شوند.

دلایل تکرار در آیات : تکرار ، گاهی برای تذکر و یاد آوری نعمت های گوناگون است. نظیرتکرار آیه ی «فَبِاَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ»

گاهی برای هشدار و تهدید خلافکاران است. نظیر تکرار آیه ی «فَوَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبینَ»

گاهی برای فرهنگ سازی است . نظیر تکرار «بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ» در آغاز هر سوره.

گاهی برای اتمام حجت است . مانند آیه ی «وَ لَقَد یَسَّرنَا القُرآنَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکِرٍ»

گاهی برا ی انس بیشتر و نهادینه شدن. مانند تکرار آیه ی «اُذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیراً»

گاهی برای بیان دستورات جدید است. نظیر تکرار «یَا اَیُهَا اللَذِینَ آمَنُوا...»

گاهی به منزله ی قطع نامه برای فراز هر مطلب یا سخنی است. چنان که در سوره ی شعراء پس از پایان گزارش کار هر پیامبری می فرماید: «اِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ العَزِیزُ الرَحِیمُ».    

منبع: تفسیر نور جلد 9 صفحه ی 385

 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 شهريور 1390برچسب:,

 

آداب سخن گفتن

عَلَّمَهُ البَیانَ (الرحمن / 4)

به او بیان آموخت .

قدرت بیان و سخن گفتن ،هدیه ی الهی به انسان است و قرآن برای شیوه ی بیان دستوراتی داده است ، از جمله:

مستدل و محکم باشد«قَولاً سدیداً»

پسندیده و به اندازه باشد«قََولاً مَعرُوفاً»

نرم و مهربانانه باشد«قَولاً لَیِّناً»

شیوا و رسا و واضح باشد«قَولاً بَلِیغاً»

کریمانه و بزرگوارانه باشد«قَولاً کَرِیماً»

زیبا نیکو و مطلوب باشد«قُولُوا لِنّاسِ حُسناً»

بهترین گفته ها باشد«یَقُولُوا الَّتِی حِیَ اَحسَنُ»

حتی مجادلات و گفت و گو های انتقادی، به بهترین وجه باشد«جادِلهُم بِالَّتِی هِیَ اَحسَنُ»

منبع: تفسیر نور جلد 9 صفحه ی382

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 شهريور 1390برچسب:,

 

سجده

سوره الفتح, آيه ۲۹

آنان را در ركوع و سجود مى‏بينى فضل و خشنودى خدا را خواستارند علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهره‏هايشان است اين صفت ايشان است

از تاريكيها به سوى نور

او همان كسى است كه بر بنده خود آيات روشنى فرو مى‏فرستد تا شما را از تاريكيها به سوى نور بيرون كشاند و در حقيقت‏خدا [نسبت] به شما سخت رئوف و مهربان است

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 مهر 1390برچسب:,

 

قرآن, سوره ۵, آیه ۷۷

"بگو اى اهل كتاب در دين خود بناحق گزافه‏گويى نكنيد و از پى هوسهاى گروهى كه پيش از اين گمراه گشتند و بسيارى [از مردم] را گمراه كردند و [خود] از راه راست منحرف شدند نرويد"

قرآن, سوره ۴, آیه ۱۷۱

"اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و در باره خدا جز [سخن] درست مگوييد…"

دو آیه بالا از آیات جالبی هستند که در زندگی روزمره ما با کمی توجه مصداقهای بسیاری پیدا می کنند. خیلی مواقع گزافه گوییهایی که در دین می شوند مثل معجزاتی که به آدمهای مختلف نسبت داده می شوند, بی ضرر به نظر می رسند و در نگاه اول بی تاثیر روی کل دین. ولی متاسفانه بعضی از این غلوها به قدری با مهارت طراحی شده اند که در دراز مدت روی اعتقادات خیلها تاثیر می گذارند. برای اینکه این موضوع کاملا آشکار شود, با چند مثال بحث را آغاز می کنیم.

واقعیت: دکتر الخودری یک هنرمند مسلمان است که در دانشگاه المنصوری مصر به طبابت هم مشغول است. این عکس یکی از کارهای هنری اوست.ش

مثال دوم, اعجاز در بدن انسان

ادعا: شکل لوله های هوا در شش انسان به صورت لا اله الا الله محمد رسول اله خوانده می شود. این عکس با دقت بسیار بالا توسط کامپیوتر گرفته شده است.

 

 

 

واقعیت: عکس دیگری از کارهای هنری دکتر الخودری.

مثال سوم, اعجاز در اکتشافات جدید

ادعا: در صحرایی در عربستان, دانشمندان بقایای یک اسکلت عظیم انسان را کشف کرده اند. دانشمندان معتقدند که این انسان متعلق به قوم عاد بوده که در قرآن ذکر شده است. این کشف اثبات درستی قرآن کریم است.

واقعیت: این عکس برنده جایزه سوم مسابقه فوتوشاپ در یک وبسایت است. عکس اولیه متعلق به یک حفاری در آمریکا است که بعدا عکس اسکلت با نرم افزار به آن اضافه شده است.ش

مثال بعدی احتیاج به دقت بیشتری برای تشخیص دارد

مثال چهارم, کد نوزده در قرآن

قرآن, سوره ۷۴, آيات ۳۰,۳۱

ش"[و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است. و ما موكلان آتش را جز فرشتگان نگردانيديم و شماره آنها را جز آزمايشى براى كسانى كه كافر شده‏اند قرار نداديم تا آنان كه اهل كتابند يقين به هم رسانند و ايمان كسانى كه ايمان آورده‏اند افزون گردد و آنان كه كتاب به ايشان داده شده و [نيز] مؤمنان به شك نيفتند و تا كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و كافران بگويند خدا از اين وصف‏كردن چه چيزى را اراده كرده است اين گونه خدا هر كه را بخواهد بيراه مى‏گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى كند و [شماره] سپاهيان پروردگارت را جز او نمى‏داند و اين [آيات] جز تذكارى براى بشر نيست "ش

در سال ۱۹۷۸, شخصی به نام رشاد خلیفه, نتیجه تحقیقات آماری خود بر قرآن را منتشر کرد. بر اساس دو آیه بالا, او معتقد بود که قرآن دارای یک کد پنهان نوزده است. برای نمونه, تعداد سوره های قرآن ۱۱۴ است که مضربی از نوزده است. بسم الله الرحمن الرحیم که در اول سوره های قرآن می آید, دارای نوزده حرف است. اولین وحی به پیامبر دارای نوزده کلمه است. آخرین سوره نازل شده بر پیامبر یعنی سوره نصر, دارای نوزده کلمه است و اولین آیه در سوره نصر هم نوزده حرف دارد. تمامی این اطلاعات در نگاه اول بسیار جذاب و قابل قبول می آید. ولی حقیقت این است که هر کسی می تواند در هر متنی به دنبال یک طرح و الگوی ریاضی بگردد. رشاد خلیفه در واقع به قدری به کد نوزده معتقد بود, که می خواست هر چیزی در قرآن را در این فرمت بگنجاند. یکی از این موارد تعداد آیات قرآن بود. تعداد آیات قرآن کریم ۶۳۴۸ است. و این عدد به نوزده قابل قسمت نیست. این شاید می توانست خط بطلانی باشد بر نظریه کد نوزده در قرآن. ولی در کمال تعجب, رشاد خلیفه اعلام کرد که دو آیه آخر سوره توبه جزو قرآن نیست و باید از قرآن حذف شود. با حذف این دو آیه, تعدادآیات قرآن ۶۳۴۶ می شود که به نوزده قابل قسمت می شود. این شاید یک مثال جالب از حالتی باشد که غلو کردن در دین باعث گمراهی شده است.ش

مثال پنجم, معجزات پیامبر

در قرآن به روشنی از پیامبر به عنوان بک بشر عادی یاد شده است که به او وحی می شود (۴۱:۶). در واقع خداوند قرآن راتنها معجزه پیامبر عنوان می کند مثلا در ۲۸:۴۸, ۱۷:۵۹, ۱۷:۹۰-۹۳, ۶:۸ ش
یکی از دلایل این امر این است که معجزه آخرین پیامبر باید برای همه نسلهای بعد از او باشد وبه زمان وابسته نباشد. ولی با اینکه به روشنی قرآن می گوید: "گفتند چرا نظير آنچه به موسى داده شد به او داده نشده است آيا به آنچه قبلا به موسى داده شد كفر نورزيدند", باز هم برای پیامبر صدها معجزه ذکر می شود. مثلا جاری شدن آب از لای انگشتان ایشان برای سیراب ساختن یارانشان و یا احترام سنگها به پیامبر وقتی ایشان از کنارشان می گذشتند. بیان این مطالب ازجانب کسانی که اعجاز قرآن را درک نکرده اند , به عنوان راه حلی است تا اعتقادات سست خود را استحکام ببخشند.ش

واقعیت این است که عنوان این مطالب معمولا از جانب دو گروه مردم است: اول عده ای ساده اندیش که دنباله رو نظرات دیگران هستند. گروه دوم اما کسانی هستندکه معتقد هستند برای پیشبرد دین و گسترش اسلام می توان دروغ گفت و به دین شاخ و برگ داد. هر دو این گروه ولی در یک چیز مشترکند: هر دو از قرآن بهره ای نبرده اند. اگر در حقیقت برده بودند, به نشر و گسترش تنها معجزه پیامبر می پرداختند. 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 مهر 1390برچسب:,

 

k64nbju1qflykf1ies7z دانلود کتاب اخلاق در قرآن(جلد 1  2   3)

نام کتاب: اخلاق در قرآن
جمع آوری: نامشخص
تعداد صفحات: نامشخص
فرمت کتاب: EXE
زبان کتاب: فارسی

توضیحات:
مسائل اخلاقى در هر زمان از اهمیت فوق العاده اى برخوردار بوده، ولى در عصر و زمان ما اهمیت ویژه اى دارد، زیرا از یک سو عوامل و انگیزه هاى فساد و انحراف در عصر ما از هر زمانى بیشتر است و اگر در گذشته براى تهیّه مقدّمات بسیارى از مفاسد اخلاقى هزینه ها و زحمتها لازم بود در زمان ما از برکت پیشرفت صنایع بشرى همه چیز در همه جا و در دسترس همه قرار گرفته است! از سوى دیگر، با توجه به این که عصر ما عصر بزرگ شدن مقیاسهاست و آنچه در گذشته بطور محدود انجام مى گرفت در عصر ما به صورت نامحدود انجام مى گیرد، قتل و کشتار انسانها به برکت وسائل کشتار جمعى، و مفاسد اخلاقى دیگر به کمک ماهواره ها در سراسر دنیا منتشر مى شود و اخیراً که به برکت «اینترنت» هرگونه اطّلاعات مضر در اختیار تمام مردم دنیا قرار مى گیرد، مفاسد اخلاقى بسیار گسترش پیدا کرده و مرزها را در هم شکسته و تا اقصا نقاط جهان پیش مى رود تا آنجا که صداى بنیانگذاران مفاسد اخلاقى نیز درآمده است.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

 

معنی : روزگار

علت نام گذاری : آیه اول سوره می باشد دهر به معنی عصر ، روزگار و برهه ای از زمان می باشد آیات نخستین این سوره انسان و کیفیت آفرینش و خلقت آو را بیان می کند

نام های دیگر:انسان ، هل اتی ، الابرار

محتوا ی سوره :

آفرینش انسان و خلقت او

انسان ، عمل ، اخلاص، ایثار و عاقبت کار او در قیامت

ستایش علی (ع) و فاطمه(س) به خاطر نظرشان که سه روز روزه گرفتند و هر روز هنگام فطار غذای خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند

فرمان صبر و استقامت

فضیلت سوره:

امام باقر (ع) فرمود : یکی از پاداش های کسی که سوره ی هل اتی را در صبح هر پنج شنبه بخواند این است که در قیامت یا پیامبر اکرم خواهد بود

 

منبع:کتاب آشنایی با سوره های قرآن مولف جعفر شیخ الاسلامی انتشارات پیام آزادی .

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

شکّی در این نیست که روز عرفه روز بسیار بزرگی است و یکی از روزهای پرفیض و برکت خداوند می‌باشد و در واقع بزرگترین مجمعی از مجامع خیر و نیکی، ایمان و تقوی و زمان بسیار مهمّی است برای انجام طاعت و عبادت، آری، عرفه روزی است که در آن پندها و ناشناخته‌ها آموخته و شناخته می‌شود، دعاها و خواهشها، تضرع و زاریها به آسمان می‌رود، رحمتها و برکتها فرود می‌آید، گناهان و لغزشها بخشیده می‌شود، امیدها و آرزوها، فروتنیها و پشیمانیها ابراز می‌گردد، بیگمان روز عرفه روزی بسیار بزرگ و مبارک است به طوری که خورشید بر هیچ روزی بزرگتر و بافضیلت‌تر از آن نتابیده است.



بنابراین در حقیقت روز عرفه، چنان مزایای ارزشمند، خصوصیات عظیم، صفات عالی و فضائل بی‌انتهایی را به همراه دارد که برشمردن و احاطه ‌نمودن بر آنها بسیار مشکل بلکه غیرممکن می‌باشد، از همه مهمتر اینکه روز عرفه عید بزرگ را برای امت مسلمان کامل فرمود، چنانکه می‌فرماید:

… الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا… (مائده/ ۳)

«امروز (احکام) دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین خداپسند (و جاودان) برای شما برگزیدم».



باید دانست بعد از نزول این آیه، دیگر حکم هیچ حلال و حرامی نازل نشد. از طارق ابن شهاب رضی الله عنه آمد و گفت: ای امیرمؤمنان! شما آیه‌ای را در کتاب آسمانیتان می‌خوانید که اگر بر ما یهودیان نازل می‌شد هر سال آن روز را جشن می‌گرفتیم، پرسید: کدام آیه؟ آن مرد یهودی گفت: این آیه: «الیوم أکملت لکم دینکم…» تا آخر آیه. عمر رضی الله عنه گفت: به خدا سوگند من به طور دقیق می‌دانم که این آیه در کجا و در چه روزی و در چه ساعتی بر پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم نازل گردیده است، و آن در (عرفات) شامگاه روز عرفه مصادف با روز جمعه بود.»[۲]

خداوند در این روز خجسته و پربرکت بسیاری از بندگان خود را از آتش دوزخ رها می‌کند و آنان را مورد عفو و بخشش قرار می‌دهد، و با بندگان مؤمنش بر فرشتگان مقرّب و معتبر خود فخر و مباهات می‌ورزد، چنانکه از امّ‌المؤمنین عایشه رضی الله عنها روایت شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرموده است: «ما من یوم أکثر من أن یعتق الله فیه عبداً من النّار من یوم عرفه و إنّه لیدنو ثمّ یباهی بهم الملائکه فیقول: ما أراد هؤلاء؟»[۳]: خداوند در روز عرفه، بیشتر از هر روز دیگری بندگان خود را از آتش دوزخ آزاد می‌‌کند، خداوند مهربان در آن روز ـ آنطوری که فقط خودش می‌داند ـ به بندگانش نزدیک می‌شود، آنگاه با حضور آنان بر فرشتگانش فخر می‌ورزد و از روی فخر و مباهات می‌فرماید: اینان چه می‌خواهند؟ (مگر جز خشنودی من، و آمرزش گناهانشان آرزوی دیگری دارند؟!)»

ابن عبدالبرّ می‌گوید: «این روایت دلالت دارد بر اینکه آنان آمرزیده می‌باشند زیرا ممکن نیست که خداوند به کسانی فخر و مباهات ورزد که اهل گناه و خطا باشند مگر بعد از اینکه از تمام گناهان و لغزشهای خود توبه کنند و خالصانه از پیشگاه خداوند طلب آمرزش نمایند،»[۴] همچنین از عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما روایت شده که: پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرموده است: «إنّ الله تعالی یباهی ملائکته عشیه عرفه بأهل عرفه، یقول: أنظروا إلی عبادی أتونی شعثا غبرا»[۵]: بیگمان خداوند متعال در شامگاه روز عرفه به وسیله کسانی که در عرفه (و در صحرای عرفات) حاضر شده‌اند بر فرشتگان فخر می‌ورزد و می‌فرماید: ببینید که بندگانم چگونه با حالت ژولیده و غبارآلود پیش من آمده‌اند.



ابن قیم در «قصیده میمیّه» معروف خود می‌گوید:

فـللّه ذاک الـمـوقــف الأعــــظـم
ویـــدنو بــه الجبّـار جـــلّ جــلاله
یقـــول: عبــادی قـد أتونی محبّه
فأشهــدکم أنّی قـد غفرت ذنوبهم
فبشـراکم یا أهـل ذلامـوقف الّـذی





کموقف یوم العرض بل ذلک أعظم
یبـــاهی بهـم أمـلاکه فهــو أکـــرم
و إنّــــی بهـــم أجــــود و أرحــــــم
وأعــطـیتـهــم مـــا أملـوه و أنـعــم
بـه یــغـفــر الله الــذّنـوب و یـرحــم









خدایا! (این عرفات) چه توقفگاه بزرگی است!! بسان توقفگاه (روز) محشر است، ولی آن بزرگتر می‌باشد.

خداوند قادر و مسلّط ـ جل جلاله ـ (در این روز عرفه با رحمت و عطوفت بیشتر) به حاضرین در آن نزدیک می‌شود، و با آنان بر فرشتگانش فخر می‌ورزد، پس خداوند گرامیتر و بخشنده‌تر است.

می‌گوید: بندگانم از روی محبّت و علاقه پیش من آمده‌اند و من نسبت به آنان (از آنچه تصور کرده‌اند) سخاوتمندتر و رحیم‌تر هستم.

پس شما را گواه می‌گیرم که بیگمان گناهان ایشان را بخشیدم و آنچه را که آرزو کرده‌اند به آنان دادم و بخشش من بیشتر از آن است.

پس ای کسانی که در این توقفگاه (جمع شده)‌اید مژده باد شما را که خداوند به برکت این روز به شما رحم می‌کند و گناهانتان را می‌بخشد.



فضیل بن عیاض در روز عرفه در عرفات ایستاده بود، شامگاه آن روز ناگاه گریه و زاری مردم توجّه او را جلب کرد و گفت: «آیا به نظر شما اگر همه این افراد پیش کسی بروند و از او یک دانه (مثلاً گندم) بخواهند آیا او این خواسته ناچیز آنان را ردّ خواهد کرد؟ گفتند: خیر، گفت: به خدا قسم آمرزش گناهان نزد پروردگار از دادن یک دانه گندم هم آسانتر است».[۶]

بنابراین هر فرد مسلمانی که در این روز خجسته و مبارک خواهان سود بیشتر و طالب فیض و برکت زیادتر می‌باشد، لازم است در پیشگاه پروردگار خویش، با حالت تواضع و فروتنی و عجز و پشیمانی هرچه بیشتر خواستار رحمت و مغفرت ذات کبریایی‌اش شود، و پیوسته بیم خشم و عذاب او را در دل داشته باشد، و از هر گناه و اشتباهی و هرگونه خطا و لغزشی که مرتکب شده است صادقانه و از ته دل توبه کند و خواهان عفو و بخشش شود، لازم است در این زمان بسیار کوتاه توقفگاه و در این لحظات طلائی و سرنوشت‌ساز آن که ممکن است هر آن زندگی هر مسلمانی دگرگون و عوض شود، با رفتن به این سو و آن سو، و یا در اثر غفلت و سهل‌انگاری وقت خود را ضایع نکند، و هوشیار باشد با پرت و پلاگفتن و حرفهای بیهوده یا حداقل غیرضروری، این فرصت بزرگ و استثنائی را از دست ندهد، بلکه با کمال تضرّع و فروتنی و با صداقت و خلوص نیّت به مولا و پروردگار خویش روی آورد و هر چه در توان دارد خود را به ذکر و دعا و توبه و استغفار مشغول سازد، چنانکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نقل شده که فرموده است: «خیر الدّعاء دعاء یوم عرفه، و خیر ما قلته أنا و النّبیّون من قبلی: لا إله إلاّ اله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو علی کلّ شیء قدیر»[۷]: بهترین دعا، دعای روز عرفه است و بهترین گفتاری که من و پیامبران قبل از من گفته‌ایم این گفتار است: «هیچ معبود برحقی جز الله نیست، او تنها و بدون شریک می‌باشد، ملک و فرمانروائی و حمد و ستایش فقط سزاوار اوست، و او بر هر چیزی تواناست».



بنابراین روز عرفه، روز دعا و نیایش و روز التماس عفو و بخشش است و بهترین ذکر در آن گفتن: «لا إله إلاّ الله» است، و پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نیز روز عرفه را بهترین روز می‌دانستند و در آن روز بهترین و پرمحتواترین ذکر را انجام می‌دادند، زیرا سردار روزها روز عرفه، و سردار همه اذکار «لا إله إلاّ الله» است، از این رو بسیار شایسته و بجاست که بهترین ذکر را در بهترین و مناسبترین روز انجام دهیم، تا اینکه از روش پیامبر گرامیمان صلی الله علیه وسلم پیروی کرده باشیم، زیرا شکی نیست جمله «لا إله إلاّ الله» که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم آن را در روز عرفه بسیار تکرار می‌کرد، به طور قطع بزرگترین و ارزشمندترین و مناسب‌ترین جمله است، چون آن در واقع ریسمان محکم، کلمه تقوی، کلید بهشت، اصل و اساس دین می‌باشد، به خاطر فضل و برکت همین جمله است که آسمانها و زمین آفریده شده‌اند، تمام مخلوقات روی زمین آفریده شده‌اند، پیامبران مبعوث شده‌اند و کتابهای آسمانی فرود آمده‌اند، بنابراین فضایل و برتریهای این جمله و نقش و موقعیت آن در دین بالاتر و فراتر از آن است که وصف‌کنندگان بتوانند آن را تعریف و توصیف کنند، و یا عارفان قادر به شناساندن آن باشند، بلکه فضائل و مزایای آن به قدری زیاد و بیشمار است که در خیال و تصور هم نمی‌گنجد. امّا با این حال باید هر فرد مسلمانی بداند که تنها با جاری نمودن و بر زبان آوردن جمله «لا إله إلاّ الله» بدون آنکه گوینده‌اش حق آن را ادا نماید و شروط و ضوابطش را آنطوری که شایسته و بایسته است بجای آورد قبول نمی‌شود، زیرا کلمه «لا إله إلاّ الله» اسمی نیست که بدون معنی باشد، و گفته و یا لفظی نیست که حقیقتی و مفهومی نداشته باشد، بلکه این کلمه بزرگ دارای چنان مدلول و مصداقی است که درک و فهم آن امری ضروری است و حفظ معنا و مفهوم، و تحقق‌پذیرفتن هدف و آرمان آن واجب می‌باشد، چون به اجماع و اتفاق علما تنها گفتن و بر زبان آوردن این کلمه بزرگ و بنیادی، بدون آنکه گوینده‌اش معنا و مدلول آن را بفهمد و بدون اینکه به مقتضای آن عمل کند، قطعاً هدف موردنظر برآورده نخواهد شد، چنانکه خداوند می‌فرماید:

وَلَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ. (زخرف/ ۸۶)

«کسانی که معبودهای غیرخدای واحد را به فریاد می‌خوانند (و می‌پرستند) اختیار و توانائی هیچگونه شفاعت و میانجیگری را ندارند، مگر کسانی که آگاهانه به حق شهادت و گواهی داده (و خدا را به یگانگی پرستیده) باشند».



منظور این است: مگر کسانی که «لا إله إلاّ الله» را که بر زبان می‌آورند و به آن گواهی می‌دهند، از اعمال دل نیز به آن گواهی دهند: (در واقع زباناً و قلباً آن را تصدیق و گواهی نمایند) و معنی و مفهوم آن را به حقیقت درک کنند. پس شکّی نیست که این امر بسیار قابل اهمیّت می‌باشد و باید هر مسلمانی به آن توجّه فوق‌العاده داشته باشد، زیرا که بدیهی است گفتن کلمه «لا إله إلاّ الله» زمانی برای گوینده آن سودبخش می‌باشد که به درستی مدلول و مصداق آن را به طور کلی اعم از بعد نفی و بعد اثبات درک کند و بشناسد و با ایمان و اعتقاد کامل و راسخ به آن عمل کند، امّا اگر کسی آن را به ظاهر بر زبان آورد و اعتقاد قلبی و حقیقی به آن نداشته باشد مسلماً چنین فردی هر چند هم برحسب ظاهر بدان عمل کند منافق می‌باشد، و اگر کسی آن را بگوید ولی بر ضد و خلاف آن تبلیغ کند، و اعمال شرک‌آمیز را انجام دهد، کافر می‌باشد. همچنین کسی که آن را می‌گوید اما بعضی از عبادتها را خالص برای خدا انجام نمی‌دهد، به این معنی که غیرخدا را می‌خواند، و یا در زمینه‌هایی که فقط خداوند قادر به انجام‌دادن و فراهم ‌نمودن آنها می‌باشد، از غیر خدا نصرت و یاری می‌جوید، و یا کسی که بخشی از عبادات را که به جز خداوند بزرگ هیچ‌کس و هیچ‌ چیزی شایستگی آن را ندارد برای غیرخدا انجام می‌دهد، قطعاً چنین فردی مشرک می‌باشد اگرچه «لا إله إلاّ الله» را بر زبان آورد، زیرا معنای این کلمه بزرگ این است: هیچ معبودی جز الله نیست، او تنها و بی‌شریک است، باید هر نوع عبادت و پرستشی فقط برای او انجام شود و مختص به او گردد، به‌گونه‌ای که هیچ‌کس و هیچ‌چیزی در آن شریک و انباز او نگردد، بلکه ابراز عجز و ناتوانی، تضرع و فروتنی، امید و توکّل، انابت و پشیمانی و دعا و طلب فقط به بارگاه آن ذات یکتا و ملکوتی انجام گیرد و لاغیر، پس‌ گوینده کلمه «لا إله إلاّ الله» جز خدای متعال کسی را نمی‌خواند، جز برای خدا ذبح نمی‌کند، هیچ بخشی از عبادت و پرستش را جز برای خدا و جلب رضای او انجام نمی‌دهد پرسیدن و طلب‌کردن هر چیزی از غیر خدا را جایز نمی‌داند، و از تمامی اعمال و کارهای غیرخدایی در پیشگاه با عظمت پروردگار یکتا اعلان برائت و بیزاری می‌کند.[۸]


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱]- درباره وجه تسمیه عرفه چند قول وجود دارد از آن جمله:
۱- بعد از اینکه ابراهیمu مناسک را انجام داد و از آنها فراغت یافت، جبرئیل در آن توقفگاه خطاب به او گفت: آیا آن را دریافتی و به خوبی انجام دادی؟ گفت: آری، دریافتم.
۲- وقتی که آدم و حواء از بهشت خارج شدند، در آنجا مجدداً به هم رسیدند و یکدیگر را یافتند.
۳- مسلمانان (به ویژه حجاج) در آنجا به گناهان و لغزشهای خود اعتراف می‌کنند و از بارگاه خدای رحمان طلب آمرزش می‌کنند.
۴- خداوند در آنجا خیر و برکت و رحمت و مغفرت خود را به بندگان مؤمن خود می‌نمایاند. نقل از «المغنی فی فقه الحج و العمرة» تألیف سعید بن عبدالقادر باشنغر، ص ۲۴۶ (م).

[۲]- صحیح بخاری ح شماره / ۴۶۰۶ و صحیح مسلم ح شماره / ۳۰۱۷٫
[۳]- صحیح مسلم ح شماره / ۱۳۴۸٫
[۴]- نقل از «التمهید» ج ۱ ص ۱۲۰٫
[۵]- المسند امام احمد ج ۲ ص ۲۲۴٫
[۶]- نقل از «مجلس فی فضل یوم عرفة» تألیف: ابن ناصر‌الّدین دمشقی ص ۶۳٫
[۷]- سنن ترمذی ۳۵۸۵ به روایت عبدالله ابن عمر، و ناصرالدین آلبانی، آن را در سلسلة الصحیحة، ج ۴ ص ۷ و ۸ نقل کرده است.
[۸]- نقل از «تیسیر العزیز الحمید» ص ۷۸٫

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

عيد قربان؛ موعد گذر از هواهای نفسانی و ورود در بارگاه رضای الهی
گروه اجتماعی: عيد سعيد قربان موعد چشم‌پوشی كردن از خواهش‌ها و هواهای نفسانی است و اگر انسان گام نخست را بر خواسته‌های نفس خود بگذارد، با گام ديگر در بارگاه رضای الهی وارد خواهد شد.

مدت زمانی است دلم در گير و دار دنيا و فريب‌هايش گرفتار شده است. نمی‌دانم چه شد كه از خدای خود دور شدم و چطور توانستم همه لطف و محبتش را با اين دنيای فانی عوض كنم، ولی می‌دانم خداوند هميشه فرصت بازگشت را برای بندگانش فراهم می‌كند و شايد يكی از اين فرصت‌ها

در اين هفته دست دهد كه اسماعيلت را به قربانگاه ببری.


توهم نيست، اسماعيل می‌تواند كنايه از عزيزترين چيزی باشد كه تو داری، از هوی و هوست، از ثروت و مكنتت، از خانواده و فرزندت، از جاه و جلالت، از پست و مقامت، از همه آنچه كه می‌تواند ميان تو و خدای تو فاصله ايجاد كند. فرصتی است غنيمت بدان، ... شايد تا سال ديگر چنين فرصتی فراهم نشود و شايد تا سال ديگر نباشی و چنين روزی را نبينی.

به حاجيان نگاه كن، خود را می‌ميرانند پيش از اين كه بميرند. از همه چيز و همه كس خود می‌بُرند تا بتوانند در پيشگاه قادر متعال، سر به سجده عبوديت بگذارند، پيشانی بر خاك بسايند و بدون اين كه به ثروت، جاه و جلال، درجه و مرتبه و جايگاه خود فكر كنند، همه مانند هم لباس می‌‌پوشند تا در يك مكان كه همه مانند هم هستند، خدا را به يگانگی‌اش بخوانند و بخشودگی گناهانشان را طلب كنند.

می‌گويی چطور بايد اسماعيلت را به قربانگاه ببری، ... به تو می‌گويم كه بهترين كار اين است كه پيش از هر چيز به همه آنچه كه خداوند مهربان به تو عطا كرده است فكر كن، آن‌گاه می‌بينی كه اين آيه را زمزمه می‌كنی كه «آيا جزای نيكی جز نيكی است؟» پس در برابر همه نيكويی‌هايی كه خداوند متعال برايت فراهم كرده و در حقت روا داشته است، تو نيز در حق او، نه بلكه خودت، نيكی كن. از هوی و هوس بگذر، برای اين‌كه خداوند را از خودت راضی نگاه داری. همان‌گونه كه او تو را به خواسته‌ات می‌رساند و تو از او راضی و خشنود می‌شوی، يك بار هم تو برای رضای او گام بردار. يك بار هم تو خواست او را بر خواست خود ترجيح بده. يك بار هم تو رهسپار وادی عشق الهی شو.

باور كن از انجام اين كار ضرر نخواهی كرد. باور كن كه رضای خداوند را به راحتی می‌توانی به دست آوری. باور كن تو هم می‌توانی جزء كسانی باشی كه خدا آنها را دوست دارد و آنها هم خدا را دوست دارند.

در اين راه فقط بايد از خود گذشت. اگر چه سخت است، ولی شيرينی را تجربه می‌كنی كه طعمش از عسل هم شيرين‌‌تر است. پس دستت را بر زانوی ادب بگذار و يا علی بگو و از مولا مدد بخواه كه در عيد قربان، تو هم سربلند از آزمايش الهی بيرون بيايی.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

 

 

 

 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

 

 

 

 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

تعجب از كسى كه از چهار چيز مى ترسد و به چهار چيز پناه نمى برد

(( عن جعفر بن محمد عليه السلام قال : عجبت لمن فزع من اربعة ، كيف لايفزع الى اربعة :
عجبت لمن خاف كيف لايفزع الى قوله عزوجل ((حسبنا الله و نعم الوكيل ))
فانى سمعت جل جلاله يقول بعقبها: فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم يمسسهم سوء))
و عجبت لمن اغتم كيف لايفزع الى قوله عزوجل : ((لاآله الاانت سبحانك انى كنت من الظالمين )) فانى سمعت الله عزوجل شانه يقول بعقبها (( فاستجبناله و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المؤ منين ))
و عجبت لمن مكر به كيف لايفزع الى قوله تعالى ((و افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد)) فانى سمعت جل وتقدس يقول بعقبها ((فوقيه الله سيئات ما مكروا))

و عجبت لمن اراد الدنيا و زينتها، كيف لايفزع الى قوله تبارك و تعالى ((ما شاء الله لاقوة الا الله )) فانى سمعت الله عز اسمه يقول بعقبها ((ان ترن اقل منك مالا و ولدا، فعسى ربى ان يوتين خيرا من جنتك و عسى موجبه )
امام ششم فرمود: تعجب مى كنم از كسى كه از چهار چيز مى ترسد ولى به چهار چيز پناه نمى برد.
1- در شگفتم از كسى كه از دشمن مى ترسد چرا به قول خدا پناه نمى برد كه فرمود: ((خدا ما را بس است و خوب وكيلى است )) چون شنيدم خدا دنبالش فرمود: ((با نعمت و فضل خدا برگشتند، بدى به آنها نرسيد)).
2- در شگفتم از كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى برد به گفتار خدا (( ((لااله الاالله سبحانك انى كنت من الظالمين )) نيست معبود به حقى جز ذات الله كه پاك و منزه هستى تو و من از ستمكاران هستم )) زيرا شنيدم خداوند در دنبال آن مى فرمايد ((در خواست هايش را اجابت كرديم و از اندوه رهائيش داديم و اين گونه مؤ منان را مى رهانيم )).
3- در شگفتم از كسى كه گرفتار مكار و بدانديش است ، چرا به اين گفته خدا پناه نمى برد: (( و افوض امرى الى الله ان الله بصير بالهباد )) كار خود را به خداوند واگذار نمودم زيرا خداوند به بندگان بينا است )) چون شنيدم كه خداوند دنبالش مى فرمايد: ((خداوند او را از بديهائى كه درباره او انديشه داشتند حفظ نمود))
4- در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرامش آن است چرا به گفته خداوند پناه نمى برد: (( ((ما شاء الله لاقوة الا بالله هر چه خدا خواست همان مى شود قدرت و نيروئى نيست جز به خواست خدا)) زيرا شنيدم كه خداوند در ادامه آن مى فرمايد: ((اگر چه مى بينى اكنون دارائى و فرزند من از تو كمتر است ، اميد است خدا بهتر از باغ تو به من دهد)) عسى معنى مثبت مى دهد يعنى خدا عطا مى كند.

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آبان 1390برچسب:,

 

عملیات ریاضی

توحید - نبوت - معاد - عدل - امامت

مقدارعددی

الله ۶۶

تعداد انبباء الهی (س) ۱۲۴۰۰۰طبق روایت

معاد ۱۱۵

عدل ۱۰۴

امامت

تعداد ۱۲نفر

مقدار عددی نام مبارک ایشان ۱۵۴۰

۱۵۴۰+۱۲+۱۰۴+۱۱۵+۱۲۴۰۰۰+۶۶=۱۲۵۸۳۷:۱۹=۶۶۲۳

موضوع بسیار جالبی که در عملیات ریاضی

فوق دیده میشود این است که

مقدارعددی الله ۶۶

معاد۱۱۵

عدل ۱۰۴

۱۰۴+۱۱۵+۶۶=۲۸۵:۱۹=۱۵

یعنی الله با معاد وعدل مضربی از ۱۹است و

۱۲۴۰۰۰پیامبر(س)

با

۱۲امام معصوم (س) با مقدار عددی ۱۵۴۰

۱۵۴۰+۱۲+۱۲۴۰۰۰=۱۲۵۵۵۲:۱۹=۶۶۰۸

مضربی از ۱۹است

هر جا ۱۱۵باشد برداشت بنده این است که برابراست با ۱۱۵بسم الله

وبسم الله الرحمن الرحیم در قران که معنایش میشود حاکمیت مطلق

خدا بدون اینکه احدی بجز خدا یا پیامبر خدا یا امام دخالتی داشته باشند

۱۵۸۷+۶۶=۱۶۵۳:۱۹=۸۷

۱۵۴۰+۱۱۳=۱۶۵۳

(۹۲+۱۱۸)-۱۶۵۳=۱۴۴۳


نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:,

آثار و خواص تمام یک‌صد و چهارده سوره قرآن کریم

به گزارش جهان تمام سوره های قرآن دارای خواص زیادی است که دانستن آنها می تواند در حل بسیاری از مشکلات زندگی کارگشا باشد.

۱- فاتحه :

مال وثروت - زنده شدن مرده- آرام بخش درد ها- کلید بهبودی-برآورده شدن حاجات- درمان بیماری ها – رهایی از عزاب فرشتگان نوزده گانه- بخشش گناهان – راه رسیدن به بهشت جهت عبور از پل صراط – بخشایش گناهان پدر ومادر

۳- آل عمران:

درود فرشتگان – رفع آتش دوزخ – پر بار شدن درخت – سهولت زایمان رفع دیون آسان شدن مشکلات – ازدیاد روزی

۴- نساء :

پاداش الهی – حکم صدقه – رهایی از فشار قبر

۵- مائده :

استقامت در توحیداعطای حسنات – بخشش گناهان

۶- انعام :

رفع بیماری – ستایش فرشتگان تا روز قیامت – استجابت حا جات – نرفتن به دوزخ- محافظت فرشتگان از او – رفع ما لیخولیا – دفع بلایا

۷- اعراف :

رفع بازخواست روز قیامت – همنشینی با حضرت آدم – مقابله با درندگان و دشمنان

۸- انفال :

محافظت از نفاق – افتخار شیعه – شرمندگی دشمنان – شفاعت پیامبر در روز قیامت – محافظت در برابر تعدی – پیروزی در جنگ ها - درود فرشتگان – بخشندگی گناهان – ارتقای مقام

۹- توبه :

جلوگیری از نفاق – محافظت از دستبرد دزدان محافظت از آتش – اعطای حسنات – رفع جهل – تقرب به خدا – رفع پیری –آشکار شدن عیوب - اعطراف دزد

۱۱- هود علیه السلام :

اعطای حسنات – رستگاری روز قیامت – بر انگیخته شدن در گروه پیامبران – بخشوده شدن گتاهان – استعانات از خداوند – پیروزی بر دشمنان – بیمناک شدن دشمنان از او – مقام شهید یافتن در روز قیامت

۱۲- یوسف علیه السلام :

چهره زیبا یافتن – رفع هراس – صالح شدن – آسان شدن سختی مرگ

مقاوم شدن در برابر چشم زخم – یافتن قدرت و مکنت –برآورده شدن حاجات

۱۳- رعد:

رهایی ازصاعقه –ورود به بهشت شفیع شدن برای خانواده – کمک به انقلاب علیه ظالمان اعطای حسنات استقامت در روز قیامت

۱۴- ابراهیم علیه السلام :

رفع فقر وجنون ومصیبت – جلوگیری از گریه و وحشت کودک –گرفته شدن ازشیر مادر –اعطای حسنات – رفع ناراحتی کودکا ن

۱۵- حجر:

اعطای حسنات- رفع فقر و جنون ومصیبت –ازدیاد شیر زنان –ازدیاد رزق حسن خرید و فروش

۱۶- نحل:

عدم پرداخت تاوان –رفع هفتاد نوع بلا-استقرار در بهشت –ثمره دادن درختان –منغرض نمودن دشمنان –عدم بازخواست در روز قیامت

۱۷- اسراء (بنی اسرائیل):

شاهد ظهور حضرت قاِِِئم شدن –خطا نرفتن تیر –به سخن امدن کودک –قابل فهم شدن سختیها

۱۸- کهف:

بیدار شدن به موقع از خواب شهید از دنیا رفتن –بخشوده شدن گناهان –نورانی شدن –رفع تنگ دستی –امان یافتن از آزار-دور شدن آفات –در امان ماندن از فتنه دجا ل-قرار گرفتن در بهشت –کفاره شدن بر گناهان

۱۹- مریم:

به دست آوردن ثروت و فرزند –اصحاب عیسی شدن در قیامت –شوکت سلیمان یافتن درقیامت –اعطا حسنات-خواب های خوش دیدن –جلوگیری از دستبرد دزدان-رفع ترس-خیر و برکت درخانه –دور شدن حوادث ناگوار از خانه

۲۰- طه:

پاداش در آن دنیا ثواب مهاجرین وانصار را یافتن –شنیدن پاسخ مثبت در خواستگاری-ایجاد صلح –حفاظت در مقابل زورمداران –اجابت خاسته ها-خواستگار یافتن دختر –آسان شدن ازدواج

۲۱- انبیا:

دیدن عجایب در خواب –رفع بی خوابی

۲۲- حج:

تشرف به مکه –اهدای حسنات –سقوط حاکم ستمگر

۲۳- مومنون:

عاقبت به خیر شدن –به بهشت رفتن –تنفر از شراب

۲۴- نور:

بیمه شدن جان و دارایی و زنان –آمریزیده شدن-اعطای حسنات-

۲۵- فرقان:

رهایی ازعذاب دوزخ –محاسبه نشدن –رفتن به بهشت –مردن حیوان مورد نظر –عدم اتمام معاملات

۲۶- شعرا:

اولیای خداوند شدن –دچار مشکل نشدن –رفتن به بهشت –اعطای حسنات –خواننده ی کتب الهی شدن –شفا از بیماریها –دستیابی به گنج –در امان ماندن از درد آتش و سیل سخت آمدن طلاق بر زن

۲۷- نمل:

اعطای حسنات –در امان ماندن خانه از مار و حیوانات موذی

۲۸- قصص:

اعطای حسنات-شهادت به راستگویی- رفع درد ها وبیماری ها –رفع شکم درد ودرد طهال وکبد

۲۹- عنکبوت :

رفع گناهان –اعطای حسنات-رفع بیماری ها ودردها –شادابی قلب – خوش خوابیدن

۳۰- روم:

اعطای حسنات –یافتن گمشده –بیمار کردن دشمن

۳۱- لقمان :

حفاظت از شیطان – همنشینی با لقمان در قیامت –اعطای حسنات – رفع بیماری ها ودردها قطع خونریزی بدن – رفع بیماری درد ورنج

۳۲- سجده:

داده شدن ناممه عمل به دست راست –عدم بازخواست در روز قیامت – همنشینی با پیامبر و خاندانش در روز قیامت – ثواب راز ونیاز شب قدر –رفع بیماری تب –درمان سر درد ودرد مفاصل – درمان تب سه روزه

۳۳- احزاب:

قرار گرفتن کنار پیامبر وهمسرانش در روز قیامت –درامان بودن قبر –افزایش خواستگاران

۳۴- سباء:

حفاظت شب تا صبح توسط خداوند –کسب خیرات در دنیا وآخرت –داشتن همنشین سالم در روز قیامت –دور شدن حیوانات و حشرات –بری شدن از ترس

۳۵- فاطر:

ورود به بهشت –منکوب کردن مخالفین –رفع بیماری سردرد – جلوگیری از تخریب هنگام زلزله

۳۶- یاسین:

افزایش رزق وروزی حفاظت شدن در برابر خطرات وشیطان وافت ها - ورود به بهشت – غسل به دستان فرشتگان –مصونیت از فشار قبر-نورانیت- همراهی فرشتگان در پل صراط – مقام بالا نزد خداوند –ایستادن درکنار پیامبران –شفاعت شدن –بازخواست نشد ن- همنشینی با پیامبر(ص)-اعطای حسنات – مصون بودن در برابر فقر وبدهی و ویرانی و بلا وجنون وجزام و وسواس و...-تخفیف وحشت قبر –آمرزش وخشنودی خداوند –ثواب دوازده بار تلاوت قرآن – تقویت حافظه-پیروزی در مناظرات – مصونیت در برابر چشم زخم وحسادت وجن وانس وجنون وحشرات –ازدیاد شیر در زنان

۳۷- صافات :

تسهیل مرگ –مصون بودن در برابر آفات و بلایا – ازدیاد رزق – حفاظت از گزند شیطان – مبعوث شدن با شهیدان – اعطای حسنات – دیدن جنیان و عدم آسیب آنان – آرامش از اضطراب

۳۸- ص:

اعطای خیرات در دنیا و آخرت – ورود به بهشت – جلوگیری از گناهان صغیره و کبیره – آشکار کردن معایب حاکم یا قاضی-

۳۹- زمر:

شرف و بزرگی در دنیا و آخرت – مورد احترام واقع شدن – حرمت آتش دوزخ بر او- ورودبه بهشت – کسب سلام پیامبران و صدیقان – آمرزیده شدن –مورد ثنا و تشکر واقع شدن

۴۰- مومن (غافر):

بخشایش گناهان –کسب تقوا –خیردر اخرت –خرم شدن باغ- خیر وبرکت مغازه – شفای مالیخولیا – درمان دمل – رفع بیماری وحشت زدگی – التیام دل درد – درمان بی هوشی وغش –درمان دردطحال-

۴۱- فصلت (حم سجده):

نورا نیت در روز قیامت قیامت – سعا دت در زندگی دنیوی – اعطای حسنات درمان درد قلب- درمان چشم درد

۴۲- شوری (حمعسق):

نورانیت در روز قیامت – ورود به بهشت – رفع چشم درد – درود فرشتگا ن بر او –در امان بودن از گزند مردم –رفع خطرات سفر

۴۳- زحزف:

مصون بودن از گزند حیوانات زمین وفشار قبر – ورود به بهشت – عدم احتیاج به دارو –رفع مرض صرع

۴۴- دخان:

سهولت محاسبه در روز قیامت –پاداش ازاد کردن صد هزار فرد گرفتار- بخشیدن گناهان –رهایی از نیرنگ شیطان – خوابهای نیکو دید ن –رفع بیماری سر درد – ازدیاد ثروت – رونق تجارت –رهایی ازگزند حاکم –محبوبیت نزد مردم – رفع بیماری یبوست

۴۵- جاثیه:

ندیدن آتش جهنم ونشنید ن صدا وصیحه ی ان- همراهی حضرت محمد –ازبین رفتن ترس و وحشت در روز قیامت – پوشیده شدن زشتیها – در امان ماندن از قدرت زورمندان – محترم شدن نزد مردم – در امان ماندن از فتنه گران – نگهدار کودک خواهد بود

۴۶- احقاف :

در دنیا دچار وحشت نشدن -در امان ماندن روز قیامت – به تعداد انسانهای زمین ده حسنه نوشته وده گناه بخشوده وده مرتبه بر مقام او افزوده میشود –جسمی قوی یافتن –سالم ماندن در برابر بیماری های کودکانه – ارامش یافتن از زمان کودکی محبوب شدن نزد مردم – شنیده ها را درک کردن – تسکین و درمان بیماری ها

۴۷- محّمد صلّی الله علیه وآله وسلم :

هرگز مشرک نگردد – شک به دین راه نیابد – فقیر نشدن – نترسیدن از حاکم – مصون ماندن از شک در دین تا هنگام مرگ – هزار فرشته در قبرش نماز می خوانند – همراهی فرشتگان – در پناه خداوند و پیامبر قرار گرفتن – پس از برانگیخته شدن صورت پیامبر را دیدن – سیراب شدن از نهرهای بهشتی – مصون ماندن از امور ناپسند و بیماری ها – دوری جنیان از وی

۴۸- فتح:

بیمه شدن مال و ثروت و همسران و املاک- ورود به بهشت – مصون ماندن ازدزدان – پذیرفته شدن سخن وی نزد مردم – تویت حافظه – کسب خیرو برکت – رفع بیماری هراس – در امان ماندن از غرق شدن

۴۹- حجرات:

در شمار زایران پیامبر اکرم قرار گرفتن – اعطای حسنات – در امان بودن از وحشت جنگ – باز شدن درهای خیر و برکت – پیروزی در جنگها خروج شیطان از بدن - مصون ماندن از ترس – فزونی یافتن شیر مادر

۵۰- ق:

ازدیاد روزی – مثبت شدن نامه ی اعمال –سهولت مرگ –درمان صرع – ازدیاد شیر مادر

۵۱- ذاریات :

سا مان یافتن زندگی – ازدیاد روزی – روشن شدن قبر – اعطای حسنات – رفع درد درون – سهولت زایمان – آسان شدن مرگ

۵۲- طور :

اعطای خیر و برکت – دور شدن از عذاب الهی – رسیدن به بهشت – ازادی اسیر و زندانی – خوشایندی سفر – بهبودی عقرب گزیدگی

۵۳- نجم:

زنگی با اوصاف نیک – بخشایش گناهان – اعطای حسنات – شجاعت در برابر زورمندان جلب احترام حاکم – شجاعت در برابر شیاطین

۵۴- قمر (اقتربت):

رسیدن به بهشت – روسفیدی در قیامت – مورد احترام بودن در سفره ها – محبوبیت میان مردم – سهل شدن امور مشکل

۵۵- الرحمن :

شفاعت کردن در روز قیامت – شهید محسوب شدن –آسان شدن مشکلات- شفای چشم درد امنیت یافتن - سهل شدن امور مشکل – رفع بیماری آفات از خانه

۵۶- واقعه :

عزت در میان مردم – رفع بیماری بدبختی و فقر – همنشینی با حضرت علی علیه السلام - نورانیت وجه در هنگام ملاقات خداوند – خیر و برکت خانه – پیروزی و ثروت و موفقیت- بخشش گناهان – سهولت احتضار

نقل است که عثمان بن عفان بعیادت عبدالله بن مسعود رفت در مرضی که با آن فوت شد باو گفت که از چه شکوه داری گفت از گناهان خود گفت چه چیز میل داری گفت رحمت پروردگار خود گفت جهت تو طیب مرا بیمار کرده گفت:امر نکنم که بتو عطیه بدهند گفت در وقتیکه احتیاج داشتم بمن ندادی الحال که مستغیم میدهی گفت آنچه میدهم جهت دختران تو بوده باشد گفت ایشانرا بدان حاجتی نیست جهت اینکه من ایشانرا امر کردم بخواندن سوره واقعه و من شنیدم از حضرت رسول صلی الله علیه و آله که میفرمود هر که بخواند ای سوره را در هر شب نمیمیرد باو پریشانی هرگز و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل است که هر که بخواند ین سوره را هر شب پیش از آنکه بخوابد ملاقات کند خدای عزوجل را در حالتی که روی آن شخص چون ماه باشد در وقت تمامی آن و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که مشتاق باشد به بهشت و به وصف بهشت این سوره را بخواند .

۵۷- حدید :

عدم عذاب در دنیا – رفع بلایا – درکظهور حضرت قا ئم علیه السلام – نعمت بهشت – آزادی زندانی – مصونیت در جنگ – التیام درد

۵۸- مجادله:

تسکین درد –حفظ د فینه – آرامش بیمار – مصونیت از حوادث ناگوار- رفع آفات از حبوبات

۵۹- حشر:

درود فرستادن کا ینات به او- در حکم شهید قرار گرفتن – مصون شدن از بلایا- اجابت خواسته ها- آسان شدن مشکلات تقویت حا فظه

۶۰- ممتحنه:

دفع فقر – نورانیت دیدگان – رفع جنون –درود فرشتگان – در حکم شهید قرار گرفتن – شفاعت شدن – درمان بیماری طحال – آسودگی در زندگی

۶۱- صف :

قرار گرفتن در صف فرشتگان و پیامبران – همنشینی حضرت عیسی علیه السلام - امنیت در سفرها

۶۲- جمعه :

پا داش بهشت - اعطای حسنات –رفع هراس – بخشودگی گناهان – رهایی از وسوسه های شیطان

از حضرت صادق علیه السلام منقولست که واجبست بر هر مومن هر گاه شیعه ما باشد که بخواند در نماز شب سوره جمعه و در نماز ظهر آن جمعه و منافقین را و هرگاه این را به عمل آورد چنان است که گویا عمل رسول خدا صلی الله را بجا آورده است و ثواب و جزای او بر خداوند بهشت است .

۶۳- منافقون :

رفتن به بهشت – رفع بیماری نفاق و شک – درمان دمل – رفع دردهای درونی – شفای بیمار – درمان چشم درد

۶۴- تغابن:

شفاعت شدن – به بهشت رفتن – همجواری پیامبر – درک ظهور حضرت قا ِِیم علیه السلام رفع مرگ ناگهانی – رفع شر حاکم

۶۵- طلاق:

رفع آ تش دوزخ –رسیدن به تو به ی نصوح – ایجاد فتنه در محل دشمن

۶۶- تحریم :

نصیب شدن توبه نصوح – شفای گزیده شده – درمان صرع – دفع لرزش- درمان بی خوابی –رفع بی پولی و قرض

۶۷- ملک (تبارک ) :

مصون بودن در روز قیامت – رفع عذاب قبر – پاداشی همچون پاداش شب قدر – مونس قبر – شفاعت شدن – رفع گرفتاری روح مردگان

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که بخواند سوره الملک را در مکتوبه پیش از آن که بخواهد پیوسته اندر امان خدایتعالی خواهد بود تا داخل صبح شود و در امان خدای خواهد بود روز قیامت تا داخل بهشت شود قطب راوندی از بن عباس نقل کرده است که مردی خیمه زد بروی قبری و ندانست که آن قبر است پس خواند این سوره را پس شنید صحیحه زننده را گفت این سوره منجیر است پس این مطلب را بحضرت رسول اکرم عرض کرد آنحضرت فرمود آن سوره نجات دهنده است از عذاب قبر

۶۸- قلم :

رفع فقر – دفع عذاب قبر – رسیدن به ثواب اصحا ب کهف – رفع دندان درد – آسانی محاسبه درروز قیامت – حفظ جنین هوش و حافظه ی کودک

۷۰- معارج:

رفع بازخواست در روز قیامت – هم منزلی با حضرت محمدصل الله علیه و اله وسلم گشایش در کار زندا نی – رفع احتلام در خواب

۷۱- نوح علیه السلام :

قرار گرفتن در منزل پاکان ازدواج با حو ریه های بهشتی – اجابت دعا –مقدر شدن بهشت

۷۲- جن :

عدم ابتلا به چشم زخم و سحر و افسون ونیرنگ جنییان - رسیدن به اجر بزرگ – فرار جنییان – مصون شدن از گزند حاکم – رفع گرفتاریهای انسان – سهولت مشکلات

۷۳- مزمل :

زندگی پاک و نیکو در د نیا – مرگ راحت و خوب - رسین به اجرآزاد کردن فرد گرفتار- در خواب دیدن پیامبر علیه السلام –رفع بیماری سختی های دنیا وآخرت- اعطای حسنات

۷۴- مدثر :

مقامی نزدیک به مقام پیامبر علیه السلام – مصونیت از سختی وستم دنیا – اعطای حسنات – سعه قلب – افتخار حفظ قرآن

۷۵- قیامت :

همراه پیامبر علیه السلام از قبر برانگیخته خواهد شد – همراهی پیامبر علیه السلام تا عبور از پل صراط – شهادت دادن پیامبر علیه السلام و جبرئیل به ایمان او- نورانیت چهره در روز قیامت – فزونی رزق حفظ در برابر حوادث – محبوبیت نزد مردم – فروتن ساختن قلب – پاک دامن کردن انسان – از هیچ زور مداری نمی هراسد

۷۶- انسا ن (دهر):

همنشینی با پیا مبر – به ازدواج حورالعین در آمدن – پاداش بهشت و حریر گرفتن – قوی شدن نفس ضعیف – تسکین درد قلب – تندرستی – هر چه بخواهد پاداش گیرد – سود بردن بدن – نیرومند گشتن جان – قوت بخشیدن به اعصاب تسکین نگرانی و اضطراب

۷۷- مرسلات :

میان او و حضرت محمد آشنایی برقرار گردد – در زمره کسانی ست که به خداوند شرک نمی ورزند – قدرتمند گشتن بر د شمن در محاکمه – پیروزی بر دشمن – تسکین دل درد

۷۸- نبا ء :

مشرف شدن به خانه ی خدا – محا سبه در روز قیامت به اندا زه ی نوشتن سوره خواهد بود – رفتن به بهشت – دفع شپش – قدرت و هیبت یافتن – به خواب نرفتن – حفظ در برابر حوادث

۷۹- نازعات :

سیراب از دنیا رفتن – سیراب برانگیخته شدن – سیراب وارد بهشت شدن – در امان ماندن ا ز عذاب خدا وند – نوشیدن شراب گوارای بهشتی – در امان ماندن از گزند دشمنان

۸۰- عبس (اعمی):

قرار گرفتن زیر سا یه ی کرامت الهی دربهشت – حفظ از رسوایی درقیامت – درمان چشم درد و آب ریزش آن

۸۲- انفطار :

ازبین رفتن حجاب میان او وخدا وند در روز قیامت – مستور ماندن دشتی ها درقیامت – مانع رسوایی در قیامت – آزاد شدن اسیر – اصلاح شدن امر انسان در قیامت – بخشوده شدن گناهان – فزونی نور دیدگان – درمان چشم درد و تاری

۸۳- مطففین :

در امان ماندن از آتش جهنم – نو شیدن از شراب گواری بهشتی – مصون ماندن انبار از آفت ها – در امان ماندن شی از گزند حشرات

۸۴- انشقاق:

از بین رفتن حجاب میان او و خداوند - درامان ماندن از گرفتن نامه ی عمل از پشت سر – آسان شدن زایمان- درامان ماندن خانه وحیواناتاز گزندحشرات

۸۵- بروج :

در محشر همراه پیامبر و صالحان بودن – اعطای حسنات – نجات یافتن از گرفتاری – پاداش بزرگ – در امان ماندن از ترس - گرفتن از شیر آسان شدن بر کودک – در پناه خداوند بودن

۸۶- طارق :

مقام والا نزد خدا داشتن – در بهشت همنشین مومنین بودن اعطای حسنات – محافظت اشیاء- چرکی نشدن زخم – شفایافتن

۸۷- اعلی:

وارد شدن به بهشت از در دلخواه - فضیلت خواندن مصحف مو سی و ابراهیم علیه السلام را یافتن – دادن پاداش به او – تسکین درد گوش – رفع بواسیر – تسکین درد – شفای شکستگی

۸۸- غاشیه :

مشمول رحمت خدا واقع شدن- موصون ماندن از عذاب جهنم – محاسبه اسان –آرام شدن گریه نوزاد –آرام شدن حیوان سرکش –رفع بیماری دندان درد –صحت و سلامت در غذا

۸۹- فجر:

در قیامت همراه امام حسین بودن –بخشوده شدن گناهان –اعطای حسنات فرزند پسر –قرار دادن نور در قیامت –در امان ماندن از گزند هر چیز

۹۰- بلد:

مشهور شدن به نیکوکاری در دنیا –یافتن مقام بالا نزد خدا – همنشینی پیامبران و شهیدان در قیامت –در امان ماندن از خشم خدا –در امان ماندن کودک از بیماری –در امان ماندن از گردنه کوود-در امان بودن گریه کودک –دفع درد بینی در کودک –

۹۱- شمس:

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت –به بهشت رفتن به منزله صدقه دادن –موفق گشتن – عزیز شدن نزد مردم – افزایش رزق – آرام گرفتن لرز بدن

۹۲- لیل:

:شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای نعمت از جانب خدا – حل مشکلات – خوش خوابیدن – فضیلت تلاوت ربع قرآن – پذیرفته شدن نماز نزد خدا – اجابت حاجات – خواب خوب دیدن – بهبود یافتن صرع و بیهو شی

۹۳- ضحی :

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – شفاعت حضرت محمد – اعطای حسنات – بازگشت گمشده – حفاظت شیئ مخفی

۹۴- انشراح :

شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت- به بهشت رفتن – اعطای یقین و سلامتی – درمان سینه درد – درمان بند آمدن ادرار – رفع بیماری قلب درد – شفای زکام و سرماخوردگی –

۹۵- تین :

رسیدن به بهشت – رسیدن به پاداش بسیار – رفع ضرر غذا

۹۶- علق :

شهید از دنیا رفتن – همانند کسی است که در رکاب پیامبر جنگیده – پاداش تلاوت یک جزئ از قرآن – در امان ماندن از غرق شدن – در امان ماندن انبار از آفت دزد – دفع بلاهای سفر

۹۷- قدر :

گوئی در راه خدا جهاد کردن – بخشوده شدن گناهان – پداشی همچو یک ماه روزه گرفتن در رمضان – در امان ماندن انبار از آفت و دزد – همنشینی با بهترین مخلوقات در قیامت – درمان لرزه های اعضای بدن – در پناه خداوند بودن- حفظ اموال – افزایش برکت انبار غقله

۹۸- بینه :

بیزاری از مشرکان –پیوستن به دین محمد –در زمره مومنان برانگیخته شدن –اسان شدن محاسبه در روز قیامت قیامت –درمان لقوه –رسوا شدن دزد –درمان یرقان –درمان آب مروارید و پیسی-رفع هر نوع آماس –سود بخشیدن به زن باردار

۹۹- زلزال:

رفع زلزله –نمردن با بلایای دنیایی –خارج شدن اسان روح از بدن –رسیدن به منزلگه بهشتی –همراهی فرشتگان –رسیدن به پاداش تلاوت ربع قرآن –رسوا کردن دزد –رهایی از ترس –دفع لرزش بدن

۱۰۰- عادیات :

مبعوث و همنشین شدن همراه حضرت علی-رسیدن به پاداش تلاوت کل قرآن –ادای سریع قرض –رفع بیماری ترس و تشنگی

۱۰۱- قارعه:

در امان ماندن از دجال و آتش جهنم –سنگین گشتن ترازوی احسان –گشوده شدن در رحمت –فزونی رزق-اآسان گشتن کار برای انسان محروم –نیکو گشتن تجارت

۱۰۲- تکاثر:

رفع عذاب قبر –مقرر داشتن صواب صد شهید –ایستادن چهل ردیف فرشته در نماز با وی –رفع بازخواست –بخشوده شدن گناهان –در پناه خدا بودن

۱۰۳- عصر:

برانگیخته شدن با چهره خندان و درخشان در قیامت-اعطای حسنات –عاقبت به خیر شدن –از جمله پیروان حق و حقیقت شدن –حافظ اشیائ مدفون

۱۰۴- همزه:

دفع فقر –فزونی رزق-دفع مرگ بد –اعطای پاداش-درمان درد چشم

۱۰۵- فیل:

شهادت دشت ها بیابان ها و کوهها به نماز گزار بودن او در قیامت –بازخواست نشدن در قیامت –درامان ماندن از عذاب و مسخ نشدن در دنیا- توان اینکه هدفش را خورد سازد –به لرزه افتادن لشکر دشمن –قلب را قوت می دهد

۱۰۶- قریش:

سوار بر مرکب بهشتی برانگیخته شدن –اغطای پاداشی چون طواف خانه خدا و اعطکاف در مسجدالحرام –

۱۰۷- ماعون :

همانند کسی شدن که نماز و روزه اش مورد قبول خدا قرار گرفته-محاسبه نشدن در قیامت –بخشوده شدن گناهان –محافظت

۱۰۸- کوثر:

از حوض کوثر سیراب شدن –هم صحبتی با رسول خدا –اعطای پاداش –دیدن پیامبر در خواب

۱۰۹- کافرون:

رسیدن به ثواب تلاوت ربع قرآن –از شرک مبّرا شدن –بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –سعادتمند شدن شهید مردن و شهید بر انگیخته شدن دور ماندن از گزند شیطان –در امان ماندن از وحشت قیامت –حفظ در هنگام در خواب –بر اورده شدن حاجات

۱۱۰- نصر:

پیروز شدن بر تمام دشمنان –بر انگیخته شدن با کتاب ناطق –پناه از گرمای دوزخ و آتش جهنم -به بهشت رفتن –گشوده شدن درهای خیر و برکت در دنیا-استجابت حاجات – ثواب کسی که در رکاب پیامبر ودر فتح مکّه بوده – پذیرفته شدن نماز در درگاه الهی

۱۱۱- لهب(مسد):

تنفر از ابو لهب –تسکین درد شکم در پناه خدا بودن

۱۱۲- اخلاص (توحید):

بخشوده شدن گناهان پنجاه سال –اعطای خیر در دنیا و آخرت - بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –پس از مرگ فرشتگان و جبرئیل بر بدن او نماز می خوانند-در امان بودن از بدیهای مردم-رفع بیماری شر و زور –پذیرفته شدن توبه –حفاظت از او –گناه نکردن –همچون تلاوت یک سوم قرآن و تورات وانجیل و زبور بودن –در امان بودن مال و ثروت –دور شدن فقر از خانه –تلاوت آن مانند تلاوت تمام قرآن است –نجات از عذاب دوزخ خدا دوستار او خواهد بود –حافظ در برابر هر آفت و بلا بودن –تسکین درد شکم –اعطای پاداش –پیروزی بر دشمنان

۱۱۳- فلق:

در امان بودن از درد و بیماری –در امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و بیماری معده –محفوظ و سالم ماندن تا زمان مرگ –پاداش همچون کسی که حج واجب و عمره نموده و روزه گرفته مقرر داشتن دفع چشم زخم و بدی ها و بلایا- رسیدن به پاداش بزرگ همانند کسی که در مکه روزه گرفته بودن

۱۱۴- ناس:

در امان بودن از درد بیماری - امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و معده –در امان و حفظ خدا بودن –در امان بودن از گزند جنیان و وسوسه –پذیرفته شدن نماز .

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
موضوع: ( <-PostCategory-> ) | تاريخ ارسال: پنج شنبه 25 آذر 1390برچسب:,

 

معجزات ریاضی قرآن

 

پیشنهاد میکنم هرکی این مطالب رو میخونه تا آخرش رو بخونه ضرر نمیکنه، یه ماشین حساب هم همراه داشته باشین بد نیست.


جمله "بسم الله الرحمن الرحیم" 19 حرف است، و در آیه 30 سوره مدثر آمده است که نگهبانان جهنم 19 فرشته هستند

و هر کس که بگوید قرآن سخن انسان است خداوند او را وارد جهنمی میکند که 19 فرشته نگهبان آن هستند.

ما میدانیم که عدد 19 عدد اول ( prime number ) است. عدد اول عددی است که فقط بر خودش و بر یک قابل تقسیم باشد.

افراد مختلفی در گذشته و حال سعی کرده اند که به رمزهای معجزات ریاضی قرآن پی ببرند.

در گذشته، یکی از این افراد پیگیری های زیادی در این مورد انجام داد و به موفقیت های زیادی "در این مورد" رسید.

در سالهای اخیرآقای کورش جم ‌نشان که در زمان حاضر در تهران زندگی میکند با یک ماشین حساب کوچک به نتیجه‌ای رسید
که شما میتوانید آن را امتحان کنید. او شماره هر سوره را با تعداد آیات آن بصورت زیر جمع کرد:
 
      جمع           تعداد آیه           شماره سوره
زوج     8     =     7     +     1
زوج     288     =     286     +     2
فرد     203     =     200     +     3
زوج     180     =     176     +     4
فرد     125     =     120     +     5
...     ...           ...           ...
...     ...           ...           ...
زوج     118     =     5     +     113
زوج     120     =     6     +     114
جمع زوج ها     جمع فردها           جمع آیه ها           جمع سوره ها
6236     6555           6236           6555

قابل توجه است که تعداد زوج‌ها 57 عدد و فردها نیز به همان تعداد یعنی 57 عدد میباشد که این خود به تنهائی یک معجزه است.

اما معجزه دیگر اینست که اگر حاصل جمع‌های زوج را با هم جمع کنیم 6236 بدست می ‌آید که مساوی است با تعداد کل آیه‌های قرآن.

و معجزه دیگر اینکه اگر حاصل جمع‌های فرد را با هم جمع کنیم 6555 بدست میاید که مساوی است با جمع کل شماره سوره‌های قرآن.

و معجزه دیگر اینکه اگر رقم‌های 6555 را با رقم‌های 6236 جمع کنیم، عدد 38 بدست میآید که خود ضریب 19 دارد:

 2 × 19 = 38 = (6+2+3+6) + (5+5+5+6)

همانطور که تعداد سوره‌های قرآن ضریب 19 دارد:

6  ×   19  =  114

لطفا توجه کنید که اگر تعداد آیه‌های قرآن را کم یا زیاد کنیم یا فقط جای سوره‌ها را با هم عوض کنیم

دیگر چنین روابطی وجود نخواهد داشت،

و این نشان دهنده اینست که تعداد آیات قرآن همین اندازه و ترتیب سوره‌ها نیز به همین ترتیب بوده

و در نتیجه قرآن نمیتواند کار دست انسان باشد.
آقای عبدالله اریک متوجه شدند که در چهار کلمه "بسم" و "الله" و "الرحمن" و "الرحیم" 18 رابطه ریاضی وجود دارد.
و یک رابطه دیگر را آقای مهندس جواد رحمانی بدست آورده اند که روی هم 19 رابطه میشود.
که با محاسبه ارزشهای عددی حروف الفبای عربی (که در قدیم به آن ابجد میگفتند) به آن رسید.
حروف ابجد 28 حرف عربی را نشان میدهد که بترتیب از یک تا هزار بترتیب زیر شماره گذاری شده:

ارزشهای عددی حروف ابجد
ا = 1    
   
ب = 2     ک = 20       ر = 200
ج = 3     ل =  30     ش = 300
د = 4     م = 40     ت = 400
ه = 5     ن = 50     ث = 500
و = 6     س = 60     خ = 600
ز = 7     ع = 70     ذ = 700
ح = 8     ف = 80     ض = 800
ط = 9      ص = 90     ظ = 900
ی = 10     ق = 100     غ =1000

 

لازم به تذکر است که این ارزشهای عددی حروف الفبای عربی مانند ارزشهای عددی حروف لاتین (Roman Numerals) قرن‌هاست که مورد استفاده بوده است.
19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم و ارزشهای ابجدی مربوطه:
شماره حرف     عربی     ارزش ابجدی    
1     ب     2     بسم
2     س     60    
3     م     40    

   
   
   
4     ا     1     الله
5     ل     30    
6     ل     30    
7     ه     5    

   
   
   
8     ا     1     الرحمن
9     ل     30    
10     ر     200    
11     ح     8    
12     م     40    
13     ن     50    

   
   
   
14     ا     1     الرحیم
15     ل     30    
16     ر     200    
17     ح     8    
18     ی     10    
19     م     40    

 

معجزه ریاضی "بسم الله الرحمن الرحیم"

چهار کلمه و 19 حرف ( بسم الله الرحمن الرحیم ) چنان با یکدیگر، بنابر یک سیستم ریاضی متشکل گردیده استکه با دانش و احساس بشری غیر قابل انجام میباشد. این سیستم قابل تعمق، بر اساس ارزشهای ابجدی این حروف بدست میایدکه اطلاعات مورد نیاز برای شرح آن بطور خلاصه در زیر نشان داده شده است.

چهار کلمه "بسم الله الرحمن الرحیم" شماره حروف عربی هر کلمه و ارزشهای ابجدی آنها:
شماره کلمات     تعداد حروف     ارزشهای ابجدی     جمع  ارزشها
1 ب س م     3     2/60/40     102
2 ا ل ل ه     4     1/30/30/5     66
3 ا ل رح م ن     6     1/30/200/8/40/50     329
4 ا ل ر ح ی م     6     1/30/200/8/10/40     289

     جمع 19   
   
    جمع ارزشها 786

 

  

1- بسم الله الرحمن الرحیم 19 حرف است.


2- اگر شماره ترتیب هر کلمه را بنویسیم، بعد از هر شماره تعداد حروف آن را بنویسیم

عدد  13243646  بدست میاید که قابل قسمت به 19 است.

(شماره ترتیب هر کلمه برای تشخیص بهتر قرمز نوشته شده):

19 ×  19 ×  36686  = 13243646

 

3- اگر ترتیب کلمات را با شماره آن از آخر بنویسیم باز ضریب 19 دارد:

 46362413 = 19 × 2440127


4- اگر بجای تعداد حروف هر کلمه جمع ارزش ابجدی آن را پس از شماره ترتیب آن بگذاریم باز قابل قسمت به 19 است:

110226633294289 = 19 × 5801401752331

 

 5- اگر ارزش ابجدی هر حرف را پس از شماره ترتیب کلمه بگذاریم، باز قابل قسمت به 19 است:

1260402130305313020084050413020081040 =

 19 × 66336954126595422109686863843162160

 

 6- اگر پس از شماره ترتیب هر کلمه حاصل جمع تعداد حروف هر کلمه را با مجموع ارزش‌های ابجدی آن کلمه بگذاریم باز ضریب 19 دارد. یعنی:

110527033354295 = 19 × 5817212281805

(3 + 102 = 105),   (4 + 66 = 70),   (6 + 329 = 335),    (6 + 289 = 295)


7ـ اگر پس از شماره ترتیب هر کلمه تعداد حروف هر کلمه را به اضافه مجموع حروف کلمات قبل از آن بگذاریم باز ضریب 19 دارد

1327313419 = 19 × 69858601

(0 + 3 = 3),   (3 + 4 = 7),   (3 + 4 + 6 = 13),   (3 + 4 + 6 + 6 = 19)

 

8- اگر پس از شماره ترتیب هر کلمه حاصل جمع ارزش ابجدی هر کلمه را باضافه مجموع ارزش‌های ابجدی قبل از آن بگذاریم باز ضریب 19 دارد یعنی:

1102216834974786 = 19 × 58011412367094 چون  (102 + 66 + 329 + 289 = 786), (102 + 66 + 329 = 497), (102 + 66 = 168)

میباشد.


9- اگر ارزش ابجدی هر حرف از 19 حرف (بسم الله الرحمن الرحیم) را قبل از شماره ترتیب آن حرف بگذاریم (عدد 62 رقمی بدست میاید) باز ضریب 19 دارد یعنی:

21602403 1430530657 183092001081140125013 11430152001681710184019 =

19 × 113696858647 ...)

زیر اعداد مربوط به هر یک از چهار کلمه (بسم الله الرحمن الرحیم) خط کشیده شده است.  این خط ‌کشی برای درک نکات بعد مفید میباشد.

 

10- اگر شماره ترتیب هر کلمه (4 و 3 و 2 و1) را در آخر هر عددی که زیر آن خط‌ کشیده شده است اضافه کنیم عدد جدیدی بدست میآید (عدد 66 رقمی) که باز هم ضریب 19 دارد.

216024031 14305306572 1830920010811401250133 114301520016817101840194 =

19 × 113696855849 …)

 

 

11- اگر پس از هر کلمه بجای شماره ترتیب (1 و2 و 3 و 4) مجموع ارزش‌های ابجدی هر کلمه (102 و 66 و 329 و 289) را بگذاریم،

یک عدد 73 رقمی بدست خواهد آمد که باز هم ضریب 19 دارد.

2160240310214305306576618309200108114012501332911430152001681710184019289 =

19 × 111369685843 …)


12- در این مرحله ارزش‌های ابجدی هر کلمه 102 و 66 و 329 و 289 را در ابتدای هر کلمه میگذاریم، باز هم عدد 73 رقمی جدیدی بوجود میآید که ضریبی از 19 است.

1022160240366143053065732918309200108114012501328911430152001681710184019 =

19 × 5379790738 …)


 13- برای هرکلمه (بسم الله الرحمن الرحیم) نکات زیر را مینویسیم:

1-       تعداد حروف هرکلمه، مثلاً کلمه " بسم " از 3 حرف تشکیل شده (برای تشخیص برنگ قرمز نوشته شده).

2-       جمع ارزش ابجدی هر کلمه، مثلاً کلمه  " بسم " جمع ارزش حروف آن 102 میباشد.

3-       ارزش ابجدی هر حرف در هر کلمه، مثلاً کلمه " بسم " از حروف (ب، س، م)  تشکیل گردیده که ارزش هر حرف به ترتیب ( 2 و 60 و 40 ) میباشد.

اگر پس از تعداد حروف هر کلمه جمع ارزش ابجدی هر کلمه و بعد ارزش ابجدی هر حرف آن کلمه را بگذاریم یک عدد 48 رقمی بوجود میآید که باز ضریب 19 دارد.

310226040466130305632913020084050628913020081040 =

19 × 1632768634 …)


14- در این مرحله پس از تعداد حروف هر کلمه ارزش هر حرف آن کلمه و بعد جمع ارزش حروف آن را مینویسم که این بار هم عدد 48 رقمی بدست می آید که باز هم ضریبی از 19 میباشد.

326040102413030566613020084050329613020081040289 =

19 × 1716000539 …)

 

  15- اگر شماره ترتیب حروف هرکلمه را با شماره ترتیب حروف کلمه‌‌‌‌‌های بعد جمع کنیم عددی 12 رقمی بدست میآید که باز هم ضریبی از 19 میباشد.

123 + 4567 + 8910111213 + 141516171819 =

150426287722 =

19 × 7917173038

 

  16- اگر شماره ترتیب هر کلمه را پس از شماره ترتیب حروف هر کلمه بگذاریم عدد 23 رقمی بدست میآید که باز هم ضریبی از 19 میباشد

123145672891011121331415161718194 =

19 × 648135120479 …)

 

17- اگر تعداد کلمات "بسم الله الرحمن الرحیم" (4) را اول بنویسیم و تعداد حروف (19) آن را بعد از آن بنویسم و بعد حاصل جمع ارزش ابجدی (786)  آن را بنویسیم عدد 6 رقمی بوجود میاید که ضریبی از 19 میباشد. (برای تشخیص زیر آن اعداد خط کشیده شده است).

4 19 786 = 19 × 22094

 

18- اگر رقم های رابطه 17  را برعکس بنویسیم ضریب 19  خواهد داشت.

36206  ×  19  =  4 91 687

 

 19- اگر شماره آیه  )بسم الله الرحمن الرحیم(  که اولین آیه قرآن است بنویسیم و بعد تعداد حروف آن (19) را بنویسم و بعد تعداد حروف هر کلمه را بنویسیم باز ضریبی از 19 میباشد. 

174  × 19  ×  19  ×  19   =    3466  19  1

باید توجه داشت که هر یکی از این رقمها اگر بخواهد درست سر جای خود قرار گیرد احتمال آن یک به 10 میباشد.
چون احتمال بین صفر تا 9 را دارد.

برای مثال: در شماره 4 عدد 102 شامل رقم های 1 و 0 و 2 می باشد و عدد 66 شامل رقم های 6 و 6 می باشد
و عدد 329 شامل رقم های 3 و 2 و 9 می باشد و عدد 289 شامل رقم های 2 و 8 و 9 می باشد، لذا امکان درست کردن آن یک میلیون میلیاردیم یعنی ( 10 به توان 15 - ) یعنی 1000000000000000 / 1 می باشد.

اگر چهار کلمه ای که در "بسم الله الرحمن الرحیم" وجود دارد برای اینکه ارقامش مطابق حساب ابجد 19 بار قابل تقسیم به 19 باشد،
امکان آن 19 بار 19 / 1 ضرب در 19 / 1 است.
یعنی 37589973457545958193355601 / 1

آیا فکر میکنید این روابط ریاضی تصادفی است ؟


اگر اینطور فکر کنید خیلی بی ‌انصافی کرده‌اید و خواسته‌اید با کمال بی ‌انصافی این حقیقت بزرگ را که قرآن کلام خدا است و نه تنها کار محمد (ص) و تمام مردم آن زمان نیست، بلکه حتی مردم این زمان هم با وجود کامپیوتر نمیتوانند چهار کلمه پیدا کنند که اینهمه روابط ریاضی داشته باشد.
چون بیشتر این روابط باید در قالب 1?2?3?4? = 19 × ... باشد.
یعنی بجای علامت سؤال پس از شماره ترتیب باید عدد خاص آن چهار کلمه وجود داشته باشد.

 

مطابق محاسبه‌ای که با کامپیوتر شده، احتمال مرحله 2، برابر یک در 189753 میباشد
و احتمال مرحله 2 و 4، کمتر از یک در 36 میلیارد میباشد
و احتمال مرحله 2 و 4 و 5، کمتر از یک در 6.832 کاترلیون میباشد.

در نتیجه احتمال تصادفی بودن این 19 رابطه تقریباً صفر یعنی محال است.

اندکی فکر کنید و منصفانه قضاوت کنید که آیا محاسبه این روابط کار مردم 14 قرن پیش عربستان است؟ چه رسد به یک شخص.
آیا این روابط نشان ‌دهنده یک وجود بسیار بسیار دانا و حسابگر که خدا باشد نیست و پیامبری محمد (ص) و الهی بودن قرآن را نشان نمیدهد؟
حالا که معلوم شد قرآن واقعاً کلام خدا است،
آن را با دقت هر چه بیشتر بخوانید و در آیات آن اندیشه و فکر کنید تا راه درست زندگی را پیدا کنید.

 

چند معجزه ریاضی دیگر


کلمه اسم 19 بار در قرآن آمده است
کلمه (الله) بدون حساب الله که در "بسم الله الرحمن الرحیم" اول سوره‌ها است، 2698 بار یعنی 19 × 142بار آمده است.
کلمه (الرحمن) که یکی از صفات انحصاری خدا است، 57 بار یعنی 19 × 3 بار
و کلمه (رحیم) که بصورت صفت خداوند آمده 114 بار یعنی 19 × 6 بار آمده است
(کلمه رحیم 9:128 سوره توبه در مورد صفت پیغمبر اسلام (ص) ذکر شده است، نه در مورد صفت خداوند).
سوره علق که 5 آیه اول آن اولین آیاتی است که به پیغمبر (ص) نازل شده 19 سوره مانده به آخر قرآن یعنی سوره 96 قرآن است
و 5 آیه اول آن که اولین آیاتی است که بر پیغمبر (ص) نازل شده 19 کلمه دارد و 76 حرف است یعنی 19 × 4 = 76
سوره علق 19 آیه و 285 حرف یعنی 19 × 15 حرف دارد.
سوره ناس آخرین سوره قرآن (سوره 114) است و 6 آیه دارد یعنی 19 × 6 = 114
سوره نصر سوره 110 قرآن که بقولی آخرین سوره‌ای است که بر پیغمبر(ص) نازل شده 19 کلمه دارد و آیه اول آن 19 حرف دارد.
9 آیه اول سوره قلم سوره 68 قرآن که دومین آیاتی است که به پیغمبر (ص) نازل شده، 38 کلمه دارد که مساوی 19 × 2 میباشد.
10 آیه اول سوره مزمل سوره 73 قرآن، سومین آیاتی است که بر پیغمبر (ص) نازل شده که 57 کلمه دارد یعنی57 = 19 × 3
حرف "ق" در سوره ق (سوره 50) و در سوره شوری (سوره 42)
که در حروف مقطعه اول این دو سوره ذکر شده 57 بار تکرار شده است یعنی 19 ×3

 
 در تمام حروف مقطعه قرآن این روابط ریاضی وجود دارد که حدود 200 رابطه است.

حرف "ن" در سوره قلم (سوره 68) 133 بار آمده است یعنی 133 = 19 × 7
حروف "ی" و "س" در سوره یس ( سوره 36) 285 بار آمده است یعنی: 285 = 19 × 15
حرف "ص" در سوره اعراف (سوره 7) 97 بار و در سوره مریم (سوره 19) 26 بار
و در سوره "ص" (سوره 38) 29 بار آمده که جمع آن در سه سوره (152 = 97+ 26 + 29) می باشد
یعنی: 152 = 19 × 8

 

در قرآن هفت سوره پیاپی (سوره های 40 تا 46) وجود دارد که با حم "ح" و "م" شروع میشود.
این سوره‌ها با هم روابط ریاضی عجیبی دارند که نامی جز معجزه بر آنها نمیتوان گذاشت.

اگر تعداد "ح" و "م" این هفت سوره را جمع کنید عدد 2147 میشود که مساوی است با 19 × 113
و اگر "ح" های این هفت سوره را جدا و "م" های آنها را جدا جمع کنید و بعد رقم‌های بدست آمده را باهم جمع کنید
درست همان عدد 113 بدست میاید.
منظور از رقمها عدد نیست مثلاً رقمهای عدد 380، (3) و (8) و (0)، و رقمهای عدد 64 ، (6)‌ و (4) میباشد.
در این هفت سوره تعداد "ح" و "م" بترتیب
در سوره مؤمن یا غافر (سوره 40) ، 64 و 380،
در سوره فصلت (سوره 41)، 48 و 276،
در سوره شوری (سوره 42) ، 53 و 300
در سوره زخرف (سوره 43) ، 44 و 324
در سوره دخان (سوره 44) ، 16 و 150
در سوره جاثیه (سوره 45) ، 31 و 200
در سوره احقاف (سوره 46) 36 و 225 میباشد.
64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 2147 = 19 × 113
حالا اگر رقمهای این اعداد را با هم جمع کنیم:
6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 113
می ‌بینیم حاصل جمع این رقمها درست 113 یعنی مساوی خارج قسمت 2147 به 19 است.

حالا اگر همین کار را با سه سوره اول (سوره 40 و 41 و 42) بکنیم باز
می ‌‌بینیم حاصل جمع "ح" و "م" های این سوره‌ها را اگر به 19 تقسیم کنیم مساوی حاصل جمع رقمهای "ح" و "م" این سه سوره میشود.
64 + 380 + 48 + 276 +53 + 300 = 1121 = 19 × 59
6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0 = 59

حال اگر 4 سوره بعد یعنی سوره‌های 43 و 44 و 45 و 46 را مورد امتحان قرار دهیم باز همین رابطه بدست می ‌آید.
44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 1026 = 19 × 54
4+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 54

حال اگر "ح" و "م" سه سوره 41 و 42 و 43 را با هم جمع کنیم 1045 میشود
که اگر آنرا تقسیم به 19 کنیم عدد 55 بدست میاید که با حاصل جمع رقمهای "ح" و "م" مساوی است.
48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 = 1045 = 19 × 55
4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4 = 55

حال اگر "ح" و "م" چهار سوره 44 و 45 و 46 و 41 را با هم جمع کنیم عدد 1102 بدست میاید
که خارج قمست آن به عدد 58 بدست میاید که با حاصل جمع رقمهای "ح" و "م" مساوی است.
16 +150 + 31 + 200 + 36 + 225 + 64 + 380 = 1102 = 19 × 58
1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5+6+4+3+8+0 = 58

 

حالا شما سعی کنید با کامپیوتر 14 رقم دیگر پیدا کنید که چنین خاصیتی داشته باشند.

حالا فکر کنید که اگر بخواهید هفت مقاله بنویسید که "ح"ها و "م" های آن چنین خاصیتی داشته باشند.

چه زمانی باید صرف کرد؟

حالا فکر کنید اگر کسی بخواهد بطور عادی هفت سخنرانی بکند که چنین روابطی در آن وجود داشته باشد، امکان دارد یا نه؟

با توجه به اینکه خداوند در آیه 29:48 سوره عنکبوت به پیغمبر (ص) میفرماید:

" تو قبلاً کتابی نخوانده بودی و با دستت چیزی ننوشته بودی چون در آن حال کسانی که در صدد باطل ساختن رسالت تو هستند شک میکردند"

 

منابع:


کتاب Beyond probability نوشته آقای عبدالله اریک
 

نویسنده پست: admin


برچسب‌ها: <-TagName->
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد
معرفی وبلاگ
نویسندگان
آرشیو مطالب